کابینه وفادار/تجربه همکاری تعدادی از اعضای دولت  سازندگی با آیت الله هاشمی

 خیلی‌ها به سوگ رفتنش نشستند، گریستند و خاطره گفتند. از شامگاه یکشنبه که همه جا از خبر درگذشت «اکبر ‌هاشمی رفسنجانی» پُر شد، خیلی‌ها بی‌قرار شدند و یاد گذشته برایشان تداعی شد؛ یاد رئیس‌جمهوری که در سخت‌ترین دوره پس از جنگ، «ساختن» را اساس کارش قرار داد و دولتش را سازندگی نامید.

به گزارش ایسکانیوز و به نقل از شهروند از دو شب پیش، هر کس به شیوه خود با او وداع گفت؛ گروهی با انتشار دلنوشته‌ها و عکس‌های بی‌شمار در اینستاگرام و تلگرام و توییتر؛ آن‌قدر که دیگر فضای مجازی به آلبوم عکس‌های رئیس دولت سازندگی و خانواده‌اش بدل شده بود، گروهی هم با رفتن به مراسم تشییع و اشک ریختن و قرآن خواندن، عمق اندوهشان را بیرون ریختند؛ پیر و جوان و نوجوان. نوجوانانی که از دو دوره ریاست‌جمهوری «هاشمی رفسنجانی»، چیزی جز نامش به یاد ندارند و نبودند در دوره‌ای که‌ هاشمی بنیان‌گذار دانشگاهی شد که حالا خیلی‌هایشان روی صندلی‌هایش می‌نشینند و بنیادی را راه‌اندازی کرد که درمان دیالیزی‌ها، هموفیلی‌ها و تالاسمی‌ها را ارزان‌تر کرد. آنها در خاطرشان نیست زمانی که آستین‌هایش را بالا زد تا کارگران از فلاکت درآیند و زنان وارد عرصه‌های ورزشی شوند. حالا از میان تمام آنهایی که از غم رفتنش، اشک ریختند و گره به ابرو انداختند، هم‌دوره‌ای‌ها، هم‌رکاب‌ها یا وزرایش یا آنها که ریاست سازمان و نهادی را در همان هشت‌سال سازندگی عهده‌دار بودند، شاید رنج‌شان عمیق‌تر است، همان‌ها که در جلسه‌های هیأت دولت، رفت‌وآمد داشتند و خاطره از او بسیار؛ آنها که شامگاه یکشنبه، دقایقی بعد از ساعت ٣٠: ٠٧ خبردار شدند که قلبش از تپش ایستاده. قلب بیمارش در بیمارستان شهدای تجریش، برای همیشه ساکت ماند و علت مرگ، سکته قلبی اعلام شد.
ساعتی از درگذشت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نمی‌گذشت که حسن قاضی‌زاده ‌هاشمی، وزیر بهداشت دولت یازدهم، از آخرین خاطره‌اش با «اکبر ‌هاشمی» گفت. از آخرین ناهاری که دور هم بودند و او از مسائل سیاسی و آرزوهایش برای کشور حرف زده بود: «آیت‌الله‌ هاشمی نگران دو قطبی شدن جامعه بود.» خاطرات وزرای دولت سازندگی را هم باید به اینها اضافه کرد؛ خاطره حسین کمالی، وزیر کار؛ ایرج فاضل، وزیر بهداشت؛ مصطفی‌ هاشمی‌طبا، رئیس سازمان تربیت‌بدنی و علی نوذرپور، از مسئولان فعال در وزارت کشور. آنها که از نگاه مثبت‌ هاشمی به ورزش زنان و اقدامات قابل توجه‌اش در بخش کارگری و کلید خوردن پروژه‌های فراوان شهری با «شهروند» گفتند.

