به گزارش ایسکانیوز روزنامه آفتاب یزد نوشت:
سکانساول: دختر، با هزار امید و آرزو راهی خانه بخت میشود تا با همسر سربازش روزهای خوبی را سپری کند. از همین رو پدرشوهر چون پسرش سرباز است مقداری پول به حساب عروس خود واریز میکند تا خرجیاش تامین شود، اما مادر شوهر اصرار میکند که باید پول را به او تحویل دهد. عروس هم میگوید تا وقتی همسرش نیاید، پول را به هیچ کسی نمیدهد. درگیری بالا میگیرد، مادر شوهر با ساطوربه عروسش حمله میکند و در اثر این حمله عروس جوان دچار مرگ مغزی میشود. حالا اعضای بدن این دختر جوان با رضایت خانواده اش اهدا شد.
سکانس دوم: 9 ماه را تحمل کرده است تا حاصل زندگیاش را به آغوش بگیرد. نوزادش به دنیا میآید. هرروز و هر ماه بزرگ شدنش را با چشم میبیند اما به یکباره عامل تمام بدبختیهایش را نوزادی میبیند که 5ماه بیشتر ندارد. مهر مادریاش را فراموش میکند آنقدر که دخترش را در آتش میسوزاند. این مادر در بازجوییهایش گفته بود:« روز حادثه از گریههای دخترم خسته شده بودم از روزی که او به دنیا آمده بود شرایط مناسبی نداشتم و فکر میکردم او باعث بدبختیهای من است. روز حادثه در حالی که گریه میکرد مقداری نفت روی او ریخته و کبریت را روشن کردم. دخترم آتش گرفت و گریه کرد. یک لحظه متوجه شدم که چه کاری انجام داده ام و از کارم پشیمان شدم از همسایهها کمک خواستم اما بی فایده بود و دخترم فوت کرد.»
مرگ، سکانس مشترک هردوی این داستانهای تراژیک است. این دو قصه تنها دو نمونه کوچک از اتفاقاتی است که در زیر پوست جامعه ایرانی رخ میدهد پیشتر هم از این قبیل خبرها خواندهایم؛ مانند داماد جنایتکاری که در کرمان با اسلحه به خانه پدر همسرش میرود و هر که را سرراهش قرار دارد به قتل میرساند. یا حتی ماجرای پسری که در خیابان ایتالیای تهران پدر پزشک و خواهر تحصیلکردهاش را با چاقو کُشت و به دار آویخت. به راستی این پرسش در اذهان شکل میگیرد که این همه خشونت از کجا نشات میگیرد؟
چرا این همه خشونت؟
یک جامعه شناس در این خصوص میگوید: باید بین خشونتهای گروهی و خشونتهای فردی تفاوت قائل شد. درست است که مجموعه متغیرها و عواملی که موجب میشود فضای روانی و اجتماعی جامعه خشونت طلب شود، به هم نزدیک و مشترک هستند ولی در حوزه خشونتهای فردی باید نگاه نویی داشت،چون عوامل روانشناختی یا برخی از عوامل مربوط به روانشناختی اجتماعی یا گروههای کوچک مانند خانواده و روابط زوجین در خشونتهای فردی موثر است. اما در خشونتهای اجتماعی بیشتر عوامل کلان اجتماعی موثر است. اصغر مهاجری عنوان کرد: باید بپذیریم که به دلایل مختلف از جمله کاهش و بحران در سرمایه گذاری و وجود مشکل در نظام هنجاری، اخلاقی و ارزشی جامعه شاهد رفتارهای خشونت بار از سوی مردم هستیم. تا زمانی که این نظام اخلاقی، ارزشی و هنجاری جامعه دچار تلاطم و مشکل است، برکنشها، رفتارها و تصمیمهای افراد هم اثر گذار است.
