ردیف

تاریخ

عنوان

توضیحات

1

27 اردیبهشت 95

خودکشی دختر دانش آموز به دلیل ترس از تنبیه/

دست نوشته ای که وصیت نامه دختر 12 ساله بود

دختر 12 ساله‌ای که از سوی مسئولان مدرسه یک هفته اخراج شده بود، به خاطر ترس از تنبیه پدر، دست به خودکشی زد. او در راه مدرسه به خانه در برگه کوچکی نوشت وسایلم را بین دوستانم تقسیم کنید.

در 27 اردیبهشت ماه سقوط مرگبار دختری 12 ساله به بازپرس جنایی مشهد اعلام و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند.

با حضور در محل، آنها با جسد دختر نوجوان درحالی مواجه شدند که از طبقه چهارم ساختمان سقوط کرده بود.
در ادامه تحقیقات، پدر دختر نوجوان به بازپرس جنایی گفت: چند هفته پیش دخترم نمره پائین گرفت و مدرسه مرا خواست. زمانی که از ماجرا باخبر شدم، به شدت با دخترم برخورد کردم. امروز دخترم وسیله‌ای را که نباید به مدرسه ببرد، برده بود. مسئولان مدرسه از این موضوع باخبر می‌شوند و با من تماس گرفتند. به مدرسه رفتم و آنها یک هفته دخترم را از مدرسه اخراج کردند. دخترم در راه خانه، دست نوشته را می‌نویسد. او به خاطر ترس از من و اینکه مبادا دوباره تنبیهش کنم، دست به خودکشی زده است.

2

18

اردیبهشت

95

محاکمه مردی که با شکنجه پسر 4ساله باعث مرگش شد/

کودک را در ماشین لباس‌شویی گذاشتم و در جاپودری را هم باز کردم تا اکسیژن به کودک برسد!

شهریورماه ٩٤ خبر فوت پسربچه چهارساله به نام (الف.م) در بیمارستانی از شهرستان بیرجند به مأموران انتظامی اعلام شد. پزشکی قانونی بعد از تحقیقات روی بدن کودک چهارساله و آثار ضرب‌وشتم و کبودی اعلام کرد کودک بر اثر خفگی فوت کرده است. متهمان که مادر کودک و مردی که با او رابطه داشت بودند دستگیر شدند.

متهم به قاضی گفت: من کودک را به‌تنهایی کتک نمی‌زدم بلکه ٩٠ درصد صدمات روی بدن کودک توسط پدر وی وارد شده است. روز قبل از حادثه مواد مصرف کرده بودم و از نظر روحی و روانی وضعیت خوبی نداشتم و کودک نیز همان موقع مشغول بازی بود که من نیز عصبانی شدم و طفل را با کمک مادرش با طناب بستیم. حقیقت این است که کودک را در ماشین لباس‌شویی گذاشتم و در جاپودری را هم باز کردم تا اکسیژن به کودک برسد اما غافل از اینکه اکسیژن به کودک نمی‌رسید، در همان لحظه از املاکی با من تماس گرفتند و گفتند منزل موردنظر شما را پیدا کردیم، بیایید منزل را ببینید و من نیز همراه با مادر کودک رفتم تا اینکه یک ساعت بعد یادم آمد کودک در ماشین لباس‌شویی است و بلافاصله به منزل برگشتم و و کودک را به بیمارستان بردیم اما بعد از ٤٥ دقیقه پزشکان گفتند کودک یک ساعت پیش فوت کرده است.

3

17

مرداد

95

آزارهای وحشیانه طاها کوچولو در ارتباط پنهانی و زن شوهر دار با پسر جوان

7 مرداد، مأموران اورژانس اجتماعی مشهد، پسربچه سه ساله ای را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد رساندند که جراحت ها و کبودی های زیادی در سر و صورت و پاهایش خودنمایی می کرد. این کودک که از شدت درد به خود می پیچید توسط کادر درمانی بیمارستان بستری شد و تحت درمان قرار گرفت.

