به گزارش ایسکانیوز و به نقل از شهروند از مرکز شهر به سمت خیابان طالقانی بروید، از ابتدای این خیابان «باغ خلج» دیده میشود. خیابان اول محله که تا پای کوه میرسد آسفالت است. خانههای سنگی ساده بیحساب و کتابش بدون نقشه بالا رفتهاند، کودکان روی خرابههایی پر از سرنگ، بازی میکنند. باغ خلج روی کوه قرار گرفته و خانههایش یک طبقه، آجری و سنگی با تیرهای چوبی در کنار هم جا خوش کردهاند، دیوار خانهها به هم چسبیده و هر پنج یا ١٠خانه به وسیله یک کوچه باریک از هم جدا شدهاند. کوچههای خاکی درنهایت به کوه ختم میشوند، یک یا نهایتا دو نفر میتواند در این کوچههای باریک شانهبهشانه قدم بزنند. شیب تند کوه باعث شده برای عبورومرور راحتتر در کوچهها پلههایی بدقواره گذاشته شود، پلههایی نامنظم از سنگ و خاک. کودکان محله بارها زمین خوردن را اینجا تجربه کردهاند. کافی است بارانی بیاید تا گل، کوچههای هزارپله را پرکند. زمستانها، برف روی پلهها با وجود کوچههای تنگی که مجال آفتاب خوردن ندارند تا اردیبهشتماه سال بعد آب نمیشود و عبور و مرور سخت است. این مردم که از بازگو کردن مشکلاتشان خسته شدهاند، ترجیح میدهند در برابر این مشکلات سکوت کنند، چراکه تاکنون بازگویی مشکلات برای آنها سودی نداشته است.
کیفیت زندگی در باغ خلج
روشنک مشتاق در این گزارش می نویسد: گزارشهای منتشر شده از منطقه «باغ خلج» در سال ٩٠ نشان میدهد که میانه سنی این جمعیت ٢٤سال است، جوانی جمعیت این منطقه زنگ خطری برای درگیری با انواع آسیبهای اجتماعی است که میتواند وضع این منطقه را بدتر کند. مطالعه موردی حمیدرضا جودکی و همکاران روی کیفیت زندگی مردم در منطقه باغ خلج در سال ٩٣ نشان میدهد کیفیت زندگی از نظر کالبدی و اجتماعی وضع مناسبی ندارد و ٣٩درصد از ٢٠٠ پاسخگو کیفیت زیست از بعد کالبدی را پایین و ٣١درصد متوسط میدانستند.
همچنین در این مطالعه ٦٠درصد از پاسخگویان معتقد بودند که کیفیت زیست از بعد اجتماعی متوسط، ٣٠درصد پایین و ١٠درصد معتقد بودند کیفیت اجتماعی بالاست.
برای تهیه گزارش از این منطقه با ١٢٠ شهروند در گروه سنی ١٥ تا ٦٥ سال (واقع در سن فعالیت) ساکن در منطقه کوی سجادیه «باغ خلج» گفتوگو کردهایم و از مهمترین دغدغههای آنها پرسیدیم. در این گفتوگو ٧٠ مرد و ٥٠ زن به شیوه تصادفی به سوالات پاسخ دادند. نتایج گفتوگوها نشان میدهد مهمترین عوامل شکلگیری و گسترش این محله در حاشیه اراک به ترتیب اولویت مهاجرتهای روستا شهری، پایینبودن قیمت زمین و مسکن و ناتوانی مالی مهاجران بوده است. ٤٩درصد از شهروندانی که در گفتوگو شرکت کردند، معتقدند محله «باغ خلج» به لحاظ بهرهمندی از زیرساختها و تسهیلات عمومی در شرایط مناسبی قرار دارد و از آب، برق، گاز، تلفن و شبکه فاضلاب برخوردار است، اما ٥١درصد از این امکانات ناراضی هستند و میگویند این امکانات نسبت به اراک در وضع مناسبی نیست. از لحاظ وضع اقتصادی و اجتماعی وضع این منطقه نامناسب است و مهمترین آسیبهای اجتماعی این منطقه از دیدگاه ١٢٠شهروندی که در این گفتوگو شرکت کردند عبارتند از:
ساخت خانههای ایمن، مبارزه با معتادان، رفع مشکلات عبورومرور در محلههای بالاتر منطقه، سیستم دفع زباله کارآمد و رسیدگی شهرداری به خانههای نزدیک به قله، رفع بوی بد فاضلاب و مشکلات قطعشدن آب و گاز بهویژه در زمستان و فصل سرما مهمترین درخواست مردم از شهرداری و مسئولان است.
٣٤درصد از ١٢٠شهروندی که در این گفتوگو شرکت کردند اعتیاد، ٣١درصد فقر و بیکاری، ١٥درصد دزدی، ١٢درصد خشونت (بهویژه خشونت در خیابان، دعوا و چاقوکشی جوانان)، را مهمترین آسیب اجتماعی منطقه میدانستند.
