ضرورت نگاه عقلانی در مسائل فکری

حجت الاسلام علی عسکری*

سخن گوهر شد و گوینده غواص بسختی در کف آید گوهر خاص

سخن کان از سر اندیشه ناید نوشتن را و گفتن را نشاید

مرحوم ملاصدرای شیرازی بنیانگذار حکمت متعالیه و تفکر صدرایی در آثار خود بارها از سختی زمانه شکوه کرده و عقل ستیزان ظاهر گرا و متشرعان مقدس نما را به عنوان مانع رشد و بالندگی فکری معرفی کرده است. ایشان در کتاب«کَسُرُ اَصْناٰمِ اْلجاٰهِلِیَّةِ» بیشترین طعن و انتقاد را به جماعت یاد شده روا داشته و ضمن بت های جاهلیت دانستن آنها، تلاش نموده با استمداد از عقل که بزرگترین موهبت الهی برای بشر است در رابطه با ضرر و خسران متحجران، روشنگری نماید.

این بزرگ مرد مسلمان و آگاه به زمان، با اشاره به درد و رنجی که از دست مقدس نمایان متحجر متحمل شده گفته است: حقیقت این است که روزگار مرا به جماعتی کند فهم و کودن مبتلا کرده که چشمانشان از دیدار انوار دانش و اسرار آن کور است... اینان تدبّر در آیات سبحانی و تعمق در حقایق ربانی را بدعت می شمارند. نظر آنها از ظواهر اجسام برتر نمی رود. فکرشان از این هیکل های تاریک و ظلمانی ارتقا نمی یابد. اینان مردم را با مخالفت و عناد خود ، از حکمت و عرفان محروم کرده اند.

این سخن و کلام ملاصدرای حکیم و فیلسوف، نشان دهنده یک واقعیت تلخ و اسف باری است که بر اثر برداشتهای غلطی که از علوم عقلی در مقاطعی از تاریخ صورت گرفته ، رخ نموده و در پی آن عده ای پای استدلالیان را چوبین دانسته اند.

روی همین جهت است که در بسیاری از حوزه ها و مراکز تعلیم و تربیت دینی، عالمان حکیم و فیلسوف، توسط مقدسین تکفیر و مورد غضب و بی مهری قرار گرفته اند. در چنین شرایطی مرحوم ملاصدرای شیرازی با سعایت و فتنه گری متحجران در دربار صفویه از مرکز حکومت به روستای کهک و دوردست قم تبعید شده است. هرچند که وی با استفاده از دوران تبعید و عزلت توانسته تقریب میان دین و فلسفه را باعث گشته و با ایجاد پیوند استوار میان اعتقادات دینی و اثبات عقلانی آنها، راهکار موثری برای برون رفت از چالش کاهنده متحجران ارائه نماید. حکمت متعالیه و روش فکری جامع و اثربخش ملاصدرای حکیم را بزرگان دیگر از جمله مرحوم ملا هادی سبزواری بعدها دنبال کردند ولی از رفتارهای ایذایی متشرعان مقدس نما به مثل او در امان نبودند. در این رابطه مرحوم آیت الله نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرق در مورد خودش گفته است: مدت دو سال بطور قاچاق از درس علوم عقلی و فلسفه در نزد استادی خصوصی، بهره مندی داشته و متون درسی فلسفی در حوزه را فرا گرفته است.

این عالم مهذب و خداباور می گوید: قبل از اذان صبح برای یادگیری فلسفه از حجره خارج می شدم در حالی که دوست هم حجره ای من نمی دانست به خواندن متون فلسفه روی آور شده ام فکر می کرد برای اداء نماز شب، عبادت و شب زنده داری از حجره خارج شده ام چونکه خواندن فلسفه و علوم عقلی امری تحریم شده و نامطلوب برای طلاب علوم دینی بود؟ این حساسیت ها برای این بود که مقدسین چنین القاء کرده بودند که التزام و قبولداری حق و خدا، تعبدی است نه تعقلی! این روش و مبنای اشعری گرایانه در دوران پهلوی چنان اوج گرفت که آیت الله جوهری به بنده می گفت: در حوزه علمیه مشهد، در مسجد گوهرشاد در جوار قبر عالم آل محمد حضرت رضا علیه السلام، به درخواست جمعی از دوستان طالب علم، منظومه حاج ملاهادی سبزواری را تدریس می کردم و بارها در زمان و ساعت درس از مسجد اخراج شدم. چون خواندن و تدریس فلسفه و علوم عقلی را مقدسین مشهد که نفوذ زیادی هم در حکومت شاه داشتند حرام و کفر می دانستند؟!

شاهد مثال روشن و دردآور دیگر این است که رهبر فقید جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه و مفسر قرآن در منشور و پیامی خطاب به حوزه های علمیه در تاریخ 3/12/1367 در تشریح وضع یادشده فرمود: یاد گرفتن زبان خارجی کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند چرا که من فلسفه می گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می یافت، وضع روحانیت و حوزه ها وضع کلیساهای قرون وسطی می شد.

