امیر پوریا: «ناخدا خورشید» نمونه‌ی سینمای ملی و بومی است

فیلم «ناخدا خورشید» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در دومین شب از هفته فیلم ناصر تقوایی دوشنبه 4 مرداد فیلم «ناخدا خورشید» محصول سال 1365 در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور هارون یشایایی، مجید برزگر و امیر پوریا برگزار شد.

«ناخدا خورشید» شناسنامه تقوایی است

در ابتدای این نشست یشایایی، تهیه‌کننده فیلم، در خصوص روند تولید «ناخدا خورشید» گفت: ما با این فیلم زندگی کردیم و «ناخدا خورشید» در واقع شناسنامه ناصر تقوایی است. فیلم را در بندر کنگ در نزدیکی بندرلنگه و در شرایطی سخت و با امکانات فنی محدود ساختیم. محل سکونت عوامل فیلم بسیار نامناسب بود، تغذیه بد بود و.. اما کسانی مانند زنده‌یاد اصغر بیچاره نیز حضور داشتند که بچه‌ها را دور هم جمع کرده و شادی را به میان می‌آورد. تقوایی نیز با سخت‌گیری نسبت به جزئی‌ترین مسائل برخورد می‌کرد. او با دست‌های خود لوکیشن قهوه‌خانه را ساخت و این کار را با توجه به محل نصب دوربین و نحوه حرکت آن انجام داد. همین قهوه‌خانه یک‌بار در اثر جزر و مد دریا به‌کلی نابود شد و تقوایی دوباره آن را ساخت. فیلم توانسته سنت‌های مردم منطقه را به‌خوبی ترسیم کند و موسیقی فیلم که توسط مرحوم فریدون ناصری ساخته شده، به‌واقع یک شاهکار موسیقایی است.

وی ادامه داد: به گمان من فیلم از نوشته‌های همینگوی فراتر می‌رود. در اواخر فیلم ناخدا خورشید در پاسخ به تبعیدی‌های سوار بر لنج که می‌پرسند چرا به ساحل نمی‌رسیم، می‌گوید «بمبک یواش نمیره، دریا بزرگه». این به نگاه فیلسوفانه تقوایی برمی‌گردد؛ هر زمان که مشکلی پیش می‌آمد، ناصر همین جمله را تکرار می‌کرد تا بگوید هنوز به پایان ماجرا نرسیده‌ایم و حوادث دیگری پیش رو است. اگرچه اکنون این فیلم از تلویزیون هم پخش می‌شود، ولی در آن زمان برای پخش فیلم هم مشکل داشتیم. همین مشکلات در زمان ساخت «ای ایران» هم وجود داشت، اما تقوایی باز هم به همان جمله رجوع می‌کرد و معتقد بود باید منتظر ماند. به‌عنوان یکی از تهیه کنندگان فیلم، تلاش کردم هر آنچه برای فیلم لازم بود و طلب می‌کرد را فراهم آوریم؛ فارغ از اینکه در آینده چه اتفاقی بیفتد و به سوددهی برسیم یا نه.

یشایایی افزود: از پیش از انقلاب تقوایی را می‌شناختم و به او و کارش اعتماد داشتم، بنابراین به اینکه بعد از ساخت فیلم چه اتفاقی می‌افتد زیاد فکر نکردم. تهیه‌کننده وقتی کاری را می‌پذیرد، باید تا انتهای مسیر را برود تا به فیلم لطمه‌ای وارد نشود. در جشنواره لوکارنو بود که به اهمیت فیلم پی بردم؛ فیلم را در فضای باز نمایش دادند و با وجودی که تماشاگران زبان فارسی نمی‌دانستند، اما چنان تحت‌تاثیر قرار گرفته بودند که برای زمانی طولانی ایستاده به تشویق آن پرداختند.

تقوایی روح آثار همینگوی را به چنگ آورده است

پس از آن مجید برزگر ضمن ابراز خوشحالی از نمایش فیلم گفت: «ناخدا خورشید» یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است. فیلم باید جامعیت داشته باشد و به‌رغم اشتباهاتی که در هر فیلمی ممکن است پیش بیاید، بتواند جهانی درست را ترسیم کرده و باورپذیر باشد. در اینجا درامی جنایی و حادثه‌ای را با تمام جزئیات و تاثیرگذاری‌هایش می‌بینید، اما فیلم از این مسائل بسیار فراتر می‌رود. عناصر سینمایی مانند دکوپاژ، بازیگری، موسیقی، تدوین و.. که در دیگر فیلم‌ها ممکن است به‌صورت تک‌مضراب دیده شود، اینجا کاملا در چنگ تقوایی ست. این اثر اقتباسی از داستان «داشتن و نداشتن» همینگوی است، اما تقوایی توانسته فیلمنامه‌ای بی‌نهایت دقیق، موجز و با دیالوگ‌های ظریف بنویسد. باید بگویم فیلمنامه «ناخدا خورشید» حسرت‌برانگیز است. به‌عنوان مثال، تقوایی صرفا با چند دیالوگ و حرکت دوربین زن ناخدا و «ملول» را به‌طور کامل به تماشاگر می‌شناساند. یا با چند دیالوگ کوتاه به ترور منصور در آن زمان و جریان فداییان اسلام می‌رسیم.

