عبداله احمدی- ایسکانیوز: امیرسرتیپ جانباز منوچهر کهتری، سرهنگ آن روزهای آبادان و امیرسرافراز امروز ارتش، هم او که مردم آبادان به اندازهای دوستش دارند که به احترام او نام فرزندان خود را «کهتر» گذاشته بودند و به او لقب" ناجی آبادان" دادند. او که در حال حاضر در بنیاد تعاون ارتش مشغول خدمت است، وقتی از آبادان و شکست آن محاصره سخت میگوید، چشمانش برق میزند و مفتخر است که فرمانده قرارگاه عملیاتی آبادان و فرمانده تیپ 2 لشگر77 خراسان در کنار فرماندهان غیور تیپهای 1 و3 لشگر یعنی مرحوم امیر سرتیپ امینیان و امیرفردمنش بوده است. در بیان نقش این امیر سرافراز اسلام همین بس که مقام معظم رهبری در حاشیه کتاب «تجاوز که آغاز شد» چنین مرقوم فرمودند:« در این ماجرای مهم و تعیین کننده یک گردان از ارتش نیز نقش بسیار اساسی داشت و فرمانده آن به نام سرهنگ کهتری همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداکارانه اش خیلی معروف شد.کاش از این ها هم در این نوشته یادی شده بود. (به نقل از کتاب امیر آبادان/ علی اعوانی)
گفتگوی او با ایسکانیوز به مناسبت پنجم مهرماه، سالروز شکست حصر آبادان را در زیر بخوانید:
امیر! برای مان از شکست حصر آبادان و عملیات ثامن الائمه بگویید؟
دشمن بعد از اشغال خرمشهر با سپاه سوم خود از کارون عبور و یک تیپ خود را وارد منطقه ذوالفقاریه کرد و آمده بود تا خرمشهر را بگیرد. ما تنها گردانی بودیم که در آبادان مستقر بودیم، البته در سوم مهرماه از طرف شهید فلاحی امریهای که برای من صادر شده بود، برای رفتن به خرمشهر بود، اما بنیصدر ما را در فولیآباد نگه داشت. این بود که ما تنها گردانی بودیم که با سفارش شهید بهشتی در دوم آبان وارد آبادان شدیم.
آبادان را قلب جنگ میدانم
اگر تاریخ جنگ را ورق بزنید و منطقه را بررسی کنید میبینید که اگر آبادان اشغال میشد همان 9 آبان 59، جنگ به نفع عراق تمام میشد، چرا که تمام هدف صدام آبادان بود؛ آبادانی که من آن را قلب جنگ میدانم و تلاش دشمن این بود که قلب جنگ را از کار بیندازد که اگر این اتفاق میافتاد، بندر امام سقوط میکرد، خرمشهر که مکمل آبادان بود و حتی خوزستان به دست عراقیها میافتاد و نیت شوم صدام که تسلط بر اروند بود نیز حاصل میشد. دشمن که دید از آن ناحیه موفق به ورود به خاک آبادان نمیشود ناچار به محاصره آبادان شد چرا که از ابتدا برای محاصره نیامده بود، 11 ماه آبادان محاصره شد و طی این مدت تکهای محدودی انجام داده و از تکهای دشمن نیز جلوگیری میکردیم تا این که فرمان حضرت امام (ره) صادر شد که فرمودند "حصر آبادان باید شکسته شود" .