قاضی هادی سبحانی که با دیدن وضعیت وخیم کودک، پی به یک رابطه پنهانی برده بود بلافاصله دستور دستگیری عامل یا عاملان این کودک آزاری شدید را صادر کرد و بدین ترتیب مادر 31 ساله این کودک بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. این زن که مدعی بود همسرش به اتهام مواد مخدر در زندان به سر می برد، رابطه پنهانی خود با یک جوان غریبه را فاش کرد و گفت: از مدتی قبل با پسری که قصد ازدواج با مرا داشت آشنا شدم و او به خانه ام رفت و آمد می کرد. وی ادامه داد: من در بیرون از منزل به سر می بردم و پسرم را نزد آن جوان گذاشته بودم. وقتی به منزل بازگشتم دیدم آن جوان غریبه فرزندم را داخل حمام کشانده و او را مورد ضرب و جرح قرار داده است. در آن لحظه پسرم را از دست او گرفتم ولی او از خانه ام فرار کرد!!

جوان 20 ساله به رابطه خیابانی با زن 31 ساله اعتراف کرد و گفت: ما با یکدیگر همشهری هستیم و در یک مجلس با هم آشنا شدیم. از آن روز به بعد به خانه آن زن تنها می رفتم تا این که چند روز قبل وقتی کودک او را در آغوش گرفته بودم آن کودک مدام گریه می کرد به همین خاطر مادرش برای آن که او را ساکت کند ضربه ای به صورتش زد که پسر بچه روی زمین افتاد.

زن 31 ساله و جوان غریبه با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند تا بررسی های بیشتری درباره ادعاهای آنان صورت گیرد چرا که ضربه های وارده به سر و صورت کودک معصوم مهلک تر از مواردی است که متهمان در ادعاهای خود مطرح می کنند!!

4

23

تیر

95

محاکمه مدیر مدرسه و 2 هم دستش که در زیر زمین مدرسه غیر انتفاعی پسر بچه ها مورد آزار اذیت قرار می دادند

نخستین جلسه محاکمه مدیر و دو آشپز یک مدرسه غیرانتفاعی در تهران به اتهام آزار شیطانی چند دانش آموز کلاس اولی صبح 23 تیر در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.

مدیر و دو آشپز شیطا ن صفت یک مدرسه غیرانتفاعی متهم هستند پسربچه ها را در زیرزمین مدرسه هدف آزار و اذیت قرار داده اند. راز این جنایت های سیاه در پی اظهارات یکی از دانش آموزان فاش شد و خانواد ه ها دریافتند فرزندانشان قربانی نیت شوم این سه نفر شده اند. پس از دستگیری مدیر مدرسه و دو مرد شیطان صفت صبح 23 تیر ماه نخستین جلسه محاکمه آنها برگزار شد. در این جلسه نتیجه آزمایشهای پزشکی قانونی موضوع تجاوز را تأیید و قاضی پرونده گفت: والدین دانش آموزان نیز خواهان مجازات متهمان شدند. این درحالی است که سه متهم پرونده در جلسه دیروز دادگاه غیر علنی منکر اتهامات شان شدند.

5

12

خرداد

95

شکنجه های نامادری به دختر 10 ساله که فقط 10 کیلوگرم وزن داشت

شامگاه 12خرداد‌ماه بود که اورژانس معصومه را به بیمارستان تهرانپارس منتقل کرد. او به‌دلیل ضربه‌ای که به سرش خورده بود وضعیت وخیمی داشت. به همین دلیل نیم ساعت بعد در شرایطی اضطراری به اتاق عمل منتقل شد. دختربچه تقریبا بیهوش و سطح هوشیاری‌اش حدود 4بود. این یعنی وی در وضعیت اضطراری قرار داشت. اما این همه آسیب‌ها نبود، چرا که وقتی لباس‌های بچه را درآوردیم روی باسنش آثار متعدد سوختگی با سیگار بود. روی قفسه‌سینه‌اش هم آثار سوختگی و کبودی‌های قدیمی وجود داشت.
روی دست راستش هم آثار شکستگی قدیمی که به مرور زمان و بدون هیچ درمانی جوش خورده بود، به چشم می‌خورد. وقتی درباره سوختگی‌های روی باسن معصومه از همراهان او پرسیدیم گفتند او را پوشک کرده‌اند و به همین دلیل سوخته است. این در حالی بود که او 10سال داشت و دختر 10ساله نیازی به پوشک ندارد. از طرفی او با این سن فقط 10کیلو وزن داشت.

اما از همه مهم‌تر ضرباتی بود که به سرش اصابت کرده و باعث شده بود خون در مغزش جمع شود. در چنین شرایطی وی به اتاق عمل منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. بعد از جراحی معصومه به کما رفت و وضعیت وخیمی داشت. روز از انتقال دختربچه به بخش مراقبت‌های ویژه می‌گذشت و او همچنان در کما بود تا اینکه سرانجام تلاش پزشکان بیمارستان تهرانپارس نتیجه داد و او از مرگ نجات یافت.
مسئول روابط عمومی بیمارستان می‌گوید: چند روز بعد از به‌هوش آمدن معصومه، او می‌توانست صحبت کند و به‌تدریج وضعیتش بهتر شد. وقتی همکارانم با او صحبت می‌کردند، می‌گفت که نامادری‌اش او را شکنجه کرده است.

