عبدالجواد موسوى:باید برای ترانه شأن قائل شد/موفقیت سریال با برندبودن عوامل آن تضمین نمی شود

عبدالجواد موسوی گفت:چند اسم در حوزه ترانه سرایی یا خوانندگی یا آهنگسازی هستند که حالت برند پیدا کردند و تهیه کنندگان فکر می کنند همین که به سراغ این افراد بروند  موفقیت فیلم و سریال را تضمین کردند درحالی که حقیقتا این طور نیست،ترانه تیتراژ باید یک حرف درباره آن فیلم و سریال داشته باشد.

عبدالجواد موسوی در گفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وگو با ایسکانیوز درمورد همکاری خود با ستار اورکی و سالار عقیلی در تیتراژ سریال "چرخ فلک" گفت: مدت زیادی است که ترانه می نویسم یا در واقع می توان به آن شعر محاوره گفت،چون بعضی ها معتقد هستند وقتی می شود به یک ترانه،ترانه گفت که حتما آهنگسازی شود و خوانده شود.

وی ادامه داد: سال ها بود که می نوشتم و به زبان محاوره می نوشتم و در این سال ها از بعضی از دوستان پیشنهاد برای کار کردن داشتم ولی یک کم سخت گیری می کردم و وسواس داشتم برای اینکه کاری که دلم می خواهد انجام دهم و صرفا وارد بازار موسیقی نشوم و همین وسواسم باعث شد سال ها از دنیاى موسیقی بیرون بمانم تا اینکه ماجرای "چرخ فلک" پیش آمد.

ترانه سراى "چرخ فلک" افزود:واسطه معرفی من هم فیلمنامه نویس و نویسنده خوب آقای عبدالرضا منجزی که از دوستان من در حوزه سینما است،بود که یک روز گفت ستار اورکی یک کاری دارد انجام می دهد و دنبال یک ترانه سراى متفاوت می گردد که من شما را پیشنهاد دادم.من قبلا با ستار اورکی سلام و علیک داشتم،منتهی هیچوقت این سلام و علیک منجر به همکاری نشد.آقای ستار اورکی را دیدم و در یک فاصله کوتاهی این کار انجام شد،یعنی ایشان مولودی را آماده داشت و این ملودی را برای من اجرا کردند و من این کلام را روی آن نوشتم و هفته بعد هم رفتیم استودیو و در کنار ستار اورکی،صدای آقای سالار عقیلی را آنجا ضبط کردیم و شد این چیزی که شما الان می بینید و می شنوید.

وی درباره مشابه بودن این ترانه و ملودی با تصنیف های قدیمی عنوان کرد:در واقع این کار شاید کمى به حال و هوای تصنیف های دهه 30 و 40 نزدیک باشد، به هرحال من وقتی ملودی را شنیدم،باید روی این ملودی کلامی می گذاشتم که با آن چفت و جور باشد علاوه بر این یک سری محدودیت های دیگر هم داشتم از جمله اینکه به هرحال باید به قصه سریال و فیلمنامه هم توجه می کردم که وقتی با آقای حمیدنژاد حرف زدم و کلیت ماجرا را برای من گفتند که قرار است چه اتفاق هایی در سریال رخ دهد،سعی کردم یک اشاراتی به مولفه های اصلی سریال هم داشته باشم.منتهی هم فضای سریال هم خود ملودی ایجاب می کرد کمى به سمت تصنیف گویی چند دهه پیش بروم و صدای سالار عقیلی هم با این فضا چفت و هماهنگ شد و به ذهن برخی دوستان تصنیف های چند دهه پیش را تداعی کرد.

موسوی در پاسخ به سوألی مبنی بر اینکه چرا تیتراژهای سریال های این روزها مثل سال های گذشته مورد توجه قرار نمی گیرد اینگونه گفت:از قدیم در ایران موسیقی فیلم هایی که ترانه داشتند یک جورهایی با مردم بهتر ارتباط برقرار می کردند.در موسیقی های تیتراژ سریال هم یکی از دلایلی که مردم قبلا بیشتر استقبال می کردند،این می تواند باشد که کار برای ترانه سرا و آهنگساز و خواننده جدی تر بوده است،اما بعد که هرچیزی تبدیل به کالا می شود یعنی یک آدمی می شود شاعر ثابت تیتراژهای تلویزیونی یا یک آدمی می شود آهنگساز ثابت تیتراژهای تلویزیونی،کم کم آن وسواس و دقت رنگ می بازد و یک شکل دیگری پیدا می کند.فکر می کنم خیلی از این سریال ها بخاطر سهل انگاری و تکراری بودن شعر و موسیقی بود که باعث شد مردم یک کم فاصله بگیرند و ارتباط برقرار نکنند.

