عارف رقیب روحانی  و کاندیدای سایه نمی شود/برخی احزاب در کشور جایگاهی ندارند اما با شانتاژ  می‌خواهندامتیاز بگیرند

عضو شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان‌گفت :اگر عارف احساس کند که فضا اقتضا می کند که کاندیدای اصلی شود، می شود اما این که بخواهد با آقای روحانی رقابت کند به هیچ وجه مطرح نیست.

ایسکانیوز-سارابراهیمی: عضو شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی معتقد است اصلاح طلبان رویکرد فعالیت های سیاسی‌شان تامین منافع ملی است و هرجا نیاز باشد از منافع خود عدول می کنند. انتظار ما این است که وقتی که محدودیت‌ها برطرف می‌شود دولت دست به یک اقدامات جدیدی بزند و موانعی که از گذشته وجود دارد از پیش پا بردارد و و محافظه کاری نکند. وزیر تعاون دولت اصلاحات معتقد است مواضع آقای روحانی علی رغم این که می گوید من اصلاح طلب نیستم اما اصلاح طلبانه است و دلیلی هم ندارد که ما بخواهیم دولت مستقر را که از خودمان است به فکر تغییرش باشیم. او همچنین معتقد است مهمترین عاملی که مسبب کاهش کارایی لیست امید شد رد صلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلب بود و در زمینه گرایش اصولگرایان به روحانی می‌گوید اگر آقای روحانی از مواضع خود عدول کند یک روحانی دیگری می‌شود آن وقت اصلاح طلبان هم یک اصلاح طلب دیگر خواهند شد.

در ادامه گفتگوی "ایسکانیوز" را با علی صوفی می خوانید:

فضای فعالیت انتخاباتی را برای اصلاح طلبان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلاح طلبان پروسه مشارکت فعال در عرصه انتخابات را بعد از یک وقفه ای که پس از سال 88 در انتخابات مجلس نهم ایجاد شد و در انتخابات شرکت نکردند لذا ارزیابی آنها این بود که با همه محدودیت‌ها و تنگناهای گذشته و دردسرهایی گسترده‌ای که به هیچ وجه فضای رقابتی در انتخابات حاکم نبود شاید بشود در این عرصه ورود و در انتخابات ریاست جمهوری 92 فعالیت کنند که در این راستا سال 91 این موضوع را با رییس دولت اصلاحات مطرح کردم که برای انتخابات مجلس ما 600 نفر کاندیدا لازم داریم ولی برای انتخابات ریاست جمهوری یک نفر می‌خواهیم که بتواند وارد این عرصه شود. شاید بتوان از مجموع 8-10 نفر کاندیدایی که وارد عرصه می شوند تایید صلاحیت 1 الی2 نفر را بگیریم که در این صورت امکان حضور ما در انتخابات فراهم خواهد شد.

انسداد سیاسی که پیش آمد و فضای امنیتی که حاکم بود به شدت اصلاح طلبان را منزوی کرد و فعالان اصلاح طلب در استانها، شهرستان ها با سخت گیری‌هایی مواجه و تحت فشار بودند و با توجه به آن شرایطی که دولت آقای احمدی نژاد پیش آورده بود که یک تسویه گسترده ای را در سطح دستگاه های دولتی و سراسر کشور انجام داده بودند و تحمل آن اصلا امکان پذیر نبود و اگر این وضع ادامه پیدا می کرد دچار بحران می شدیم و نمی توانستیم مجددا این نسل از فعالان سیاسی را ترغیب به فعالیت کنیم.در میان گذاشتن این موضوع با رییس دولت اصلاحات به این دلیل بود که بتوانیم کاندیدایی را معرفی و در عرصه سیاسی فعال‌ شویم تا در سراسر کشور اصلاح طلبان از انزوا بیرون بیایند که رییس دولت اصلاحات نظرشان مثبت بود و معتقد بودند باید با اجماع پیش برویم.

علی رغم این که به کاندیداهای حداکثری ما که رییس دولت اصلاحات و آیت الله هاشمی رفسنجانی بودند، اجازه ورود به عرصه رقابت انتخاباتی ندادند، آنچه که بعد از سد شورای نگهبان باقی ماند آقای روحانی و آقای عارف بود و با توجه به خواسته مردم که به شدت نگران ادامه این وضع بودند و احساس خطر می کردند و با توجه به تجربه شکست سال 1384،خواسته شان این بود که باید اصلاح طلبان به وحدت برسند و کاندیدای واحدی را مطرح کنند در نهایت همه تلاش ها منجر به این شد که آقای خاتمی با شورای مشورتی که تشکیل داده بودند از دکتر عارف خواهش کنند که به نفع آقای دکتر روحانی کناره‌گیری کند.