6

3

تیر

95

پدر معتاد پسر 5 ماهه اش را شکنجه کرد /

هر پدری حق دارد فرزندش را بزند!

3 تیر پسر پنج ماهه‌ای در حالی که آثار کبودی روی گیجگاه و قفسه سینه‌اش نمایان بود، به بیمارستان پورسینای رشت منتقل شد. مادر کودک که نوزاد بیهوش را در آغوش گرفته بود ادعاهای ضد و نقیضی درباره آثار کبودی و خون‌مردگی روی بدن او مطرح کرد و موجب شک پزشکان شد. در بررسی‌های بعدی روشن شد که این پسربچه از سوی پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آزار داده شده است.

مسئول امور رسانه‌ای دانشگاه علوم پزشکی گیلان در این باره گفت: وقتی کودک بدحال به بیمارستان منتقل شد، مددکار بیمارستان به وضعیت او مشکوک شد و بهزیستی را در جریان قرار داد. مداوا روی این کودک انجام شد و او پس از 6 روز و در حالی که وضعیت عمومی‌اش بهبود یافته بود، از بیمارستان ترخیص و به خانواده‌اش تحویل داده شد اما از آنجا که مددکار اجتماعی و کادر بهزیستی تشخیص کودک‌آزاری داده بودند پرونده‌ای در این زمینه در دادگستری گشوده شد

7

9

مرداد

95

خودکشی دختر ۱۱ ساله به دلیل ازدواج اجباری

داستان دخترک کامیارانی متفاوت از دختران ۱۱ ساله دیگر است. خودش نمی‌خواست اما شد. به اجبار مادربزرگش به‌عقد مرد ۲۵ ساله‌ای درآمد اما همین‌که قرار شد به خانه شوهر برود، خودش را حلق‌آویز کرد.

ظهر شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵، دختر ۱۱ ساله‌ای در شهرستان کامیاران در تپه پیرمحمد، با پاره‌کردن چادر مادربزرگش و حلق‌آویز کردن خود از لوله گاز، به زندگی‌اش پایان داد. با به پایین رسیدن سطح هوشیاری دختر ۱۱ ساله به پایین‌ترین حد ممکن، صبح دوشنبه ۱۱ مرداد در بیمارستان بعثت سنندج، فوت کرد.

8

13

مرداد

95

بازداشت مرد جوانی که 2 دختر بچه را مورد آزار و اذیت قرار داده بود

دادستان شیراز پس از صدور کیفرخواست علیه یک جوان که به‌طرز وحشیانه‌ای دو دختر نوجوان را ربوده و آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، پرونده را برای محاکمه به دادگاه فرستاد.

ششم اردیبهشت ماه خانواده دختر 10 ساله‌ای با مراجعه به کلانتری «گلشن» اعلام‌کردند دخترشان ربوده شده است. در بررسی‌های پلیسی مشخص شد دختر 10 ساله هنگام رفتن به خانه به‌زور توسط جوانی ربوده شده و پس از انتقال به خانه‌ای مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

پلیس ضمن تحقیق درباره زندگی خصوصی تبهکار شناسایی شده دریافت که او در زمینه قاچاق مواد مخدر فعالیت داشته و مدتی قبل به‌دلیل اختلاف بر سر معامله مواد توسط افرادی ربوده شده و به پاکستان انتقال یافته بود اما پس از مدتی آدم ربایان او را آزاد کرده بودند.
با توجه به حساسیت موضوع دو دختر 10 و 8 ساله به پزشکی قانونی معرفی شدند و مشخص شد که دختر هشت‌ساله به طرز وحشیانه‌ای مورد آزار قرار گرفته است.
پس از انجام تحقیقات لازم درباره این تبهکار دادستان شیراز ضمن صدور کیفرخواست علیه وی این پرونده را برای رسیدگی فوری به شعبه اول دادگاه کیفری استان فارس ارجاع کرد.

