شکل گیری نمایشی در دل یک اجرا/روایت کارگردان توریست از تجربه جدیدش

کارگردان نمایش «توریست» از تازه ترین کار خود که اواخر آذر اجرا می شود خبر داد.

بهنود بهلولی (کارگردان تئاتر) از تازه ترین کاری که اواخر آذرماه اجرا می‌شود و این روزها مشغول تمرین آن با بازیگران است خبر داد. پیش از این بهلولی کارهای متفاوتی از قبیل «روتاتکید» و «توریست» را اجرا کرده است.

«هملت» را با نگاه خودمان اجرا می‌کنیم

بهلولی با اشاره به اینکه نزدیک هشت ماه است که مشغول کاریم، بیان کرد: ما با این تیتر شروع به کار کردیم که اگر اتفاق، در محل تماشاگر بیفتد و روی صحنه‌ی تئاترهیچ اتفاقی نیفتد، چه می‌شود؟! دوست داشتم مسئله‌ی نمایش، خود نمایش باشد که در دو کار قبلی «توریست» و «روتاتکید» هم این اتفاق افتاده بود. دلیل اینکه باز مسأله نمایش مطرح شد، این بود که حرف می‌زدیم تا ببینیم چطور می‌شود از واقعیت این فکر استفاده کرد؟

این کارگردان تئاتر در پاسخ به این سوال که تاکنون روند کار نویسندگان چطور پیش رفته است گفت: روند نوشتن در این کارها به شکلی است که من اسمش را می‌گذارم نوشتن برای اجرا. جلسه‌هایی داریم که مسأله‌ی متن همزمان با بقیه چیزها جلو می‌رود. ما خرده خرده به این نکته رسیدیم که چه چیزهایی را باید به متن اضافه کنیم. با این فرض که قرار است تماشاچی و بازیگر با هم یکجا بنشینند؛ به یک تیتر واحد رسیدیم و آن «هملت» بود.

وی با اشاره به اینکه بخش «تله موش» از نمایشنامه را مد نظر قرار دادیم بیان کرد: این قطعه برای اشخاص بازی و مشخصا خود شخصیت «هملت» کارکردی دارد که اگر آن را کمی تعمیم بدهیم و درباره اش کلی‌تر حرف بزنیم؛ اینطور می‌شود که انگار شخصیت‌هایی هستند که نمایشی را نگاه می‌کنند و رویشان تأثیر می گذارد. در واقع «کلادیوس» اینجا به تماشاگر تغییر نام می‌دهد. در جهان نمایش به چنین کاری نمایش در نمایش می‌گویند. دراین‌باره با نویسنده‌ها حرف زده بودیم و از آنجا به بعد شروع کردیم به کار روی «هملت» و پیدا کردن آن کاری که نمایشنامه می‌کند و مسئله‌ای که ما داریم؛ گویی ناخودآگاه این‌ها رفتند در دل یکدیگر.

دغدغه‌ی گروه «پلاتو» بازی با ساحت تماشاگر بودن است

بهلولی گفت: گروه «پلاتو» همواره دغدغه‌ای داشته و آن مسأله‌ی بازی کردن با ساحت تماشگر بودن و عوض کردن زاویه‌ی نگاه تماشاگر به اجرا و نگاهی است که اجرا به تماشاگر دارد. در روند کارهای ما این مسأله‌ی شکستن زاویه‌ی نگاه تماشاگر؛ که مرسوم است او برود، در تاریکی بنشیند، به یک قسمت نورانی نگاه کند و زندگی‌ای را ببیند، مطرح بوده است. با شکستن این ساحت زاویه‌ نگاه مخاطب نسبت به نمایش تغییر می‌کند. اگر بپذیریم که آن شکل مرسوم مخاطب بودن، نوعی از انفعال است، با تغییر نگاه او را از انفعال در می‌آوریم.