که با این اتفاق پیروزی هم به دست آمد و به دنبال آن جامعه اصلاح طلبی یک نشاطی پیدا کرد و بلافاصله نهادهای انتخاباتی اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس دهم هم فعال شد از این رو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را داشتیم که احزاب را نمایندگی می کردند و از طرف دیگر همان سازمان انتخاباتی که آقای دکتر عارف برای انتخابات ریاست جمهوری تشکیل داده بودند کارش را برای مجلس ادامه داد، و از طرف دیگر شورای مشورتی آقای خاتمی هم یک کارگروهی داشت ولی با نیروهایی که برای کارگروهی یا شورایی به نام شورای راهبردی انتخاب کرد این یک مقدار فربه‌تر شد.

این سه جریان فعال بودند تا بالاخره احساس شد که ادامه این وضع ممکن است که آن استراتژی اجماع را دچار خدشه کند، کما اینکه موازی کاری‌ها در استان ها باعث بروز اختلافاتی شده بود و به ویژه بین شورای راهبردی و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مشکلاتی بروز کرد و باعث شد که دنبال راه حلی بگردند و راه حل پیشنهادی از طرف شورای هماهنگی جبهه اصلاحات این بود که این دو جریان با هم ادغام شوند.از طرفی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خود را متولی تام و تمام جامعه اصلاح طلبی می دانست و فکر میکرد که کفایت لازم را برای این کار دارد اما عملکردش در انتخابات شورای شهر این کفایت را زیر سوال برد و مشخص شد که جامعه اصلاح طلبی فراتر از احزاب است و بسیاری از چهره های ملی، استانی و منطقه ای تاثیرگذار بیرون از احزاب هستند و نمی شود آنها را نادیده گرفت و آنها هم تاثیرگذارند و نظراتشان می تواند در مقابل نظرات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات قرار بگیرد و تعارضات به وجود بیاید در این راستا شورای راهبردی تدارک دیده شد و در اینجا شورای هماهنگی اصلاحات مصلحت را در این دید از آقای خاتمی درخواست کند این دو جریان ادغام شوند و در نتیجه آن اختلافاتی هم که در استان ها است، رفع شود و حاصل آن شد که شورای عالی سیاست گذاری به ریاست آقای دکتر عارف با یک ساختار متشکل از سه کار گروه، کارگروه تعیین سیاست ها و راهبردها، کارگروه استان ها، کارگروه تعامل تعریف شد.

بعد هم یک هیات رئیسه ای هم انتخاب شد که متشکل شد از دو منشی، یک رئیس، دو نائب رئیس که روسای کارگروه ها هم در آن عضو بودند، اولا مصلحت در این دیده شد که از معاونین کارگروه ها هم که یک انتقاداتی هم داشتند و نقطه نظراتی داشتند در آن جلسه بدون حق رای حضور داشته باشند.این کار ادامه پیدا کرد و بالاخره آن جریان انتخابات سال 94 رقم خورد. و اکنون اصلاح طلبان نهادی به نام شورای عالی سیاستگذاری دارند که نماد اجماع و وحدت اصلاح طلبان است و با توجه به ماموریت این شورا برای انتخابات مجلس گروهی برای ادامه کار تردید کردند وشورای عالی سیاست گذاری اقدام به ارزیابی عملکرد خودش کرد و جمع بندی گزارشی از کارگروه ها و نظرسنجی در بین اعضای شورای عالی سیاستگذاری و استان ها به حضور رییس دولت اصلاحات ارائه شدو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم علی رغم این که چند حزب درخواست انحلال شورا را کرده بودند ولی جمع بندی این بود که باید این شورا به کار خودش ادامه دهد.

اصلاح طلبان فقط به منافع جناحی نگاه نمی‌کنند و هر جا لازم باشد خطری را دفع کنند از منافع جناحی و سیاسی خود عدول می‌کنند و منافع عموم مردم و کشور را در نظر می گیرند

دلیل برخی از احزاب برای انحلال شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان چیست ؟

آنها می گویند ماموریت شورای عالی سیاستگذاری فقط برگزاری انتخابات است و برای انتخابات آتی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات باید متولی انتخابات باشد نه دیگران.و اگر هم می خواهد به کار خود ادامه دهد باید محوریت داشته باشد ولی به هر حال این دلیل موجه تشخیص داده نشد و ارزیابی آقای خاتمی هم از عملکرد شورای عالی سیاستگذاری مثبت بوده و ادامه فعالیت آن را ضروری تشخیص دادند اما با این حال اصلاحات مورد نیاز را ضروری دانستند و در این رابطه هم کارگروهی را تشکیل دادند که این موارد را بررسی کنند و بعد از جمع بندی نظرات و ارائه ترکیب جدید شورای عالی سیاستگذاری را تعیین و اعلام کنند و شورای عالی سیاستگذاری برای انتخابات های سال آینده فعالیت خودش را شروع کند.