9

12

مرداد

95

محاکمه مادر بی رحمی که دختر 4 ساله اش را کشت

با گذشت ۴ماه از زمان مرگ مشکوک دختر بچه ۴ساله روی تخت بیمارستان مادر بی‌رحم لب به اعتراف گشود و به قتل دختر بچه اعتراف کرد.

دومین روز از فروردین ماه امسال با اعلام خبر مرگ مشکوک دختر بچه ۴ ساله‌ای که با علائم مسمومیت دارویی به بیمارستان منتقل شده بود، به کلانتری ۱۶۰ خزانه اعلام شد و بلافاصله موضوع به اطلاع بازپرس کشیک قتل پایتخت رسید.

تحقیقات درباره مرگ مشکوک دختر بچه در حالی ادامه داشت که نظریه پزشکی قانونی علت مرگ او را مسمومیت شدید به دلیل مصرف دارو اعلام کرد. این در حالی بود که هیچ کدام از اعضای خانواده ای که دختر بچه با آنها زندگی می کرد به داروی خاصی وابسته نبودند.

مادر اعتراف کرد: بعد ازطلاق از همسر سابقه دارم تصمیم به ازدواج گرفتم اتفاقا خواستگارهای خوبی هم داشتم، اما همه خواستگارانم وجود سارا را به عنوان یک سد در راه ازدواجمان می دانستند. نمی توانستم دخترم را به خانواده همسر سابق بدهم. پدر و مادرم هم توانایی نگهداری از دخترم را نداشتند برای همین او را با دارو مسموم کردم تا از زندگی راحت شود.

10

10

مرداد

95

رد پای سیگار مادر معتاد بر تن عسل 3 ماهه/

فقط 3 ماه داشت اما برای دوری از آزار و اذیت های هر روز مادرش به سازمان بهزیستی واگذار شد تا دیگر به دلیل گریه های کودکانه اش، کتک نخورد.

عسل نوزادی است که معتاد به دنیا آمده و پیش از واگذاری به سازمان بهزیستی کشور، مراحل ترک را طی کرده است.

او بعد از تولد توسط مادر کارتن خوابش مرتب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بارها از طرف مادر شکنجه شده است. هنوز رد دست های سنگین مادر بر صورت معصوم «عسل» خود نمایی می کند و کف پاهای او که با سیگار سوزانده شده نیز به خوبی گویای شکنجه هایی است که در روزهای ابتدایی تولدش تجربه کرده است.

مادر کودک 3 ماهه، در شرایطی که تمام امکانات در اختیارش قرار گرفته بود، باز هم اقدام به ترک نکرد و در این شرایط به کتک زدن نوزاد و خوراندن شیره به او پرداخت..

11

2

خرداد

95

مادری در کنگان فرزندانش را کشت

دادستان شهرستان کنگان اعلام کرد: در آخرین روز از اردیبهشت‌ماه امسال مادری ۲۷ ساله در شهر کنگان اقدام به قتل دو کودک خردسال خود در منزل کرد و در بازجویی‌های صورت گرفته به قتل اعتراف کرد. این مادر در اعترافات خود عامل اقدام به قتل را داشتن اختلاف با شوهرش عنوان کرد و بیان کرد که از قبل انگیزه این قتل را داشته است. او سپس قصد خودکشی داشت که خودکشی او ناموفق بود. متهم در اعترافات خود اعلام کرده است که در ابتدا گلو و دهان دختربچه خود را گرفته تا جان داده است و سپس نیز با همین روش پسربچه خود را به قتل رسانده است و بعد از قتل دو فرزندش با بریدن رگ دستش قصد خودکشی داشت که نافرجام ماند.

12

20

خرداد

95

دختر2 ساله قربانی گروگانگیری پدر شیشه ای!

دختر 2 ساله ای که به همراه مادر باردارش توسط پدر شیشه ای در حادثه گروگانگیری خانوادگی با ضربه چاقو مجروح شده بود، پس از یک هفته جدال با مرگ در مرکز درمانی جان سپرد.