کارگردان «پرویز» افزود: تقوایی توانسته روح آثار همینگوی را به چنگ آورد. فراموش نکنیم که او از یکی از رمان‌های نه چندان مهم همینگوی اقتباس کرده و این دستاوردی بزرگ است. ضرباهنگ، ریتم فیلم، فضاسازی و دوربینی که نظاره‌گر و راوی‌ست و زیاد دست به قضاوت نمی‌زند، آنچه در رمان وجود دارد را به‌راحتی به‌دست می‌آورد. تعریف کردن قصه به این روانی و تسلط بی‌نظیر کارگردان فیلم، به همه‌ی ما درس می‌دهد. کنترل جای دوربین، میزانسن‌های پیچیده و.. کارهای بسیار سختی است که تقوایی به‌راحتی انجام داده است. فیلم آن‌قدر بی‌تکلف و روان ساخته شده که احساس نمی‌کنیم فیلم می‌بینیم. بزرگ‌ترین دستاورد فیلم مال خود کردن و ترجمه‌ای است که به خاستگاه فرهنگی تقوایی در جنوب برمی‌گردد؛ ترجمه‌ای آن‌چنان دقیق که گویی در ابتدا «ناخدا خورشید» وجود داشته و بعد در رمان از آن اقتباس شده است.

برزگر ادامه داد: طراحی فضا توسط مهرداد فخیمی نیز در خدمت داستان است. سرتاسر فیلم در نور کم و با لنز معمولی فیلمبرداری شده که این حیرت‌انگیز است و جسارت بی حد و حصر کارگردان و تصمیم فیلمبرداری را نشان می‌دهد. صحنه‌های داخلی و عمق پنجره‌ها همواره تاریک است و هم‌زمان در پس‌زمینه، جغرافیا را می‌بینید. جغرافیای شهر آن‌قدر خوب تعریف شده که به‌خوبی با آن آشنا می‌شویم. طراحی صحنه، لباس، فیلمبرداری و.. همه از سنجیدگی فیلمنامه می‌آید که در هنگام نوشتن همه اینها را طراحی کرده است. المان‌هایی مثل آب‌انبار، لنج، موتورخانه و.. قبل از هر چیز در فیلمنامه وارد شده و بعد به تمام جزئیات فیلم تسری پیدا کرده است.

وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش ضمن اشاره به نسخه‌ای از «ناخدا خورشید» که از تلویزیون به نمایش در آمده، گفت: در نسخه‌ی به نمایش درآمده از صدا و سیما، دو پرده از فیلم به‌شکل جابجا پخش شده است. به نظر می‌رسد در هنگام اسکن فیلم چنین اشتباهی صورت گرفته و این اتفاق خیلی عجیبی است.

رمان همینگوی به‌مثابه ماده‌ای خام در دستان تقوایی

پوریا نیز در توضیح خاص‌بودگی «ناخدا خورشید» گفت: در این فیلم اتفاقی عجیب رخ می‌دهد که در سینمای جهان هم کم پیش می‌آید؛ رمانی که به‌شدت به فرهنگ و جغرافیای خود وابسته است، در این فیلم به جغرافیا و بوم ایران و شرایط تاریخی آن در می‌آید. وقایعی که به فرهنگی دیگر تعلق دارد به فرهنگ بومی ما منتقل شده و حتی شرایط زیستی ناخدا، تبعیدی‌ها و.. بهتر توصیف می‌شود. این بسیار عجیب است که مناسبات موجود در رمان همینگوی، در جغرافیای ما بهتر جاری می‌شوند و بیشتر معنا می‌یابند. در واقع تقوایی بر اساس تجربه‌های ادبی خودش و تحلیلی که از شیوه روایت همینگوی دارد، دست به یک زورآزمایی ادبی سنگین زده است. ضمن اینکه او به‌عنوان یک شارح همینگوی، نیازی به بازآفرینی مو به موی دیالوگ‌های رمان ندارد.