برای انتخابات سال 96 آیا اصلاح طلبان در راستای منافع ملی از خواسته های خودعدول می کنند؟ همانطور که در انتخابات 92 بسیاری از خواسته های خودشان را زیر پا گذاشتند و سعی کردند که به یک اجماعی برسند در این انتخابات فکر می کنید با توجه به شرایط الان این اتفاق مجددا تکرار شود؟

اصلاح طلبان رویکرد فعالیت های سیاسی شان تامین منافع ملی است. اساسا نگاهشان این است که کشور در مسیر توسعه و پیشرفت قرار بگیرد و موانع توسعه و پیشرفت از پیش پا برداشته شود. منتها ابزارهایی که در دستشان است محدود است. مهمترین آن انتخابات است،بنابراین اصلاح طلبان با استفاده از مردم و حضور مردم در انتخابات در پای صندوق های رای امیدوارند که هر مانعی را از پیش پای بردارند کما این که بالاخره توانستند قوه مجریه را در دست بگیرند هرچند آقای روحانی خود را اصلاح طلب نمی‌دانند ولی با فداکاری و ایثار آقای عارف به عنوان یک چهره اصلاح طلب دیدیم که اصلاح طلبان فقط به منافع جناحی نگاه نمی کنند و هر جا لازم باشد خطری را دفع کنند از منافع جناحی و سیاسی خود عدول می‌کنند و منافع عموم مردم و کشور را در نظر می‌گیرند.

در مجلس دهم هم علی رغم این که چهره های شاخص اصلاح طلب رد صلاحیت شدند نه فقط چهره‌های شاخص بلکه همه اصلاح طلبانی که می شناختند حتی اعضای ناشناس آن را هم اگر فکر کردند اصلاح طلب است رد صلاحیت کردند در شهرستان ها و کل کشور و صحنه انتخابات از حالت رقابتی خارج شد همچنان که در سال 92 هم از حالت رقابتی خارج شده بود ولی اصلاح طلبان از صحنه خارج نشدند میدان را ترک نکردند دلیلش همین دغدغه و نگرانی بود که برای منافع ملی داشتند. یعنی برداشت اصلاح طلبان باز اوضاع کشور این بود که اگر مجلس نهم تجدیدو ترکیبی که در آن است حفظ شود، ما شاهد موانع جدی در حفظ منافع ملی خواهیم بود و مخصوصا این که دولت که با پشتوانه رای اصلاح طلبان آمده بود موفق شد بحران خارجی و بین المللی را حل کند و یک خطر عظیم و بزرگی را از سر کشور و ملت ایران بردارد خب این کار کار بسیار بزرگی بود ولی می دیدیم که چه سنگ اندازی هایی از سر همین مجلس می شود و برای اجرای برجام ما مجلس را یک مانع جدی می دیدیم بنابراین موضع مبارزاتی به خود گرفتیم و استراتژی ما سلبی شد و ما به هیچ وجه دنبال تشکیل یک مجلس اصلاح طلب نبودیم. چون امکاناتش وجود نداشت اما در صدد ان بودیم که مجلس تندرو را تبدیل کنیم به یک مجلس معتدل و همراه دولت ، بنابراین ما فکر می کنیم که خدمت بزرگی به منافع ملی مان کردیم و مردم هم تعیین کننده اصلی بودند و مردم به این آگاهی رسیدند که منافع ملی شان کجاست و به چه طریقی این منافع ملی را می توانند حفظ کنند.

مواضع آقای روحانی علی رغم این که می گوید من اصلاح طلب نیستم سراسر از اصلاح طلبی است و دلیلی هم ندارد که ما بخواهیم دولت مستقر را که از خودمان است به فکر تغییرش بیافتیم

بحث حمایت مشروط از آقای روحانی پیش آمده آیا اصلاح طلبان از او حمایت مشروط خواهند داشت و این شروط شامل چه مباحثی می شود؟

طبیعی است که ما باید به دولت نگاه نقادانه داشته باشیم و هم عملکرد مثبتش را ببینیم و هم ضعف هایش را در نظر بگیریم و مشتاقانه و دلسوزانه انتقادهایمان را با دولت در میان بگذاریم و محدودیت هایی هم که برای دولت وجود دارد را درک کنیم. انتظار ما این است که وقتی که محدودیتها برطرف می شود دولت دست به یک اقدامات جدیدی بزند و موانعی که در گذشته وجود دارد از پیش پا بردارد و در این زمینه فعال باشد و محافظه کاری نکند و عقبه رای آقای روحانی همین توقع و انتظار را دارد و شاید انتقادات آنها از آقای روحانی به مراتب شدیدتر از انتقادات نخبگان سیاسی، سران اصلاحات، یا احزاب یا شورای عالی سیاست گذاری باشد.