دشمن برای تجاوز به خاک ما همه چیز را ارزیابی کرده ولی از دو عامل اساسی غافل شده بود، یعنی وقتی امکانات خودش را که 12 میلیارد دلار ذخیره ارزی، 12 لشگر زبده، 30 تیپ مستقل، بیش از 5 هزار نفربر و تانک، بیش از 400 فروند هواپیمای جنگی و 400 فروند هلیکوپتر بود، با ما مقایسه کرد با حساب امکاناتی که در اختیار داشت گفت سه روزه وارد تهران میشود اما دو عامل اساسی غیرقابل سنجش را نتوانست ارزیابی کند: یکی غیرت و دینداری ملت ایران و دیگری تدبیر و درایت حضرت امام (ره). چرا که میگفتند آیتا...خمینی (ره)درس حوزوی خوانده و تاکتیک جنگی بلند نیست، اما غافل شدند و از سوی دیگر نیز ملت ایران نشان داد که غیرت، جوانمردی، دینداری و دفاع از خاک ایران، چیزی است که هیچ قدرتی نمیتواند جلوی آن را بگیرد. دلیل صدور فرمان امام(ره) این بود که میدانستند اگر حصر آبادان شکسته نشود چه میشود. بنابراین در این رابطه جلساتی تشکیل شد و روی تاکتیکها بررسیهایی صورت گرفت، چرا که این یک فرمان نظامی نبود، بلکه یک تکلیف شرعی از سوی یک مرجع عالی قدر بود و همه میدانستند اگر موفق نشویم چه میشود و اگر میرفتیم و نمیشد آبادان را با دست خودمان به دشمن داده بودیم و دیگر اینکه اگر نمیشد، حرف امام (ره) روی زمین میماند و در روحیه مردم و رزمندگان اثر سوئی میگذاشت و برای بنیصدر، عواملش و رسانههای خارجی خوراک تبلیغاتی درست میشد چرا که بنی صدر تازه برکنار شده بود و میگفت اگر من بودم اینگونه نمیشد.
هم قسم شدیم پیروز برگردیم
بچهها هم قسم شدند که پیروز از عملیات برگردند و در جلساتی که در ستاد با فرماندهان سپاه داشتیم به این نتیجه رسیدیم با توجه به اینکه هسته اصلی عملیات، لشگر 77 پیروز ثامن الائمه خراسان بود، نام عملیات را ثامنالائمه (ع) بگذاریم و انتخاب این نام مقدس جان تازه ای به نیروهای ما بخشید و ما که خود را از شیفتگان حضرت رضا (ع) می دانستیم عهد بستیم که کاری کنیم کارستان تا هم نام مقدس امام هشتم و هم لشکر 77 در اوراق زرین تاریخ دفاع مقدس بماند که الحمدا... ماند.
من معتقدم همان طوری که درسهایی از قرآن میدهیم باید درس هایی از جنگ نیز بدهیم. جوانان باید بدانند وقتی خدا کمک کند با دست خالی هم هیچ کس جلودار ما نیست؛ در کدام جنگ در دنیا گلوله سهمیه بندی میشود؟! درحالی که دشمن صبح تا شب گلوله میریخت و هر اتفاقی میافتاد. این است که باید بدانیم امکانات هر چه باشد به تنهایی نمیتواند کارساز باشد، باید توانایی و غیرت داشت؛ همیشه گفتهام، شما زندگی حضرت امام (ره) انقلاب و جنگ تحمیلی را ورق بزنید، میبینید که اینها خیلی به هم شبیه هستند و همه آنها با دست خالی محقق شده است؛ کسی که روزی وارد فرودگاه مهرآباد میشود که همه ارگان مملکت دست طاغوت است اما مثل یک مسافر میآید، کسی که در راه خدا قدم بردارد و کارش برای خدا باشد، اصلا شکست ندارد پس امکانات چیزی نیست که به کسی توانایی بدهد.
پس از این همه افتخار آفرینی، حرف امروزتان با ملت ایران چیست؟
هفته جنگ را جشن میگیریم، چون نجنگیدیم؛ دفاع کردیم، دفاعی مقدس
من یک سنگر داشتم که اسمش را سنگر شهدا گذاشته بودم هر کسی میرفت، خودش میدانست برنمیگردد، خدا گواه است تمام گونیهای آن خونی بود و هرگاه میخواستم یک نفر دیگر را بفرستم، به دلیل اشتیاق آنها نمیتوانستم از میان شان یک نفر را انتخاب کنم. در این جنگ کسانی را دیدیم که بارها به حال آنها غبطه خوردیم. رزمندهای که در حال حمله نمازش ترک نمیشد این بود که دفاع ما را مقدس کرد، چرا که جنگ یک کلمه نفرتانگیز است اما دلیل اینکه ما آن را جشن میگیریم این است که ما نجنگیدیم، دفاع کردیم، دفاعیمقدس.