وی ادامه داد: وجوه بومی طوری در تار و پود فیلم تنیده شده است که گویی بخش‌هایی از رمان همینگوی هم‌چون ماده‌ای خام بوده که تقوای آن را پرورانده و در فیلم تصویر کرده است. به‌عنوان مثال در صحنه گفتگوی ناخدا و زنش پیش از سفر آخر، می‌بینیم صرفا بحث عواطف مطرح نیست بلکه شاهدیم که ناخدا در مسیر فلسفه‌ی زیستی‌اش به مرگ‌آگاهی رسیده است. تقوایی یکی از بزرگ‌ترین تحلیلگران در حیات انسان ایرانی است. او در فیلم با اشاره به ترور منصور، به تاریخی دقیق ارجاع می‌دهد. با این‌کار شما نیاز دارید تمام شرایط زیستی، لباس‌ها، ابزار و.. مورد استفاده در آن زمان را به‌دقت انتخاب و ترسیم کنید. اگر کسانی مانند تقوایی و بیضایی به سخت‌گیری و دقت‌نظر معروف هستند، همین امر موجب تفاوت فیلم‌هایشان با دیگر فیلم‌ها می‌شود. در «ناخدا خورشید» بدویت جاری در آن فضا آن‌قدر راحت تعریف می‌شود که اساسا فراموش می‌کنید در حال تماشای یک فیلم تاریخی هستید. فیلمی که حتی در سال 66 هم یک فیلم تاریخی محسوب می‌شد.

این منتقد سینمایی اضافه کرد: علاوه بر اهمیت میزانسن در سینمای تقوایی، فیلم ویژگی‌های منحصر به فرد دیگری نیز دارد؛ طراحی عملا تبدیل به اجرای ملزوماتی می‌شود که در فیلمنامه آمده است. تدوین تبدیل به رعایت آن چیزهایی می‌شود که در فکر کارگردان وجود داشته و به اجرا در آمده است. اینکه نام ناخدا، تنها بنا به ضرورت به زبان آورده می‌شود. امروز که این صحبت‌ها مطرح می‌شود، «ناخدا خورشید» یک پدیده تثبیت‌شده‌ی تاریخی است. در حالی‌که در فضای نقد دهه 60، به‌عنوان مثال دکتر مجتهدزاده گفته بود بزنگاه‌های موزیکال در فیلم «داشتن و نداشتن» هاوارد هاکس، به بیننده فرصت شناختن شخصیت‌ها را می‌دهد ولی در «ناخدا خورشید» چنین موقعیت‌هایی صرفا به منظور ادای دین تقوایی به فضای بومی خودش گنجانده شده است. در حالی‌که چنین چیزی به هیچ‌وجه درست نیست و اینها ابزاری برای ترسیم فضا بوده است. اکنون که از فضای چنین نقدهایی گذشته‌ایم، ستایش فیلم کار آسانی است اما در مرحله خلق فیلم نیاز به ادراک داریم؛ اینکه حوصله کنیم تا کارگردان بتواند جزئیات مدنظرش را بچیند.

«ناخدا خورشید» نمونه‌ی سینمای ملی و بومی است

پوریا ادامه داد: «ناخدا خورشید» جزو معدود فیلم‌های ایرانی است که در دوبله لطمه نخورده است. در حالی‌که حتی فیلمی مثل «گوزن‌ها» از این منظر لطمه خورده و در آن، دوبلورها فهم بالای خود از برخی تعابیرِ مفهومی فیلم را به تماشاچی فریاد می‌زنند. بحث بازیابی عزت نفس در هر دو فیلم «گوزن‌ها» و «ناخدا خورشید» وجود دارد. اما لحن منوچهر اسماعیلی در ادراک شخصیت، یک اتفاق عجیب است. دردمندی و آگاهی و اقتدار واقعی ناخدا، در لحن منوچهر اسماعیلی بی‌همتاست. به نظر من درک حسی موجب شده دوبله درست از کار در بیاید.

این منتقد سینمایی افزود: قهرمان خلق شده در ناخدا خورشید کاملا باورپذیر و عینی است؛ قهرمانی که لجباز است، چون بخشی از کار ناخدا سماجت است. همین نکته نیز باعث تمایز اقتباس تقوایی از فیلم هاکس می‌شود؛ اینکه نه فقط دلاوری و گردن‌فرازی، بلکه لجبازی هم یکی از ویژگی‌های آدم‌هایی‌ست که به تنهایی تا آخر خط می‌روند. «ناخدا خورشید» همه‌جوره نمونه‌ی سینمای ملی و بومی است و در عین حال هماورد هیجانات و لذات و شخصیت‌شناسی‌هایی‌ست که در نمونه‌های خوب سینمای کلاسیک آمریکا به تماشاگر دست می‌دهد. در سینمای غیر آمریکایی چنین نمونه‌هایی به‌سختی پیدا شده و به آثار گنگستری ژان پیر ملویل و برخی آثار کوروساوا محدود می‌شوند. «ناخدا خورشید» اگرچه از این منش سینمایی می‌آید اما به غایت و از ریشه، بومی است.