مهم‌ترین دستاوردهای کارگران، در دولت سازندگی

حسین کمالی، وزیر پیشین کار و امور اجتماعی ایران
در دولت‌های‌ هاشمی‌رفسنجانی| رابطه من با آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی به دوره وزارت و بعد از آن برنمی‌گردد؛ در روزهای ابتدایی انقلاب من عضو شورای پیگیری انقلاب بودم و آقای‌ هاشمی هم که عضو شورای انقلاب بودند. بعد از آن هم درحزب جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، دولت سازندگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بنده افتخار همکاری با ایشان را داشتم.
درتمام این سال‌ها، آیت‌‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی همیشه مدافع حقوق کارگران بودند؛ از ابتدای پیروزی انقلاب با مجموعه کارگری رابطه نزدیک و صمیمی داشتند و هیچ‌گاه دلسوزی برای کارگران را کنار نگذاشتند. ایشان همیشه از کار، صنعت، کشاورزی و حقوق کارگران حمایت می‌کرد و مخالف فقر بودند و مرتب با تشکل‌های کارگری و خود کارگران دیدار داشتند و به جرأت یکی از حامیان همیشگی حزب اسلامی کار بودند و فعالان این عرصه را حمایت می‌کردند.
درباره دستاوردهای دولت سازندگی در زمینه حقوق کارگران سخن‌ها فراوان است، به‌گونه‌ای که مهم‌ترین امتیازات و دستاوردها دراین دوره اتفاق افتاد؛ اگر قانون کاری تصویب شد، در آن دوره بود، اگر بیمه بیکاری کارگران بود، در آن دوره بود. خلاصه این‌که هرچه دستاورد در وضع کارگران داشتیم، در دوره ایشان بود. زمانی که بحث واگذاری شرکت‌ها به بخش خصوصی هم مطرح شد، قانون ٣٣‌درصد سهام کارخانه‌ها به کارگران تصویب شد و چندین‌ میلیون سهم از کارخانه‌ها به کارگران واگذار شد که دستاورد بزرگی برای کارگران بود. علاوه ‌براین، برای نوشتن و تصویب قانون کار، ایشان صدها ساعت وقت گذاشتند که خیلی کم اتفاق می‌افتد، یک رئیس‌جمهوری این‌قدر وقت برای یک موضوع بگذارد. بسیاری از قوانین شایسته در رابطه با حقوق کارگران ازجمله قانون کار معلولین، بهبود بهداشت کارگری و... همه از دستاوردهای دولت سازندگی هستند. دراین دوره فرض براین بود که اگر کارگران حمایت شوند، بهتر و با انگیزه‌تر کار خواهند کرد و به همین دلیل، در آن مقطع دستاوردهای اساسی برای جامعه کارگری محقق شد که بعد از دوره ایشان برخی از این حقوق و دستاوردها تضعیف شدند یا این‌که از بین رفتند.
قانون شوراهای اسلامی کار که به‌عنوان نمایندگان کارگران شناخته می‌شوند، در دوره ایشان شکل گرفت و تصویب شد و براین اساس چندین ‌هزار شورا برای دفاع از حقوق کارگران شکل گرفت و به صنعت کشور هم کمک کرد. علاوه‌ براین، بازسازی و نوسازی سازمان آموزش فنی کشور در دستور کار دولت آقای‌ هاشمی قرار گرفت، به صورتی که مسئولان مربوطه تحولات صورت‌گرفته را یک انقلاب درعرصه آموزش می‌دیدند و پس از این تحولات، صدها مراکز حرفه‌ای درکشور کارگران و جوانان را آموزش دادند. صدها ورزشگاه بزرگ براساس قوانین که درهمان مقطع تصویب شد، برای کارگران ساخته شد. براساس اطلاعات سازمان آمار کشور، نرخ بیکاری درپایان دولت سازندگی از ١٦‌درصد به ٨,٩‌درصد رسیده بود که این خود در زمینه ایجاد اشتغال و مقابله با بیکاری یک پیشرفت عظیم بود. درحقیقت آقای‌هاشمی‌رفسنجانی با وجود این‌که یک روحانی بود و درحوزه‌های علمیه و مسائل سیاسی تلاش می‌کرد اما درصنعت و کشاورزی بیگانه نبود و شورای اقتصاد را بسیار مسلط، توانمند و مقتدرانه اداره می‌کرد. ایشان با ایجاد شورای‌ عالی اداری، تغییر و تحول در سازوکار سیستم اداری کشور را سرعت بخشید، به‌گونه‌ای که همه اعضای آن درخدمت توسعه قرار می‌گرفت.
اشاره به دستاوردهای بزرگ دولت سازندگی به معنای انکار خدمات گذشته نیست اما فراموش نشود، زمانی که آقای ‌هاشمی رئیس‌جمهوری شد، جنگ تازه تمام شده بود، صنایع تعطیل بودند، درآمدی وجود نداشت و بیکاری بالا بود. دولت‌ هاشمی درواقع دولت کار بود، به این معنی که می‌ساختند و آباد می‌کردند و آمارها نشان می‌دهد که چگونه زیرساخت‌ها ایجاد شد و شرایط تغییر کرد اما این به معنای نادیده‌گیری شرایط قبل نیست، هرچند که در دوره جنگ تلاش‌ها در راستای مدیریت جنگ بود.
کمتر کسی پیدا می‌شود که بیشتر از من با آیت‌‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی خاطره و ارتباط داشته باشد؛ درمجلس، درجنگ، در دولت و درمجمع تشخیص مصلحت نظام با ایشان ارتباط داشتم و آخرین دیدارمان مربوط به جلسه ایشان با تعدادی از هنرمندان کهگیلویه وبویراحمد بود که چند روز پیش صورت گرفت. خاطرات ناگفته من از ایشان فراوان است و زمان دیگری می‌طلبد اما یک خصوصیت کلی از ایشان را درپایان اشاره می‌کنم؛ من هروقت پیش ایشان بودم و کسی می‌گفتند که فلان کس حرف بدی درباره شما زدند
یا مسائل اینچنینی، ایشان واکنش منفی نداشتند و هیچ‌گاه ندیدم واکنش متقابل داشته باشند؛ معمولا سکوت می‌کردند و به نوعی موضع‌گیری اخلاقی نسبت به تهمت و افتراها داشتند،‌ هاشمی واقعا دربرابر مخالفان و منتقدان بسیار صبور بود.

