اقتصادی که آیت‌الله هاشمی تحویل گرفت؛ اقتصاد جنگ‌زده با خرابی‌های زیاد بود/ رشد اقتصادی ۱۲.۱ درصدی در دولت سازندگی

عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی کنونی که در دوران دولت سازندگی آیت‌الله هاشمی عهده‌دار وزارت مسکن دولت دوم ایشان بود، مناسب‌ترین گزینه برای شناخت اندیشه اقتصادی و عملکرد سردار سازندگی محسوب می‌شود.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از وزارت راه و شهرسازی، وی معتقد است که این باور عمومی که مشی اقتصادی آیت‌الله هاشمی بر محور اقتصاد لیبرال و بازار آزاد می‌چرخید، کاملاً اشتباه است. به اعتقاد وی پس از خرابی‌های وسیع دوران جنگ، اقتصاد بر مدار آبادانی و نوسازی محور اصلی اندیشه ایشان محسوب می‌شد.

ضرورت نوسازی و عمران کشور در شرایط ویژه آن زمان اقتضا می‌کرد که از هر ظرفیتی برای تحقق این آبادانی استفاده کرد. چه از ظرفیت‌های بخش خصوصی، چه از ظرفیت‌های نهادهای نظامی و چه از ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری بین‌المللی. بر این مبنا آخوندی معتقد است که اقتصاد هاشمی اقتصاد نوسازی محسوب می‌شود.

وی می‌گوید همه دولت‌های بعد از دوران سازندگی وامدار توسعه و پیشرفت اقتصادی بناگذاری شده توسط آیت‌الله هاشمی هستند. وی درعین‌حال معتقد است بخش خصوصی در آن دوران جان گرفته و ظرفیت‌هایش را به اقتصاد کشور تزریق کرده است. گفتگوی دکتر عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی کنونی و وزیر مسکن دولت دوم آیت‌الله هاشمی با روزنامه ایران را بخوانید:

اقتصادی که آیت‌الله هاشمی در سال ۶۸ تحویل گرفت چه شرایطی داشت؟ با توجه به اینکه آغاز دوران ریاست جمهوری ایشان مترادف با پایان جنگ بود، شرایط اقتصاد پس از جنگ واجد چه ویژگی‌هایی بود؟

اقتصادی که آیت‌الله هاشمی تحویل گرفت در یک‌کلام اقتصاد جنگ‌زده دارای خرابی‌های زیاد بود. از همه جهات و ابعاد کشور نیازمند نوسازی گسترده بود چه در بخش‌های زیربنایی و صنعتی چه در بخش‌های انرژی و زیرساخت‌های مربوطه و چه به لحاظ مؤلفه‌های کلی مربوط به رفاه و اقتصاد خانواده. بنیه دفاعی کشور بشدت لطمه خورده بود و در همه بخش‌ها ویرانی گسترده‌تر از آن بود که در نگاه اول به نظر می‌رسید.

جنگ جامعه ایران را به گردابی از مشکلات وارد کرد که حل آن‌ها به زمان طولانی و برنامه‌ریزی نیاز داشت چون بسیاری از این مشکلات زیربنایی بود لذا از این طریق بسیاری از بنیان‌های جامعه نیز تهدید می‌شد. پس از پایان جنگ، بسیاری از مشکلات موجود در راه توسعه اقتصادی و اجتماعی شهرهای ایران ناشی از تبعات این حملات نظامی بود و از همان ابتدا هم روشن بود که بودجه‌ای که می‌بایست صرف توسعه و آبادانی کشور می‌شد باید صرف جبران خسارات، ترمیم خرابی‌ها و بازسازی بنیان‌های اقتصادی کشور گردد. وضعیت بسیار سختی حاکم بود.

با وجود این شرایط، آیت‌الله هاشمی چه در سر داشت؟ اندیشه اقتصادی وی چه سمت و سویی داشت؟ آیا این باور رایج که ایشان به دنبال پیاده کردن اقتصاد بازار آزاد بود را تأیید می‌کنید؟

بنیاد کلیدی فکری آیت‌الله هاشمی عمران و آبادانی کشور بود. شرایط پس از جنگ و ویرانی‌های عمیقی که در اقتصاد و جامعه به‌وضوح نمایان شد حاکی از این بود که هیچ راه چاره‌ای به‌جز حرکت به سمت بازسازی و نوسازی وجود ندارد. در این راه هر ابزاری که می‌توانست به توسعه و نوسازی کشور کمک کند ‌باید مورداستفاده قرار گیرد. اگر نیاز به مشارکت بخش خصوصی بود باید اقدام می‌شد.