کارگردان نمایش «توریست» در پاسخ به این سوال که بازی با مخاطب چقدر خطرناک است اظهار کرد: باید آگاه باشیم که مخاطب معمول و مرسوم تئاتر که گوشه‌ای بنشیند، وارد این مدل اجرا نمی‌شود. وقتی مدل عادت شده‌ی یک آدم را عوض می‌کنید، در حال خطر کردن هستید چرا که شکستن دلهره آور است و ایجاد اضطراب می‌کند. اما آن عادت به فرد حس امنیت می‌دهد. او عادت به یک چیزی دارد که حالا ممکن است عوض شود. این عوض شدن به این معنی نیست که کارهای عجیب و غریب قرار است اتفاق بیفتد؛ در واقع با جایگاه و اسم مخاطب و به معنی دیگر با جایگاه تماشاگر بودن بازی می‌شود.

وی در رابطه با روند موفقیت آمیز بودن بازی با مخاطب گفت: به طور کل در کارهای قبلی‌ام، اتفاقی که برای تماشاگر افتاد جالب بوده است. برای تماشاگران در برخورد با آن اتفاق، حس و حالی خوبی ایجاد شده و کار را همکاری کردند و آن را پس نزدند. آدم ها ایده‌های مختلف دارند و این حق را چه کسی می‌تواند بگیرد؟ امروز که نگاه می‌کنم می‌بینم در این چند کاری که گروه انجام داده یک نخ تسبیح وجود دارد و آن مسأله‌ی تماشاگر و زاویه دید اوست. اگر چند کار خودم را بچینم کنار هم، مسأله‌ی نمایش مطرح می‌شود. یعنی اجرایی درباره‌ی اجرا.

متن در روند اجرا دچار تغییر می‌شود

بهلولی همچنین در رابطه با روند برگزاری کارگاه اظهار کرد: در این کار یک همزمانی وجود دارد، یعنی چیزی که به آن می‌گوییم متن برای اجرا؛ همزمان با کارگاه بازیگری پیش می‌رود. در روند کارگاه چیزهایی را که فکر می‌کنیم نیاز است، به کارگاه تزریق می‌کنیم و بازخورد بچه‌های کارگاه که چند ماهی با ما بودند را می‌گیریم و پروسه‌ی متن هم از همین بازخوردها و تمرین‌ها شکل می‌گیرد و نوشته می‌شود. در واقع از خود آدم‌ها تا حدی استفاده می‌شود.

او ادامه داد: در آن چیزی که به آن می‌گویم نوشتن برای اجرا، یک اندازه و دوزی وجود دارد. این نیست که از تمام آن چیزی که آدم‌ها در کارگاه می‌گویند استفاده شود بلکه براساس روند زمانی‌ای که در کارگاه شکل می‌گیرد، متن نیز نوشته می‌شود. در حال حاضر برای من روشن است که چه اتفاقی قرار است بیفتد اما ریزجزء متن دچار تغییر می‌شود. این نوع کارگاه‌ها زنده و پویا هستند. ممکن است خیلی‌ها موافق این شکل اجرا نباشد اما آنچه تجربه‌ی من می‌گوید این است که متن در روند اجرا هم دچار تغییر می‌شود و این اجرا را زنده و پویا می‌کند.

حیات بچه‌های کارگاه اجرا را می‌سازد

کارگردان «روتاتکید» درباره‌ی تعداد بازیگران این کارگاه که چیزی نزدیک به بیست و شش نفر هستند بیان کرد: مسأله‌ای که دراین بین وجود دارد، بحث کارگاه جدا از اجراست. از دل این کارگاه است که اجرا بیرون می‌آید. طبیعتاً هرکسی با اندازه‌ی حضورش در کارگاه و در واقع به اندازه‌ی توانایی‌اش جایگاه خودش را در اجرا پیدا می‌کند. مسئله‌ی نهایی ما چینش آدم‌هاست و آن چینش، جایی است که آدم‌ها برای اجرا دارند. این کارگاه وظیفه‌ی خودش می‌داند که یک روندی را با افرادی که در کارگاه ثبت نام کردند، برای بازیگری طی کند که درنهایت به اجرا ختم ‌شود. این کار ظرفیت و گنجایش این تعداد بازیگر را دارد و قطعاً لطمه‌ای به کار وارد نمی‌کند. فضای نمایشی هملت قرار است برای آدم‌ها کاری انجام دهد. ظرفیت اجرای ما در واقع این تعداد آدم را می‌پذیرد و چیزی نیست که به اجرا تحمیل شده باشد و در واقع این حیات خود آدم‌هاست که اجرا را می‌سازد.