باید مردم را امیدوار نگه داشت و اگر مردم از انتخابی که می‌کنند، از حضوری که در پای صندوق های رای دارند سرخورده شوند آن وقت ما دیگر نمی توانیم از آنها انتظار داشته باشیم که به دعوت ما جواب مثبت دهند؛ همان طور که مردم با حضورشان اثر می گذارند، انتظار دارند همانطور که این تغییر عظیم را به وجود آوردند و 214 نفر از نمایندگان مجلس گذشته را کنار گذاشتند و کرسی هایش را در اختیار جریان معتدلی که حامی دولت است قرار دادند، تغییر ادامه پیدا کند. ولی ما می بینیم که این تغییر ادامه پیدا نمی کند با یک موانع و سدی مواجه و منکوک می شود. اینجا است که مردم دلسرد می شوند،و ازآن طرف می‌بینند دولت هم مثل این که بدش نمی‌آمد آن موانع باشد چون با برداشتن آن موانع هم هیچ تغییری پیش نمی‌آمد و احساس می‌شود که با این حساب دولت همان کابینه را در آن شرایطی که تشکیل داد مطلوب می داند و عوامل اجرایی آن در مناطق و مخصوصا مدیران حاکمیتی که وابسته به وزارت کشور هستند کماکان بر سر قدرت باقی هستند و علی رغم وابستگی به دولت قبلی و تسویه‌های گسترده ای که آن دولت انجام داده بود و عناصر ناشایستی که بر سر مدیریت اجرایی هستند را دارد حفظ می کند. این برای مردم نگران کننده است چون مردم اصلا معیشت شان را در ارتباط با همین مسوولین می بینند و احساس می کردند که به عدالت راهی ندارند و باتوجه به فسادی که پیش آمده بود اساسا کارها و درخواست ها پیش نمی‌رفت مردم انتظار دارنداین مشی تغییر کند و اگر تغییر نکند مایوس می‌شوند.

از رایی که به آقای روحانی دادیم پشیمان نیستیم و معتقدیم روحانی اقدامات بزرگی انجام داده که در مجموع معدل عملکردش مثبت است

باید یک اتفاقی بیفتد و امیدی در مردم ایجاد شود که 4 سال آینده اوضاع متفاوت و دولت کارآمدتر دولت کوچکتر خواهد شد ومی تواند چابک تر حرکت کند و تا این اتفاق نیافتد نمی شود تضمینی برای پیروزی در انتخابات پیش رو داد وشرط و شروط از همین جا شروع می شود. ما از رایی که به آقای روحانی دادیم پشیمان نیستیم و معتقدیم روحانی اقداماتی بزرگی انجام داده در مجموع معدل عملکردش مثبت است.

مواضع آقای روحانی علی رغم این که می گوید من اصلاح طلب نیستم سراسر از اصلاح طلبی است و دلیلی هم ندارد که ما بخواهیم دولت مستقر را که از خودمان است به فکر تغییرش بیفتیم طبعا ما دلمان می خواهد همین وضع ادامه داشته باشد و از رقابت داخلی هم با تجربه ای که در سال 84 داشتیم کاملا گذشتیم، از تحریم انتخابات هم گذشتیم، بنابراین باید در انتخابات مشارکت فعال و حداکثری داشته باشیم و رقابت داخلی نکنیم و در مقابل آقای روحانی کاندیدایی را قرار ندهیم هم این که به هر حال دغدغه داریم که بالاخره مردم چه عکس العملی نشان خواهند داد. اکثر اصلاح طلبان نگرانی شان این است که در استان ها مخصوصا این وضع وجود دارد تمام شرط و شروطی که ما انتظار داریم به آن تن دهیم این ها است، و تا ما بتوانیم امیدوار باشیم که مردم دعوت ما را در حضور پای صندوق های رای می پذیرند.

شاهد این هستیم که اصولگریان چراغ سبز به آقای روحانی نشان می دهند، اگر آقای روحانی به سمت اصولگرایان گرایش پیدا کنند واکنش اصلاح طلبان چیست ؟

رییس دولت اصلاحان در سال 76 با وجودی که وابسته به مجموعه روحانیون مبارز بود گفت کاندیدای جناحی نیستم و یک کاندیدای مستقل‌ام و هر کسی که بخواهد از من حمایت کند من استقبال می کنم ما این را منطقی می دانیم آقای روحانی هم اگر به این نتیجه رسیده باشند که ادامه کار با اصولگرایان به مصلحت نظام و در جهت منافع ملی است و جناح اصولگرا بخواهد از دولت یازدهم حمایت کنند کما این که مجلس قبل هم از این دولت حمایت کردند این را مثبت ارزیابی می کنیم به شرطی که از اصلاح طلبی عبور نکند.