اگر نیاز به استفاده از ظرفیت‌های نهادهای نظامی مانند قرارگاه خاتم‌الانبیا بود باید مورداستفاده قرار می‌گرفت. اگر نیاز به استفاده از منابع سرمایه‌گذاری بین‌المللی حس می‌شد ‌باید اقدام می‌شد؛ بنابراین محور نوسازی و آبادانی موردنظر آیت‌الله هاشمی فراتر از همه مباحثی که در خصوص اقتصاد بازار آزاد، اقتصاد سرمایه‌داری و... می‌شود قرار داشت. برای آیت‌الله هاشمی دید اقتصادی متناسب با شرایط پس از جنگ تعریف می‌شد؛ شرایطی که نیازمند اجماع همگانی و بسیج همه منابع موجود و منابع موردنیاز برای حرکت به سمت نوسازی و عمران کشور می‌شد.

آیت‌الله هاشمی پایه‌گذار برنامه‌های توسعه‌ای بعد از انقلاب هم به شمار می‌رود. برنامه‌های توسعه‌ای که تا برنامه سوم خوب پیگیری شد اما بعد از آن به‌ویژه در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد چندان موردتوجه قرار نگرفت. توسعه بر مبنای برنامه‌ریزی چه جایگاهی در نظام فکری آیت‌الله هاشمی داشت؟

عقب‌ماندگی ما در حوزه‌های مختلف اقتصادی محسوس بود و این عقب‌ماندگی در حوزه برنامه‌ریزی هم حس می‌شد. آیت‌الله هاشمی اعتقاد عمیقی به‌نظام برنامه‌ریزی و توسعه بر مبنای برنامه‌ریزی داشت. وی یکی از مهم‌ترین مشکلات اقتصاد کشور را نداشتن برنامه‌ریزی مناسب و سند‌های چشم‌انداز می‌دانست. بعد از انقلاب همان‌گونه که اشاره شد ایشان نظام برنامه‌ریزی اقتصادی را پایه‌ریزی کردند. آنچه تحت عنوان خط توسعه اقتصادی در دولت‌های بعد از ایشان دنبال می‌شد در قالب نظام برنامه‌ریزی تعبیه‌شده در دولت سازندگی بود. اگرچه در دوره‌هایی به این برنامه‌ها بی‌توجهی شد اما شاکله اقتصاد کشور مرهون تلاش‌های ایشان در این زمینه است.

شما به‌عنوان کسی که به‌عنوان وزیر در کابینه دوم آیت‌الله هاشمی نقش ایفا کردید دستاوردهای اقتصادی آن دوران را چه می‌دانید؟ اقتصادی که آیت‌الله هاشمی ساخت چه ویژگی‌هایی دارد؟ برخی منتقدان در کنار اقدامات مثبت سازندگی و ایجاد زیرساخت‌های جدید، از تورم بالا که در سال ۷۴ به ۴۹ درصد هم رسید انتقاد می‌کنند. عده‌ای دیگر هم معتقدند که اقدامات دولت سازندگی موجب ترویج فرهنگ سرمایه‌داری شد.

این بی‌انصافی است که دولت سازندگی را زمینه‌ساز پرورش فرهنگ سرمایه‌داری بدانیم. باید هر چیزی را در ظرف زمانی خود موردبحث قرارداد. اقتصاد ویران بعد از جنگ می‌طلبید که از همه ابزارهای نوسازی استفاده کرد. شرایطی در کشور حاکم بود که حتی در شهری مانند تهران هم مرتب قطعی برق داشتیم. رفاه اجتماعی در وضعیت هشدارآمیز قرار داشت. اقتصاد با مؤلفه‌های مهم توسعه و پیشرفت فاصله‌های زیادی داشت. آنچه از زمینه‌های نوسازی و صنعتی شدن اکنون در کشور مشاهده می‌کنیم ناشی از اقدامات دولت سازندگی آیت‌الله هاشمی است.