این کارگردان در پاسخ به این سوال که نابازیگر بودن اکثریت بچه‌های کارگاه تعمدی بوده است یا خیر گفت: به نظرم این فرآیند خوبی است. آدم‌ها بدون کوله‌بار غرورشان می‌آیند و می‌خواهند که کنار یکدیگر یاد بگیرند. این دارای یک حیات واقعی است نه حیات پوشالی‌ای که بگوید من بسیار دانا هستم! این به نظر من خیلی بی نظیر است. این اجرا، اجرایی است که متعلق به خود این آدم‌هاست و خودشان دارند این اجرا را می‌سازند. یک چیزی از سمت من گفته و توضیح داده می‌شود، آن‌ها عمل می‌کنند و بعد تصحیح می‌شود که این روند کارگاه و پس از آن اضافه شدن متن به این‌ها روند اجرا را می‌سازد. کار از دل این آدم‌ها بیرون آمده است و چیزی نیست که از بیرون وجود داشته باشد. پس چه کسی بهتر از خود این آدم‌ها می‌تواند اجرایش کند؟!

بازی و بازیگری، مسئله‌ی اصلی این کار است

وی با بیان اینکه ما در این کارگاه از خود تئاتر شروع می‌کنیم گفت: چیزی پیشتر در ذهن من وجود دارد که یک طرح کلی و گاهی یک تصویر است یا حرفی که گفته شده و این‌ها خرده خرده آدم‌ها را به مسیری راهنمایی می‌کند. از سوی دیگر مسیر اصلی، ایجاد و خلق و تولید یک متن منسجم است. در واقع بازی و بازیگری مسئله‌ی اصلی این کار است. رنگ و بوی طرحی که برای اجرا در ذهن من وجود دارد، به تمرین‌ها تزریق می‌شود و بچه‌های کارگاه متوجه این مسئله نیستند و ناخودآگاه اتودهایی می‌زنند که در راستای طرح من است. موقعیت این اجرا به گونه‌ای است که بازیگر و تماشاچی باید با هم اجرا را جلو ببرند.

بهلولی در رابطه با کار نویسندگان نیز گفت: ما چندین بار، نوشتن را قطع کردیم و همه چیز را دور ریختیم و فقط چیزهای از آن حجم نوشتن، ته نشین شده است. همین است که باعث می‌شود وسط اجرا احساس کنم که باید تغییراتی ایجاد و چیزهایی کم یا اضافه شود.

او ادامه داد: شکل و شمایل نوشتن ما خیلی جلسه‌ای است و انگار که در کنار کارگاه بازیگری، یک کارگاه نوشتن هم داریم که در آن درباره ایده‌ها و نوشته‌ها، اضافه کردن ایده و فرم اجرایی به متن، جر و بحث می‌کنیم و خودم بدون استثنا در جلسات حضور دارم.

برای آنکه کار در خودش دیده شود، نیاز به 30 شب اجرا داریم

بهلولی در پایان با اشاره به زمان و محل اجرا گفت: شاید مناسب ببینیم که اواخر آذر امسال اجرا داشته باشیم. مهم این است که تعداد اجرای بیشتری داشته باشیم و با قرارداد پانزده روزه‌ی اجرای رسمی پیش نرویم. این برخوردی است که باید نقد شود. انگار که آدم‌ها می‌خواهند برای خودشان رزومه جمع کنند. قطعاً این کار با توجه به نگرش آن، تماشاگر محدودی خواهد داشت. به خاطر اینکه خود اجرا حیات پیدا کند و بده بستان بین بازیگر و تماشاگر که به نظرم شاید یکی از مهترین اتفاقاتی است که در اجرا خواهد افتاد؛ باید درک و دیده شود. بنابراین، نیاز به سی شب یا بیشتر دارم که کار در خودش دیده شود. زمان مناسب ما بیستم آذر است و هماهنگی‌هایی هم صورت گرفته ولی تاکنون جواب خیلی روشنی نگرفتیم. ما منتظر جواب هستیم که ببینیم چه اتفاقی در حال افتادن است.

502500

کد خبر: 706203

وب گردی

وب گردی