ساعت 20 شب بیست و چهارم خرداد، با پلیس 110 تماس گرفته بود، نیروهای گشت کلانتری خواجه ربیع مشهد را به خیابان ایثارگران کشاند. این مرد اعلام کرد: دامادم پس از مصرف شیشه دختر باردار و نوه خردسالم را به گروگان گرفته است و قصد دارد آن ها را با چاقو به قتل برساند. وقتی نیروهای پلیس به منزل ویلایی محل حادثه رسیدند .تک تیراندازها، گروگانگیر را هدف گرفته بودند که آخرین تلاش ها برای نجات جان گروگانگیران انجام شد. خانواده مرد شیشه ای به دستور مقام قضایی وارد ماجرا شدند تا شاید صحبت های آنان، مانع از اقدام جنون آمیز مرد 35 ساله شود ولی باز هم او به تیغه خون آلود چاقویش می نگریست و تنها به خاطر اختلافات خانوادگی قصد داشت همسر و فرزندانش را به قتل برساند .پدر شیشه ای چاقو را بالا برد تا ضربه هولناکی را بر بدن همسر باردارش فرود آورد اما صدای شلیک گلوله از سلاح تک تیرانداز او را در جای خود میخکوب کرد. مأموران نیروهای انتظامی با شکستن در، وارد اتاق شدند و حلقه های آهنین قانون را بر دستان او گره زدند. زن باردار 30 ساله و دختر مجروحش بلافاصله به مرکز درمانی منتقل شدند و تحت مداوا قرار گرفتند. این در حالی بود که تیغه چاقو به انگشت جنین زن جوان آسیب رساند و دختر 2 ساله نیز بیهوش شده بود. پس از گذشت یک هفته از این ماجرا، تلاش پزشکان برای نجات جان دختر خردسال به نتیجه نرسید و مرگ در جدال با این دختر بی گناه پیروز شد.

13

11 اردیبهشت 95

فروش کودک 6 ماهه بخاطر 150 هزار تومان

مریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران همراه فرزندانش زندگی می‌کند. «محمد» فرزند بزرگ و هشت‌ساله مریم، به اجبار پدر معتادش مدرسه نمی‌رود. پای او به شدت ورم کرده و عفونتی شدید دارد. حسن در چهار سالی که به دنیا آمده است، هیچ واکسنی نزده و زمینه ابتلا به هر بیماری‌ای را دارد. پدر گفته رضا را فروخته؛ آن هم به قیمت «150 هزار تومان»! تا شاید پول چند وعده اعتیادش را درآورد.

14

16 خرداد

95

پایان زندگی نوزاد 4 ماهه در جدال با مخدر

علی و رویا قربانیان موادمخدر هستند، دو نوزاد ٤ماهه که به فاصله چند روز از هم، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شدند، آنها را به خاطر مسمومیت با موادمخدر و سوءتغذیه شدید، بستری کردند، اما یکی در جدال با موادمخدر، نجات پیدا کرد و دیگری برای همیشه چشم‌هایش را به روی دنیا بست.

رویا در بیمارستان لقمان تهران، چشم‌هایش را برای همیشه به دنیا بست. او را سه هفته پیش به خاطر اوردوز در مصرف موادمخدر و سوء‌تغذیه شدید، به بیمارستان لقمان تهران منتقل کردند؛ نه پدری همراهش بود و نه مادری. او را درحوالی یکی از بیمارستان‌های ورامین رها کرده بودند، حالش آن‌قدر وخیم بود که به تهران منتقل شد، اما درنهایت نفس‌هایش به شماره افتاد و جان باخت.

علی هم نوزاد چهارماهه‌ای بود که جواب آزمایش متادونش، مثبت شد، مادرش از همان دوران که علی جنین بود، مواد مخدر مصرف می‌کرد، پس از تولد هم متادون به او داده بود، برای آرام کردنش، خواباندنش. همین‌ها او را معتاد کرد. درست مانند رویا. علی را مددکاران جمعیت امام علی(ع) به بیمارستان لقمان آوردند تا اعتیادش را ترک کند، علی ١٠روز سخت را روی تخت بیمارستان گذراند تا بتواند اعتیادش را ترک کند، درنهایت هم موفق شد. او حالا در بهزیستی نگهداری می‌شود.

15

3 اردیبهشت

95

شکنجه های 21 روزه مادر به همراه 2 دخترش

گزارشی از زنی به نام «اعظم» منتشر کرد که همسرش او و دو دختر خردسالشان را تا سر حد مرگ آزار داده و 21 روز بدون آب و غذا در خانه‌شان زندانی کرده بود. همسر این زن، معتاد به شیشه است و دچار توهم، ماجرا از آنجا آشکار می‌شود که او مردی را به خانه می‌آورد و از او می‌خواهد بگوید که با زنش رابطه داشته یا نه؟ مرد که وضعیت اسفناک زن و دو بچه را می‌بیند، پلیس را در جریان می‌گذارد. همسر اعظم زندانی می‌شود و اعظم، هانیه و هدیه یک روز را در بیمارستان می‌گذرانند.