گفتوگو با این شهروندان نشان میدهد مهمترین علت انتخاب این منطقه برای سکونت، ارزانی زمین و مسکن، وجود اقوام و فامیل در منطقه «باغ خلج»، نزدیکی به محل کار و اقامت قبلی بوده است.
در میان ١٢٠شهروندی که در سن فعالیت قرار داشتند و در این گفتوگو شرکت کردند، ٦٧درصد دارای تحصیلات ابتدایی و تنها ١٢درصد آنها دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. در بین این ١٢٠نفر ٦٨درصد شاغل و به کارگری، فروشندگی و کارمندی مشغول بودند که ٥٧درصد آنها به کارگری ساده و بدن هیچ تخصصی اشتغال داشتند. نتایج نشان میدهد اکثر افرادی که در گفتوگو شرکت کردند فاقد مهارت و تخصص بودند.
«حاشیهنشینان به حاشیه رفتهاند»
ساعت ٣بعدازظهر است، سمیرا در کنار همسایهاش روی پلههای جلوی در قرمز رنگ خانهاش نشسته، چادر سفیدی بر سردارد و با همسایهاش درددل میکند، از غذایی که برای شام درست کرده میگوید و از درس نخواندن بچهاش مینالد، ٣٥ساله و متاهل است و به دلیل ارزانی مسکن از ابتدای زندگیاش در این منطقه ساکن بوده، او میگوید: «بارها از طرف روزنامهها و شبکههای تلویزیونی به اینجا آمدهاند تا مشکلات ما را به گوش مسئولان برسانند اما کو گوش شنوا؟ این منطقه امنیت ندارد، گهگاهی پلیس میآید معتادان و موادفروشان را جمع میکند اما فایدهای ندارد. در این منطقه فقط مردان نیستند که درگیر مواد هستند، زنان و پسربچهها هم مواد میفروشند. اعتیاد در این منطقه بیداد میکند. وقتی مردی نمیتواند کار پیدا کند، مجبور است به هر طریقی شکم زن و بچهاش را سیر کند و پول نانش را از فروش مواد به دست آورد. هر چندسال یک بار موقع انتخابات مسئولان به اینجا میآیند که وضع را درست میکنند اما سالهاست که در بر همان پاشنه میچرخد. میگویند باغ خلج جزو نخستین مناطق اراک است که فاضلاب دارد اما بوی فاضلابها در مناطق بالایی این منطقه وحشتناک است. در تابستان فشار آب کم است و در زمستان لولهها یخ میبندد و چند روزی آب قطع میشود. وضع کوچهها وحشتناک است، فکر کنید پیرمرد و پیرزنهای این منطقه چطور این پلهها را بالا و پایین میروند. بچههای ما تفریحی ندارند جز اینکه در کوچه و خیابان بازی کنند و وضع محلهمان را هم که میبینید، توی خرابهها پر است از زباله و سرنگ معتادان. بچههایی هم که در این منطقه بزرگ میشوند از محیطشان پیروی میکنند و درنهایت یک معتاد میشوند، وضع اجتماعی و امکانات رفاهی مشکل اصلی ما است.»
«اعتیاد؛ درد بیدرمان منطقه »
ساعت ٣,٥ بعدازظهر است و قاسم از سرکار به خانه برمیگردد. در مغازهای شاگردی میکند. او با پدر و مادرش به این منطقه آمده و چند سالی است که ازدواج کرده و با همسرش در اینجا زندگی میکند. او میگوید: «هیچگاه دلم نمیخواست وقتی ازدواج میکنم در این منطقه زندگی کنم. این منطقه امنیت ندارد و هیچوقت اجازه نمیدهم زنم بعد از غروب به تنهایی از خانه خارج شود. این کوچهها پر است از موادفروش و معتاد. در خانههای بالایی، خانههایی وجود دارد که بهصورت گروهی زندگی میکنند و خانواده نیستند. تعدادی معتاد جمع شدهاند که در بین آنها دختران و زنان فراری هم وجود دارد. چند باری پلیس آنها را جمع کرد اما به دلیل بافت و ساختمانسازیهای بیاصول این مکان بهترین پناهگاه برای معتادان است، چراکه هیچ نظارتی وجود ندارد. بارها شاهد مردن افراد در کوچهها و خانههای این منطقه بر اثر اعتیاد بودم.»
«اینجا امنیت نیست»
امیر ٤٠ساله میگوید: «دزدی در این منطقه بسیار زیاد است، حتی در روز هم در خانهها دزد میآید. گاهی جرأت نمیکنیم بچههایمان را برای خرید تنها به بقالی بفرستیم. بارها شده افراد معتاد که بعضی از آنها از همسایگان خانهمان هستند، بچههایمان را تهدید میکنند و پولهایشان را میگیرند. این منطقه باید گشت پلیس داشته باشد تا به این مسائل رسیدگی کند. در پایین این منطقه دانشگاه اراک است و کمی آن طرفتر خانههای چندین میلیونی قرار دارد، نمیدانم چرا در آنجا امنیت احتیاج است اما منطقه ما به فراموشی سپرده شده است.»