کسانی که اکنون از نتایج مثبت این اقدامات بهره‌مند هستند در جهت تخریب آن دوران گام برمی‌دارند. اگر با دید کارشناسی به قضیه نگاه کنیم کاملاً نگرش‌ها عوض خواهد شد. در خصوص نرخ تورم هم واقعیت‌های اقتصادی و رونقی که پیش‌آمده بود گواه این است که کاملاً طبیعی است تورم در برخی مقاطع از دوران سازندگی نوسان‌هایی را به وجود آورد. این در قیاس با حجم عظیم عمران و آبادانی به وجود آمده نقطه‌ضعف محسوب نمی‌شود. رشد تولید ناخالص داخلی ۱۴.۱ درصدی، رشد سرمایه‌گذاری ۸.۳ ‌درصدی، رشد اقتصادی ۱۲.۱ و نرخ بیکاری ۹.۱ ‌درصدی را فراموش نکنیم که در این دوران ثبت شد. بیشترین ایجاد شغل در این دوران صورت گرفت.

دوران سازندگی ویژگی مهم دیگری هم دارد و آن‌هم آغاز درگیری گسترده بخش خصوصی در اقتصاد است. بخش خصوصی هم برای کمک به عمران و آبادانی و هم برای بازیابی نقش واقعی خود در تحولات اقتصادی رشد و نمو را به‌واسطه برنامه‌ریزی‌های دوران سازندگی پیدا کرد. از این منظر آیت‌الله هاشمی هم در اندیشه و هم در عمل چه جایگاهی برای فعالان بخش خصوصی در اقتصاد کشور متصور بود؟

اقتصاد پس از جنگ و دوره ویرانی‌های گسترده اقتضا می‌کرد که هر ظرفیتی در کشور موجود است برای سازندگی کشور مورداستفاده قرار گیرد. در دوران سازندگی، آیت‌الله هاشمی جایگاه بخش خصوصی را تسهیل گر شرایط اقتصادی ویژه می‌دانست. اوایل آن دوران اقتصاد دولتی غلبه خاصی بر فضای اقتصاد داشت. اکثر نهادهای اقتصادی از مؤسسات و بانک‌ها و بیمه‌ها گرفته تا کارخانه‌ها و صنایع دولتی بودند.

بااین‌حال دوران سازندگی زمینه‌ساز خصوصی‌سازی در اقتصاد بود؛ موضوعی که موجب پدیدار شدن و همچنین تقویت اجزای مختلف بخش خصوصی شد. در پایان دوران سازندگی شاهد این بودیم که بخش خصوصی و فعالان آن نقش مهمی در تولید و ایجاد ارزش‌افزوده برای کشور ایفا می‌کنند. در امور بازرگانی نقش بخش خصوصی بسیار پر رنگ‌تر از قبل شد و صادرات در بخش خصوصی جان گرفت. به‌تدریج و پس از قوت گرفتن بخش خصوصی، سیاست‌های اصل ۴۴ با تدبیر ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب و پیاده شد و زمینه برای سکان‌داری این بخش در اقتصاد فراهم شد.

اینکه عده‌ای می‌گویند بخش خصوصی شبه‌دولتی و خصولتی در دوران ایشان بنیان‌گذاری شد کاملاً غلط است. آیت‌الله هاشمی اعتقاد به استفاده از ظرفیت‌های همه بخش‌های کشور در نوسازی و عمران داشتند و خود متولی اصلی فعال شدن بخش خصوصی در توسعه کشور بودند. اساس ایجاد بخش خصولتی و شبه‌دولتی در دوران دولت قبل پایه‌گذاری شد و در دولت احمدی‌نژاد نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار واگذاری به بخش شبه‌دولتی و خصولتی را شاهد بودیم. اگر سیاست‌های اصل ۴۴ به‌درستی در دوران دولت قبل پیش می‌رفت شاهد توسعه و پیشرفت همه‌جانبه کشور می‌شدیم اما دریغ از باور دولت قبل به انگاره جایگاه بخش خصوصی در توسعه کشور.

402/101

کد خبر: 721012

وب گردی

وب گردی