موطن ناخدا خورشید و موطن عباس کیارستمی

پوریا ادامه داد: فراموش نکنیم در فیلمی با این ابعاد و گستردگی، شرایط جغرافیایی و زمانی صرفا بهانه‌ایست برای جاری کردن حس‌ها و حرف‌های موردنظر فیلمساز؛ دغدغه‌های فیلم و شکل اجرا و مهندسی دقیق آن، فرازمانی و فرامکانی است. دغدغه عدالت اجتماعی در فیلم‌های تقوایی کمتر مطرح شده، چرا که او این پدیده‌ها را به شکل زیرمتنی در فیلم آورده است. مفاهیمی انسانی مثل موطن و اهمیت آن طوری در فیلم مطرح می‌شود که به یک زمان و مکان محدود نمی‌شود؛ مفهوم موطن در فیلم عینی و فرازمانی است.

وی در پایان گفت: مواجهه شخصی من با مساله فقدان عباس کیارستمی و قضیه موطن همین‌گونه است؛ جامعه پزشکی مدام می‌گوید این بحث‌ها تخصصی است و اجازه دهید کمیسیون پزشکی در مورد آن نظر دهد. آنها فکر می‌کنند این شب امتحان را تا چه زمانی می‌شود به تعویق انداخت؟ اهمال در نخستین عمل جراحی کیارستمی مشخص و روشن است و به ثبت رسیده؛ چیزهایی که او و شرایط جسمانی‌اش را واداشت که از این خاک برود. کیارستمی آدمی بود که می‌گفت فقط در هنگام بازگشت و فرود هواپیما در تهران است که قلبم به تپش می‌افتد. مفهوم موطن برای ناخدا خورشید نیز، یک مفهوم انسانی است که تمامی ندارد. پس حتی زمانی که به دیالوگ در می‌آیند، شکل اجرایشان و جایی از فیلم که جریان می‌یابند، اهمیت پیدا می‌کند. به همین دلیل مدام با حرف‌های تازه و موقعیت‌های غافلگیرکننده روبرو می‌شویم. همین ویژگی‌ها دلیل ماندگاری «ناخدا خورشید» شده است.

تقوایی؛ فنی‌ترین شخص تاریخ سینمای ایران

در بخش دیگری از این برنامه، خسرو دهقان که در میان تماشاگران حضور داشت به بیان نظرات خود در خصوص فیلم پرداخت و گفت: ناصر تقوایی در سینمای ایران یک استثناست و به گمان من او فنی‌ترین شخص در تاریخ سینمای ایران است. به قول سیروس الوند، «تقوایی مهندس سینماست». او از نظر تماتیک، سیاسی‌ترین فیلمساز ایران است و از نظر فنی، تنها فیلمسازی‌ست که مسائل فنی و مهندسی سینما برایش بسیار اهمیت دارد؛ و این آن چیزی است که در سینمای ایران به ارامنه و خاچیکیان مدیون هستیم. یکی از مصیبت‌های سینمای ما این است که بیش از حد درگیر هنر و عرفان و شعر شده و فراموش می‌کنیم سینما وجوه فنی و تکنیسینی دارد. تقوایی به‌دلیل ریشه‌هایی که در استودیو گلستان و کارهایش در جنوب دارد، به این وجوه اهمیت می‌دهد.

وی ادامه داد: اینکه چرا تقوایی سراغ همینگوی می‌رود، خود مساله پیچیده‌ایست که باز هم ریشه در جنوب دارد. آنچه در کار تقوایی استثنایی است، این است که اگر نگاهی سیاسی دارد آن را از طریق شعار و خطابه مطرح نمی‌کند. بلکه با قابلیت‌های فنی که دارد، ایده‌هایش را مادیت بخشیده و تبدیل به نما و سکانس و.. می‌کند. او موفق می‌شود اندیشه‌هایش را فارغ از اینکه آنها را خوب یا بد بدانیم، به‌عنوان یک هنرمند به سینما تبدیل کرده و این پدیده‌ای استثنایی است. این منتقد سینمایی در پایان گفت: در مورد مقایسه «ناخدا خورشید» و «داشتن و نداشتن» فکر می‌کنم دنیای تقوایی و هاکس متفاوت است و هر کدام باید در جای خود بررسی شوند.
503502

کد خبر: 665028

وب گردی

وب گردی