ساعت نزدیک ٥ عصر و خورشید درحال غروبکردن است، تنها چیزی که به گوش میرسد صدای سروصدای بچههایی است که در کوچه بازی میکنند. کودکان بعد از مدرسه هم توپ پلاستیکی یا عروسکهایشان را برمیدارند و با همبازیها در همین کوچهها روز را شب میکنند. زندگیشان در همین کوچهپسکوچهها خلاصه میشود. تازه اگر خیلی خوششانس باشند در همین وضع بزرگ شوند و برای خرج زندگی ناچار به موادفروشی نشوند یا در دام اعتیاد نیفتند. مادران نگرانی در خانه انتظار بازگشت همسر و کودکانشان را میکشند و با کم و زیاد زندگی میسازند، مردانی باید کارگری کنند تا خرج زندگی را بدهند. این مسیر طولانی و این پلهها تا به حال چند نفر را زمینگیر کرده؟ دوباره که به ابتدای خیابان طالقانی میرسیم، انگار از سرزمینی دیگر آمدیم، بر کوه پشت سر چراغهای خانهها روشن شده.
بوی بهبود ز اوضاع جهان
جمشید زند، عضو شورای شهر اراک در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «طرح بافت فرسوده درحال انجام است، پروانه این طرح در سال گذشته صادر شد و تاکنون برای بهسازی بافت فرسوده اقداماتی انجام شده است، برای مثال محور گردشگری شمالی که منطقه باغ خلج را از بنبست خارج کرده و حملونقل و ارتباط آن را به کوی علیبن ابیطالب و مرکز شهر راحتتر کرده، ازجمله این اقدامات است. از نظر امنیتی نیز اقداماتی ازجمله ساخت پاسگاه نیروی انتظامی برای برقراری امنیت اجتماعی صورت گرفته است. همچنین پیگیر ساخت باشگاه ورزشی برای این منطقه هستیم. از نظر آموزشی و مدرسه نیز این منطقه در شرایط مناسبی
قرار دارد.»
حاشیهها یکشبه به دنیا نیامدند
بهدنبال توسعه نابرابر در مناطق مختلف کشور، برخی از کلانشهرها ازجمله اراک به دلیل وجود کارخانهها و افزایش نیاز به نیروی کار به مقصدی برای روستانشینان تبدیل شده است. مهاجرت به شهر اراک ارتباط مستقیمی با توسعه دارد و با گسترش کارخانهها و افزایش سطح توسعه در جامعه، افراد بیشتری به سمت این شهر سرازیر شدهاند. این افزایش مهاجرت، میل به ساکنشدن در شهر و به عبارتی شهرگرایی، اراک را با مشکلات فراوانی ازجمله حاشیهنشینی، آلودگی هوا، تضاد فرهنگی، افزایش جرم و بزهکاری روبهرو کرده است.
رشد سریع شهرنشینی در اراک بهطور چشمگیری از ظرفیت این شهر برای تأمین خدمات ضروری شهروندان پیشی گرفته و این امر موجب شکلگیری اسکان غیررسمی شده است. به عبارتی مهاجرانی که به اراک سرازیر شدهاند، از روستاهای اطراف به امید پیداکردن کار مناسب در کارخانهها به اراک مهاجرت میکنند اما اغلب با ناامید شدن از پیداکردن کار مناسب در کارخانهها، تن به دستفروشی و کارهای یدی میدهند و به دلیل بالابودن قیمت مسکن در این کلانشهر مجبور میشوند در مناطق اطراف و در منازل غیرامن ساکن شوند.
در ورودی کلانشهر اراک آنچه بیش از همه توجه مسافران را به خود جلب میکند، وجود حاشیهنشینی است. خانههایی که اغلب با ساختهای غیراصولی و به دور از مهندسی شهری چهار گوشه شهر را دربرگرفتهاند. این سکونتگاههای غیراصولی از جلوههای کالبدی فقر و عوامل ناپایدارکننده توسعه شهری هستند و به دلیل کارآمد نبودن راهحلها و سیاستهای متداول شهری روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود.
با وجود اینکه چند سالی از کلانشهر شدن اراک میگذرد اما مشکلات مربوط به حاشیهنشینی اراک همچنان پابرجاست و هنوز در جهت رفع مشکلات حاشیهنشینان چارهای اندیشیده نشده است و اغلب اقدامات مسئولان در حد شعار باقی مانده یا در نیمهراه از نفس افتادهاند. بهگزارش ایرنا: «حدود ١٥٠هزار نفر از جمعیت ٦٠٠هزار نفری کلانشهر اراک در مناطق حاشیهای سکونت دارند که این پدیده چالشی اساسی برای مدیریت شهری و حوزههای اجتماعی است.»
700700