این شاعر افزود:ترانه تیتراژ باید یک حرف درباره آن فیلم و سریال داشته باشد.الان بعضی از تهیه کننده ها دنبال یک سری اسم می گردند و فکر می کنند این اسم ها باعث دیده شدن بیشتر،شهرت بیشتر و طرفدارهای بیشتر می شود. چندتا اسم در حوزه ترانه سرایی یا خوانندگی یا آهنگسازی هستند که حالت برند پیدا کردند و تهیه کنندگان فکر می کنند همین که به سراغ این افراد بروند موفقیت فیلم و سریال را تضمین کردند درحالی که حقیقتا این طور نیست،مردم عامه یا مخاطب گسترده، با این نگاهی که ما نگاه می کنیم به فیلم و سریال نگاه نمی کنند.یک خواننده گمنام ممکن است برای اولین بار یک ترانه ای را بخواند که به شدت مورد توجه قرار بگیرد و عکس این هم هست که یک خواننده معروف ترانه ای را بخواند که مردم به آن توجهی نکنند.

وی ادامه داد:به نظر من یک دلیل دیگر هم می تواند این باشد که آن ترانه یا تصنیف باید یک ربطی به روح کلی اثر داشته باشد. یک فیلم یا سریال ساخته می شود بعد به یک ترانه سرا و آهنگساز سفارش داده می شود و او هم بدون اینکه به جان مایه اصلی اثر توجه کند،برای خودش یک اثر مستقل می سازد و بعد می خواهد سوار آن سریال و فیلم کند. به نظر من این ها تأثىر می گذارد.بیننده که یک ساعت نشسته و سریال شما را تماشا کرد در انتها باید یک آهنگی را بشنود که ربطی به آن کار داشته باشد،اگر هیچ ربطی نداشته باشد شاید خیلی ها با آن ارتباط برقرار نکنند.از نظرمن برای خود ترانه و تصنیف باید یک شأنی قائل شد و از تکرار اسم های همیشگی و معروف باید پرهیز کرد.به عنوان یک اثر خوب اگر این اتفاق رخ دهد و آن اثر هم بتواند با روح کلی آن فیلم و سریال مرتبط باشد مردم حتما با آن ارتباط برقرار می کنند.

عبدالجواد موسوی درمورد تکرار دوباره تجربه ترانه سرایی برای تیتراژ با این گروه با گروه های دیگر گفت:دوست دارم تجربه کار در تیتراژ را تکرار کنم.فرقی نمی کند با چه گروهی البته به هرحال خواننده مهم است و آقای عقیلی خیلی خوب این کار را خوانند و ملودی آقای اورکی هم ملودی خیلی خوبی بود و همه این ها کنارهم جور درآمد.

این شاعر افزود:بعضی موقع ها می بینیم در بعضی از سریال ها ملودی خیلی خوبی ساخته می شود و خواننده هم خواننده سرشناس و توانمندی است ولی کلام،کلام خیلی سست و بی ربط است.عکس این هم وجود دارد یعنی کلام خوب در ا ختیار یک خواننده نه چندان خوب قرار می گیرد یا خواننده خوب است ولی خیلی با این کلام ها نمی تواند ارتباط برقرار کند. به نظرم اگر این کار،کار خوبی شده بخاطر این است که مجموعه عوامل کنار هم خیلی خوش نشست.

موسوی صحبت هایش را اینگونه پایان داد:دنبال کارکردن به هر قیمتی نیستم ولی اگر یک ملودی خوب در اختیارم قرار گیرد حتما دوست دارم وحتما استقبال می کنم که بازهم کار تیتراژ انجام دهم.

508502

کد خبر: 664944

وب گردی

وب گردی