اگر معنای این تعامل عبور از اصلاح طلبی باشد خب اصلاح طلبان مجبور هستند واکنش نشان دهند ولی اگر معنای آن عبور از اصلاح طلبی نباشد بلکه جلب دیگران هم باشد، بنابراین اینها با هم جمع می شود ما این را مثبت ارزیابی می کنیم اما این که آقای روحانی از مواضع خود عدول کند این روحانی یک روحانی دیگری شود آنوقت اصلاح طلبان هم یک اصلاح طلب دیگر خواهند بود.

فکر می کنید این اتفاق در حال وقوع است؟

آقای روحانی اگر به این نتیجه رسیده باشند که ادامه کار با اصولگرایان به مصلحت نظام و در جهت منافع ملی است و جناح اصولگرا بخواهد از دولت یازدهم حمایت کنند کما این که مجلس قبل هم از این دولت حمایت کردند این را مثبت ارزیابی می کنیم به شرطی که از اصلاح طلبی عبور نکند

احساس می شود که یک نوع محافظه کاری در آقای روحانی حاکم شده است از دولت خیلی انتظار نیست ولی از آقای روحانی این انتظار وجود دارد، مردم صداقت را خوب می فهمند بالاخره اگر احساس کنند آقای روحانی می خواهد تجدید نظر در مواضعش داشته باشد، خب نوع واکنش متفاوتی خواهد داشت.

تخریب ساز و کاری است که جناح مقابل ما همیشه داشته اشت؛ در سال 76 هم وقتی دیدند که صحنه رقابت را می‌بازند دست به تخریب آقای خاتمی زدند و کارناوال عصر عاشورا را ساختد و منتشر کردند، در انتخابات مجلس پنجم هم همین کار را کردند.برای بعضی از چهره ها از این

جریان سازی ها چندان به نفع جریان رقیب در عرصه انتخابات نیست چون این فضا را دو قطبی خواهد کرد ومردم در فضای دو قطبی به هیچ وجه به سمت جریان تخریبگر گرایش پیدا نمی کنند

بعنوان مثال درباره بحث فیش های حقوقی و مواردی از این دست را که با آن مواجهیم تحلیلی که وجود دارد این است که تا برگزاری انتخابات ادامه و شدت خواهد گرفت و بعد هم جنگ فقر و غنا را مطرح می کنند و مظاهری از اشرافیت را به آقای روحانی و اطرافیانش نسبت خواهند داد و ممکن است که ضعف هایی هم وجود داشته باشد و این هارا بزرگ کنند تا روحانی به این نتیجه برسد که کاندیداتوری اش دیگر به مصلحت نیست و کنار برود یا نه به هر حال دلایلی را بزرگنمایی کنند برای رد صلاحیتش! این جریان سازی ها چندان به نفع جریان رقیب در عرصه انتخابات نیست چون این فضا را دو قطبی خواهد کرد ومردم در فضای دو قطبی به هیچ وجه به سمت جریان تخریبگر گرایش پیدا نمی کنند. مردم سعی می کنند که به هر حال در این گونه موارد از اقتدارگرایان فاصله بگیرند.

جریان سازی ها چندان به نفع جریان رقیب در عرصه انتخابات نیست چون این فضا را دو قطبی خواهد کرد ومردم در فضای دو قطبی به هیچ وجه به سمت جریان تخریبگر گرایش پیدا نمی کنند

با توجه به این که بیان کردید رویکر روحانی به سمت محافظه کاری می رود اینگونه برخوردها را چطور تحلیل می کنید؟ مثلا نوع مواجه آقای روحانی با ماجرای لغو کنسرت ها یا مسایلی از این دست...

مساله کنسرت ها و تحریم آن توسط برخی از نهادها موضوع حاکمیتی نیست، یعنی موضع مقام معظم رهبری یا دستگاه ها یا نهادهای حاکمیتی مهم کشور نیست موضع شخصی است بنابراین ایشان می تواند خیلی راحت با آن قضیه درگیر شود اما در رابطه با برجام آنوقت مساله حاکمیتی میشود، ایشان در مصاحبه ای که می کند خیلی دستش باز نیست که از برجام دفاع کند. مجبور است یک مقدار عقب نشینی کند و بعضی از مشکلات داخلی را اساسا مطرح نکند یعنی موارد موانع اجرای برجام در داخل را مطلقا اعلام نکند. اینجاها است که آن جوهره آقای روحانی را باید دید که چه خواهد شد آیا آقای روحانی سعی می کند مواضع خودش را حفظ کند؟ کنسرت بحث منافع ملی نیست بلکه سلیقه است و این سلیقه ممکن است با حضور شخص باشد با عدم حضور شخص نباشد.

