به گزارش ایسکانیوز و به نقل از شرق این متهم سالها قبل زمانی که دوران خدمت سربازی را سپری میکرد، بعد از اینکه با خواهر و مادرش درگیر شد، آنها را به قتل رساند و جسدشان را به آتش کشید.
متهم که رضایت اولیای دم را در قتل خواهر و مادرش به دست آورده بود، روز گذشته پای میز محاکمه رفت.
نماینده دادستان، در ابتدای جلسه محاکمه توضیحی درباره پرونده و مدارک موجود داد و گفت: تیر سال ٨٣ متهم که در آن زمان مشغول انجام خدمت سربازی بود، بعد از اینکه به خانه رفت، ابتدا با مادرش درگیر شد و او را با جوراب خفه کرد، سپس خواهر نوجوانش را که شاهد ماجرا بود، به قتل رساند. متهم بعد از بازداشت در دادسرا به دو فقره قتل اعتراف کرد و جزئیات را توضیح داد. در ادامه اولیای دم که در زمان رسیدگی، خواهر و مادربزرگ متهم و همچنین پدرش بودند، درخواست قصاص کردند که این حکم از سوی دادگاه صادر شد و پرونده ابتدا به دیوان عالی کشور و سپس برای استیذان نزد رئیس قوه قضائیه رفت که در هر دو مرحله رأی تأیید شد. اولیای دم هر دو مقتول با توجه به تفاضل دیه زن و مرد باید تفاضل دیه را میپرداختند و سپس رأی اجرا میشد که این کار را نکردند. درنهایت پدر متهم بهعنوان ولی دم دختر نوجوانش و خواهر متهم بهعنوان یکی از اولیای دم مادرش اعلام رضایت کردند. اکنون درخواست صدور حکم قانونی به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارم؛ همچنین متذکر میشوم دیگر اولیای دم مادر متهم هنوز حاضر به گذشت نیستند و در این خصوص پرونده در شعبه اجرای احکام موجود است. همچنین لازم به ذکر است متهم بعد از قتل، جنایت بر میت هم انجام داده و اجساد قربانیان را به حمام برده و در آنجا به آتش کشیده و سوزانده است. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام ارتکاب هر دو فقره قتل را قبول کرد و گفت: ما در پاکدشت زندگی میکردیم. آن روز هم من از پادگان به خانه رفتم، مشکلی با خواهرم نداشتم و از ابتدا با مادرم دعوا کردم، درگیری ما بالا گرفت و من که نتوانستم خودم را کنترل کنم، مادرم را به قتل رساندم. لنگهجورابی برداشتم و دور گردن او پیچیدم و خفهاش کردم. خواهرم که در آن زمان ١٤ساله بود هم در خانه بود و دید که من چه کردم و ناراحت شد و گریه کرد. من هم که کنترل خودم را از دست داده بودم و میدانستم اگر خواهرم زنده بماند، من را لو میدهد و همهچیز را به خانوادهام میگوید، او را هم با جوراب خفه کردم، بعد مجبور شدم اجساد را نابود کنم.
متهم که موقع بیان این حرفها بسیار ناراحت بود، ادامه داد: وضعیت روحی خیلی بدی داشتم؛ مرتب اشتباه میکردم و برای اینکه اشتباه قبلی را پاک کنم اشتباه بزرگتری مرتکب میشدم. اجساد مادر و خواهرم را به حمام بردم و حمام را آتش زدم، یادم نیست این مسئله چطور اتفاق افتاد، فقط یادم میآید که حمام منفجر شد؛ بعد هم که من بهعنوان قاتل بازداشت شدم.
١٢ سال است که در زندان به سر میبرم. در این سالها کسی به دیدنم نیامده است. من از ٢٠سالگی در زندان هستم و حالا ٣٢ سال دارم. وضع روحی خوبی ندارم. بیرون از این زندان کسی منتظر من نیست. کسی سراغی از من نمیگیرد و اصلا به من نمیگویند چطور زندگی میکنی، حق هم دارند؛ من کاری کردهام که لیاقت بخشیدهشدن را ندارم.
بعد از ١٢ سال یک روز به من گفتند ملاقاتی دارم، وقتی به اتاق ملاقات رفتم، شوهرخواهرم را دیدم، گفت خواهر بزرگم و پدرم درباره قتل خواهرم و مادرم اعلام رضایت کردهاند و چیزی از من نمیخواهند. هرچند درباره خالهها و داییهایم که وارثان مادربزرگم در قتل مادرم هستند، هنوز رضایتی اعلام نشده است اما راستش به شوهرخواهرم هم گفتم که من این بخشش را نمیخواهم؛ دوست ندارم زندگی کنم و میخواهم قصاص شوم.
متهم گفت: من لیاقت این زندگی را ندارم و آنچه برای من از هر چیزی شایستهتراست، مرگ است. بهشدت از کاری که کردهام پشیمان هستم اما این پشیمانی سودی ندارد و نمیخواهم آزاد شوم.
او در آخرین دفاعیاتش گفت: تنها خواستهای که دارم این است که هرچهزودتر حکم قصاص را درباره من اجرا و راحتم کنید. من خیلی عذاب میکشم و این ١٢ سال عذاب با توجه به کاری که کردهام، کافی است؛ حالا وقت آن است که بمیرم و بهجز مرگ آرزوی دیگری ندارم.
با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند تا مجازات این جوان را تعیین کنند.
105105