او ادامه داد: از سوی دیگر با توجه به اینکه ساختارهای اقتصادی جامعه به دلیل حاکمیت ارزشهای مادی که روز به روز بیشتر در جامعه نمود پیدا میکند و از آن طرف هم برای رسیدن به این ارزشها، راهکاری وجود ندارد (یعنی ارزش و هدف برای جامعه قابل قبول است ولی وسیله رسیدن به آن وجود ندارد) افراد در یک فضایی قرار میگیرند و رفتارهایی را انجام میدهند تا آنها را به وسایلی برساند که آن وسایل، محقق ساز رسیدن به ارزشهای مادی است.این جامعه شناس بیان کرد: از طرفی هم مجموعه اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد به رفتارهایی کمک میکند که گفتمان را کمتر و بیشتر خشونت را میپذیرد. بنابراین تا زمانی که فضا را دموکراسی و گفتمانی نمیکنیم و یاد نمیگیریم که به عنوان یک شهروند مسائل را با روشهای مصالحه حل کنیم آن وقت است که شانس رفتارهای خشن زیاد میشود. اصغر مهاجری گفت: تنها راه حل کاهش خشونت در جامعه این است که سرمایه اجتماعی را افزایش،نظام اخلاقی جامعه را تقویت، فضای مشارکت مردم بیشتر، فضای گفتمان توسعه و بخشهای تحکمیدر جامعه کمتر شود تا شرایط در جامعه تلطیف شود.
نهادینه شدن فرهنگ خشونت در جامعه
جعفر بای دیگر جامعه شناس در خصوص دلایل افزایش خشونت در جامعه گفت: در جامعه منابع تولید خشونت بسیار است از خوراک فکری و فرهنگی جامعه مثل رسانه و عناصر بیرونی شهری مانند معماری شهری گرفته تا وجود آلایندهها ماننده آلودگی هوا، صوتی و... هر کدام از این مسائل تاثیر مخرب و منفی بر روح و روان افراد جامعه میگذارد و به نوعی آستانه تحمل افراد جامعه را پایین میآورد. وی اظهار کرد: مشکلات اقتصادی که جای خود دارد و از درجه اهمیت بالایی در ایجاد خشونت برخوردار است، چرا که این مشکل روابط خسته کننده ای را بر مردم حاکم کرده است در واقع مردم از اینکه میبینند تلاششان در این زمینه به نتیجه نمیرسد( یعنی امیدی به رسیدن اهدافشان ندارند) گاهی اوقات رفتارهای خشونت باری را از خودشان نشان میدهند. این جامعهشناس اظهار کرد: از طرفی هم در طول روز حداقل شاهد درگیریهای خیابانی افراد با یکدیگرهستیم. این اتفاق خود به افزایش خشونت در جامعه دامن زده است. جعفر بای گفت: به طوری کلی باید بگویم که فرهنگ جامعه به سوی خشونت پروری میرود به این دلیل که خوراک فرهنگی جامعه به سمت خشونت گرایش پیدا کرده تا گذشت. اتفاقاتی مانند کشتن عروس با ساطور یا سوزاندن فرزند مصداق بارز این مسئله است که فرهنگ خشونت در جامعه نهادینه شده است.
تنها راه حل کاهش خشونت در جامعه این است که سرمایه اجتماعی را افزایش،نظام اخلاقی جامعه را تقویت، فضای مشارکت مردم بیشتر، فضای گفتمان توسعه و بخشهای تحکمیدر جامعه کمتر شود تا شرایط در جامعه تلطیف شود
اصغر مهاجری: مجموعه اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد به رفتارهایی کمک میکند که گفتمان را کمتر و بیشتر خشونت را میپذیرد. بنابراین تا زمانی که فضا را دموکراسی و گفتمانی نمیکنیم و یاد نمیگیریم که به عنوان یک شهروند مسائل را با روشهای مصالحه حل کنیم آنوقت است که شانس رفتارهای خشن زیاد میشود.
704/700