صحبت هایی مبنی بر این که آقای روحانی برای شرکت در انتخابات انتخابات سال 96 تردید داشتند مطرح است ،نظرتان

عارف اگر احساس کند که فضا این اقتضا می کند که کاندیدای اصلی شود، می شود اما اینی که بخواهد با آقای روحانی رقابت کند به هیچ وجه مطرح نیست

چیست؟ آیا چنین جریانی واقعا در شرف وقوع بودو بر طرف شده یا کاملا گمانه زنی است؟

بعضی اصلاح طلبان به جد اعتقاد دارند قرائن و شواهدی وجود دارد که آقای روحانی اساسا کاندیدا نشود یا اجازه ندهند که دو دوره‌ای شود، یا خودش را به این نتیجه برسانند،یک تحلیل هم این است که ممکن است آقای روحانی برایشان تردیدی پیش آمده باشد ولی اصلاح طلبان هیچ تردیدی ندارند که آقای روحانی باید دوره بعد هم کاندیدا شود مگر این که نگذارند ولی در اینکه آقای روحانی کنار بکشد جامعه اصلاح طلبی این را نمی پذیرد. تا الان هم واکنش مثبتی به این قضیه نشان نداده که آقای روحانی نباشد یک کسی دیگری ورود کند و یا یک اصلاح طلب 100 درصد باشد نه حتی این را هم انتظار ندارند ولی خب به اصطلاح اگر بخواهیم یک مقدار اوضاع را واقع بینانه ببینیم باید یک جانب احتیاط را در نظر بگیریم یعنی این فرض را بگیریم که آقای روحانی کاندیدا می شود اما بعد از کاندیداتوری صلاحیتش را رد کنند. اما بعد از آن نمی شود کاری انجام داد بنابراین قبل از آن باید با آقای روحانی صحبت کرد که بلاخره یک چند نفر کنار خودش داشته باشدچند نفری که بتوانند تایید شورای نگهبان را بگیرند وگرنه هر کسی را نمی شود مطرح کرد یعنی باید از بین کسانی که تایید شورای نگهبان را بگیرند، کسانی باشند.

مثلا این یکی از این افراد آقای عارف می تواند باشد؟

از آقای دکتر عارف نمی توانیم انتظار داشته باشیم که بیاید این کار را انجام دهد این اصلا منطقی نیست آقای دکتر عارف هم قطعا این کار را نخواد کرد.

ممکن است کاندیدای اصلی شود؟

اگر احساس کند که فضا این را اقتضا می کند که کاندیدای اصلی شود، می شود اما اینکه بخواهد با آقای روحانی رقابت کند به هیچ وجه

منطقی نیست که اصلاح طلبان با آقای روحانی رقابت کنند شکست قطعی است اما باید یک نفر کنار روحانی باشد

مطرح نیست.

پس ما این را می توانیم داشته باشیم که آقای عارف با آقای روحانی رقابت نخواهد کرد؟

به هیچ وجه. ارزیابی ام این است که اساسا منطقی نیست که اصلاح طلبان بخواهند چنین کاری کنند.که بخواهند با آقای روحانی رقابت کنند شکست هم قطعی است اما بالاخره باید یک نفر یا چند نفر کنار آقای روحانی باشد لذا ممکن است اتفاقی بیافتد و یک مقدار ریسک است.

چه کسی می تواند کنار آقای روحانی قرار گیرد و آن ضوابطی هم که گفتید دارا باشد؟

آقای جهانگیری که قبلا هم مدعی کاندیداتوری ریاست جمهوری بوده الان هم معاون اول ریاست جمهوری است ولی این که شورای نگهبان چگونه عمل کند، قابل پیش بینی نیست.

در مورد انتخابات 96 اصلاح طلبان صحبت یا نشستی با آقای روحانی داشتند و یا خواهند داشت؟

اصلاح طلبان الان نمادشان شورای عالی سیاست گذاری است و مرکز تصمیم گیری در واقع آنجا خواهد بود البته دستشان باز نیست که بخواهند تصمیم بگیرند شاید در آن شرط و شروط ها و نحوه تعامل با آقای روحانی و کاهش ریسک پذیری و در نظر گرفتن چند کاندیدا، بتوانند نظرات و پیشنهادهایی داشته باشند.