صبوری و جامعیت فکری امام (ره) و شاگردان نامدارش باعث پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم پهلوی و پیروزی عقلانیت بر جمود و تحجر شد این پیروزی در حوزه فکر و اندیشه به مراتب مهمتر از پیروزی بر رژیم طاغوت و ستم پیشه شاه است، زیرا که اعتدال و عقلانیت را در پی داشت و طومار عمل مقدسین ظاهر فریب را در هم پیچید و دین را از دست آنان نجات و خلاصی داد. با پیروزی تفکر امام (ره) و حکمت صدرایی بیش از هر زمان دیگر معلوم شد که هدف از آموزش فلسفه و بهره مندی از استدلالهای عقلی برای دفاع و ترویج از اصول دین و اثبات حق و توحید ، ضرورتی انکار ناپذیر است. استدلالی که در پیام امام (ره) به گورباچف رهبر کمونیستی شوروی سابق مورد توجه قرار گرفت و سفیر فکری آن یار سفر کرده ، آیت ا... جوادی آملی آن را حضوری در مهد تفکر کمونیستی تفسیر و تبیین کرد و فروپاشی مکتب فکری کمونیسم را در دنیا و جهان نوید داد. متأسفانه علی رغم بدیهی بودن این مطلب هنوز هم هستند افراد و فرقه هایی که خرد ستیزی و تقدس گرایی افراطی پیشه کرده و به نام دین عالمان برخوردار از اندیشه های عقلانی و فلسفی را تکفیر می کنند. آیا اینان از مناظره و احتجاجهای پیشوایان معصوم بویژه امام رضا علیه السلام با سران مکاتب الحادی و مادی در فضایی آزاد اندیشانه و دفاع عقلانی و استدلالی از اصول و ارزشها بی خبرند؟ آیا نمی دانند که علماء بزرگ و فقیهان صاحب فتوی ، اصول دین را امری غیرتقلیدی دانسته و فقط اثبات آن را در مدار و معیار عقل به رسمیت می شناسند؟ این حضرات بهتر است به این نکته توجه کنند که قرآن به ما آموخته است، با استدلال عقلی و منطقی با مخالفین فکری برخوردار داشته باشیم و تأکید دارد از آنها دلیل و برهان طلب کنیم و نوع ارتباط و احتجاج ما به عنوان طالب و حامی حق بر مدار عقل و برهان باشد آنجا که می گوید: تِلکَ اَمانِیَهُّم قُل هاتُوا بُرهانَکُم – بگو برهان آورید اگر راست می گوئید و لازم است بدانند که عقل بهترین مخلوق خدا معرفی شده و ارزشمندترین مزیت انسان محسوب می گردد و ملازمه بین عقل و شرع اصلی پذیرفته و غیر قابل انکار است. همچنانکه تقارن بین حدیث و فلسفه امری مقبول و مورد عمل عالمان و بزرگان دینی است . همه می دانیم تمدن اسلامی به منطق عقل و استدالال استوار است و کسانیکه این عنصر مهم و تعیین کننده را در مسائل فکری و تمدنی نادیده می گیرند سرگرم حکایتها و خرافه های گمراه کننده و اوهام خود پندارانه اند . چرا که عقل درمیان انسانها بویژه نخبگان چراغ راه است و عامل پیوند دهنده افکار و اندیشه های مثبت است. شکی نیست که فقدان عقلانیت در جامعه ، همیشه باعث بی منطقی ، هرج و مرج و بسترساز زورگویی خودخواهان و متحجران بوده و خواهد بود. اینکه شاگرد فکری امام (ره) و رهبر نظام اسلامی بعد از امام (ره) سالها است به کرسی های آزاد اندیشی توصیه و بدان تأکید دارد برای این است که دفائن عقول از راه عقل و منطق شکفته شود و تمدن دینی بر اساس عقلانیت، معنویت و عدالت که سه شاخص فکری امام (ره) است حاصل گردد. روشن است که پیشرفت و عدالت بدون روش عقلانی امکان ظهور و ماندگاری ندارد. چیزی که به هر دلیل کمتر مورد توجه است و تشویش و دوگانگی ثمره تلخ آن در پرداختن به مسائل فکری است . به نظر می رسد مهمترین خلأ جامعه در وضع فعلی خلأ فکری است که باعث تهدید است . بویژه که دشمن و امپراطوری رسانه ای او با استناد به روشهای متحجران و رفتارهای داعشی به نام دین ، سعی می کند با ایجاد تباین بین عقل و دین تعلیق در افکار جوانان مسلمان را باعث گردد در چنین شرایطی نگاه عقلانی در مسائل فکری و پرکاری در این حوزه به عنوان یک تکلیف مهم و غیر قابل انکار است و لازم است همه نخبگان دلسوز و صاحب فکر بدان همت گمارند .

*معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی

20101

کد خبر: 675058

وب گردی

وب گردی