26 کشور با صدام همدست بودند
مردم باید بدانند امروز که غربی ها راجع به مسئله هستهای حرف می زنند، مگر همین ها نبودند که 26 کشورشان با صدام همدست بود؟ آمریکا در 8 سال جنگ با ما جنگید، توپخانه فرانسه از منطقه صدام به ما تیراندازی میکرد، اینها همه با ما جنگیدهاند و امتحان کردهاند و خودشان هم میدانند این چیزی نیست که تازه شروع شده باشد مگر ما آن موقع بمب اتم داشتیم، بمب اتم به چه درد ما میخورد؟، هر رزمنده ما یک بمب اتم است و خدا را شکر میکنیم و همه اینها به خاطر روح پاک حضرت امام (ره) بود.
باید واقعیات جنگ را به جوانان گفت
حرف من این است و بارها گفتهام در مورد دفاع مقدس زیاد تبلیغ نکردیم، در حالی که به حیات این سرزمین بستگی دارد میتوانستیم خیلی کارها انجام دهیم؛ شما ببینید جنگ جهانی که تمام شد هنوز فیلمهایی میسازند که هر کسی نگاه میکند تحسین میکند اما در کشور ما متاسفانه فیلم پخش میکنند که دو نفر میروند لشکر زرهی عراق را تار و مار میکنند و سوار بر موتور برمیگردند، به والله قسم این طوری نبوده است، وقتی جوان این فیلم را میبیند شک میکند و میگوید این کار هشت هفته بوده است نه هشت سال؛ در حالی که این طوری نیست و باید واقعیت جنگ را به جوانان گفت. شرافتا خودتان بررسی کنید، هر چه از زمان جنگ میگذرد، مصاحبههای تلویزیونی متقاوتتر میشوند، یک عدهای یک چیزی شنیدهاند، به آن شاخ و برگ میدهند و میگویند، در حالی که باید از کسانی که در جنگ حضور داشته و عمر خود را در جنگ گذراندهاند، بپرسند.
همه از اهمیت انتقال ارزشهای دفاع مقدس به جوان میگوئیم، اما تا به حال کدام رزمنده را برای صحبت به مدارس و دانشگاه فرستادهایم تا از جنگ بگوید؛ فیلمهایی که میسازند سرگرم کننده است و واقعیت را نشان نمیدهد. دشمن این نبود که بنشیند و ما برویم کت بسته بگیریم و بیاوریمش؛ برای از دست ندادن هر سانتی متر از این خاک، چه خونهایی که ریخته شده است. باید به جوان بگوییم تو با جوان قبل از انقلاب فرق داری و اینکه امانتی که بر دوش داری با چه بهای سنگینی به دست آمده است، چرا که اگر جوان ما نداند که فلان عملیات چه طور بوده است مثل این است که من بگویم نام پدرم را نمیدانم. کمی فکر کنیم ببینیم چه کار کردهایم. باید جوان باور کند که اگر یک وقت یک رادیوی خارجی یک حرف بیربطی زد پس بزند و قبول نکند و در برابر هجوم فرهنگی دشمن بایستد چرا که به روشنی میداند چه اتفاقی افتاده است.
در سال های دفاع مقدس و پس از آن با کدام یک از شهدا حشر و نشر بیستری داشته اید و ایشان را به عنوان الگو به نسل امروز معرفی می کنید؟
شما به زندگی شهید صیاد شیرازی نگاه کنید می بینید که در تمام مراحل زندگی اش از یاد خدا غافل نبوده و تمام حرکات و رفتارهای او با یاد و نام خدا بوده است و تنها برای رضای حق تعالی گام برداشته پس امروز باید اخلاق و اخلاص این شهید عزیز به عنوان الگویی تمام عیاربرای جوانان معرفی شود تا او را بهتر بشناسند همانطور که مردم این سرزمین هیچ وقت دلاورمردیها و رشادت صیاد شیرازی ها را از یاد نمی برند و امروز ما هرچه داریم به برکت خون همین شهداست.
201/204