حتی در رابطه با ستادهای انتخاباتی آقای روحانی باز اصلاح طلبان یعنی شورای سیاستگذاری خیلی نمی تواند کاری انجام دهد چون این حق اقای روحانی است به عنوان کاندیدا که برای خودش رئیس ستاد انتخاب کند برای خودش هم ستاد بزند شاید هم اصلا احساس نیاز نکند روی کمک دیگران ولی اگر احساس نیاز کرد اصلاح طلبان می توانند با آن سامانه ای که در کل کشور برای انتخابات مجلس به وجود اوردند کمک کننده باشند.

در مجموعه اصلاح طلبان برخی احزاب با فعالیت شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان مورد نظر رییس دولت اصلاحات به نظر می رسد که موضع دارند. این موجب تضعیف جبهه اصلاحات و سیاست گذاری ها انتخاباتی آتی آنها نخواهد بود؟

بعضی از این مواضع جنبه شخصی دارد یعنی یک کسی ممکن است با شخص رییس دولت اصلاحات مشکل داشته باشد و از موضع شخصی اساسا برنمی تابد که رییس دولت اصلاحات بخواهد در این قضیه تعیین کننده باشد او موضوع شخصی را می آورد جریانی می‌کند می گوید که شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان باید با شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب هماهنگ باشد.

برخی احزاب با شانتاژ کردنها می‌خواهند امتیاز بگیرند، با این‌حال ملاحظاتی وجود دارد که حتی المقدور اینها دفع نشده و جذب شوند منتها آنها برای جذب شدن هزینه سنگینی را مطالبه می کنند

در جریان تشکیل شورای عالی سیاست گذاری برخی پیشنهاد دادند که این شورا تشکیل شود اما توقع شان این بود که ارکانش از آنها انتخاب شود ودر یک پروسه دموکراتیک اعضای شورا نشستند و کاندیداها را مشخص کردند برای سه کارگروهی که داشتیم هم اعضای کارگروه ها و هم رئیس و نائب رئیس تعیین شد، و برخی از مدعیان رای لازم را برای عضویت به ویژه دراستان ها نیاوردند و درکارگروه استان ها به غیر از آقای منتجب نیا بقیه عمدتا از اینها نبودند، و پس از رای گیری آقای مرعشی به عنوان رئیس انتخاب شد و بعدا با یک ساز و کاری خواهش کردیم از آقای منتجب نیا که نائب رئیس شوند و در کارگروه های دیگر هم همین اتفاق افتاد و اینها نتوانستند ریاست کارگروه ها را انجام دهند. بعضی ها شروع به اعتراض کردند درپی آن دکتر عارف این ها را وارد هیات رئیسه شورای سیاستگذاری کرد و این کار بازتاب داشت با واکنش آقای مرعشی مواجه شد که آقای عارف گفت اینها حضور دارند ولی حق رای ندارند ولی اینگونه نبود یعنی حق رای که به هر حال آنجایی که می خواستیم به حق رای برسیم مخالفت یکی از اینها کافی بود که ما به اجماع نرسیم کما این که حق یک تعداد از کاندیداها اینگونه ضایع شد. کاندیدایی که فقط یک نفر با ان مخالفت کرد از لیست خارج شد در حالی که ایشان از لیست 60 نفره او نفر 33 بود.

برخی احزاب در کشور جایگاهی ندارند اما با همین شانتاژ کردن ها می‌ خواهند امتیاز بگیرند، با این‌حال ملاحظاتی وجود دارد که حتی المقدور اینها دفع نشده و جذب شوند منتها آنها برای جذب شدن هزینه سنگینی را مطالبه می کنند، معلوم نیست که این دفعه اصلاح طلبان بپذیرند. با توجه به انتخابات مجلس که قرار بود برای ریاست آقای عارف اجماعی صورت گیرد این مسئله به وقوع نپیوست و دلخوری هایی پیش آمد ، در انتخابات سال آینده که شوراهای شهر را هم داریم اصلاح طلبان چه باید بکنند که دچار اینگونه مشکلات در انتخابات شورای شهر نشوند؟

مهمترین عاملی که مسبب کاهش کارایی لیست امید شد رد صلاحیت های چهره های شاخص اصلاح طلب بود که ما را مجبور کرد در مقابل جریان تندروی مجلس از اصولگرایان معتدل حمایت کنیم.ما را مجبور کرد که با حزب اعتدال توسعه، به عنوان نماینده دولت ائتلاف کنیم و به دنبال آن مجبور شدیم چهره های شاخصی حتی از اصولگرایان را در لیست امید قرار دهیم مانند آقای لاریجانی که در قم و آقای جلالی و نعمتی در تهران جزو لیست امید بودند و نظایر آن در شهرستان ها و استان ها هم اتفاق افتاد. و بعضی از این اختلاف نظرها باعث شد که میدان را ما به رقیب واگذار کنیم.

اما چون در انتخابات شوراها، وضعیت رسیدگی به صلاحیت ها به مانند مجلس نیست و محورنظارت مجلس است، به نظر میآید که ما شاهد یک انتخابات رقابتی در انتخابات شورا باشیم، و انتخابات رقابتی یعنی حضور کاندیداهای حداکثری یعنی حضور چهره های اصلاح طلبی که مردم می شناسند و بنابراین حضور مردم در پای صندوق های رای در این عرصه انتخاباتی شوراها هم به دلیل رقابت های محلی هم به دلیل امیدواری که در مردم به وجود می آید که بتوانند شوراهای شهر را در اختیار نیروهای خوش فکر و اصلاح طلب و کارآمد قرار دهند استقبال خواهند کرد بنابراین ما آن نگرانی را دیگر نداریم و فکر می کنیم آن انتخابات را می توانیم مدیریت کنیم.

انتقادهایی به عملکرد آقای عارف و اینکه یک مقدار در مجلس کمرنگ هستند وجود دارد دلیل رویکرد او چیست که آنگونه که افکار عمومی و حامیانش انتظار دارند اتفاق نمی افتد؟

آقای دکتر عارف یک ویژگی های مخصوص خود را دارند در عین این که مواضع اصلاح طلبانه دارند هنوز با حاکمیت فاصله ندارند و آقای دکتر عارف دو حکم مستقیم از رهبری دارند یکی در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و دیگری در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند.او به عنوان یک حلقه وصلی بین حاکمیت و اصلاح طلبان تلقی می شود و خود آقای دکتر عارف هم این جایگاه را قبول دارند و سعی میکنند که به هر حال موانعی که وجود دارد و حساسیتهایی که نسبت به اصلاح طلبان به وجود آمده را برطرف کنند و در جهت اعتمادسازی حرکت کنند و این از ویژگی های آقای دکتر عارف است.

به لحاظ شخصی هم خیلی آدم جنجالی نیست و معمولا جوانب احتیاط را در نظر می گیرد بنابراین این ویژگی ها را کنار هم بگذاریم می بینیم که آقای عارف یک مقدار نمای بیرونی اش با نمای درونی اش متفاوت می شود و یعنی همه آنچه که هستند ظهور و بروز بیرونی پیدا نمی کنند. کمتر مصاحبه می کنند کمتر حرف می زنند در مقابل ناملایماتی که برایش پیش می آید و عکس العمل فوری نشان نمی دهد، صبورند ولی در درون شان شما وقتی ورود می کنید می بینید که این ناملایماتی که پیش می آید در وجودشان هضم نشده است.

با توجه به اینکه آقای دکتر عارف یک عنصر اخلاقی هم هستند سعی می کنند کمتربه چیزی تظاهر کنند ولی دیدگاه هایشان دیدگاه های خیلی خوبی است مثلا ایشان دنبال این هستند که قانون انتخابات اصلاح شود منتها فکر می کنند اگر این بی سر و صدا انجام شود شاید بهتر بتوانند موفق شوند یا مثلا الان از خود ایشان هم شنیدم در صحن مجلس فراکسیون امید معمولا تعیین کننده است شما همین کمیسیون ماده 10 آخرین اقدامی که صورت گرفته دو نفر کاندیدا بودند هر دو هم اصلاح طلب هردو هم رای آوردند

آقای دکترعارف معتقد است که الان کنترل صحن مجلس در دستشان است ولی نیازی نمی بینند که این را رسانه ای کند و یا باعث بشوند طرف مقابل تحریک شود

و عده ای از اصولگرایان هم به ایشان گرایش دارند به هر حال او سعی دارد از آنها استفاده کند اگر بخواهند حلقه وصل باشند تبعا باید طوری نقش آفرینی کنند که آن اعتماد قطع نشود و آن تعامل و ارتباطی که دارند برقرار شود تا بتوانند این نقش را ایفا کنند ممکن است که در نمای بیرونی از منظر حتی خیلی از نخبگان سیاسی برخی از این موارد منفی ارزیابی شود یا این که مایه یاس و ناامیدی است اما او عنصر پرتلاشی است و وقت زیاد می گذارد و مثلا ارتباط بیرونی مجلس که قبلا اصلا وجود نداشته در حال شکل گیری است و اولین جلسه هیات کمیسیون فراکسیون امید و هیات رئیسه شورای عالی سیاستگذاری به درخواست فراکسیون امید برگزار شد و درخواستشان این است که این تعامل ادامه پیدا کند و یا ارتباط با شورای شهر قرار شد جلسه ای با شورای شهر داشته باشند یا این که در مناطق مختلف تهران دفتر ارتباط مردمی ایجاد کنند و دنبال این هستند که بتوانند حتی ارتباطات بیرونی شان هم انجام دهند

203/602

کد خبر: 676444

وب گردی

وب گردی