نگاه مثبت آیت‌الله به ورزش زنان

مصطفی ‌هاشمی‌طبا، رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت دوم‌ هاشمی‌رفسنجانی
آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی در زمان ریاست‌جمهوری با تشویقاتی که درحوزه ورزش زنان از خود نشان داد، ورود زنان را به این حوزه هموار کرد. واقعیت این است که یکی از مهم‌ترین نتایج دوره ایشان بر ورزش کشور، بازشدن فضا برای ارتقای ورزش زنان ایرانی بود. نگاه مثبتی که ایشان همیشه برای ورزش زنان داشت، راه را برای ورود به عرصه‌های بین‌المللی نیز باز کرد. از آن زمان به بعد بود که ارتباطات بین‌المللی درحوزه ورزش زنان افزایش یافت تا آنها هم بتوانند به شرکت درمسابقات جهانی فکر کنند؛ آن هم در رشته‌های مختلف ورزشی. این نوع نگاه ایشان به حوزه ورزش زنان تا جایی پیش رفت که در دوره‌های بعدی به شرکت درمسابقات المپیک و سایر مسابقات زنان رسیدیم. نظارت ایشان برحوزه ورزش باعث وقوع اتفاقات مثبتی بود که کلیت کار خود را نشان می‌دهد که از یک مدیر کلان هم بیش از این انتظار نمی‌رود. رئیس دولت سازندگی نیازهای سازمان تربیت بدنی کشور را تا جایی که ممکن بود، برآورده می‌کرد. پشتیبان اقدامات ما دراین حوزه بود. آیت‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی همیشه درشورای تربیت بدنی حاضر می‌شد که نشان از توجه او به ورزش بود. هر زمان هم که میهمان خارجی یا مراسم اهدایی جایزه به قهرمانان داشتیم، ایشان برای پذیرش و شرکت آمادگی کامل داشت. تمامی برنامه‌ریزی‌هایی که درحوزه ورزش انجام می‌شد، با تصویب و نظر او بود، یعنی ما همیشه نظر ایشان را می‌خواستیم و با توجه به آن کار را آغاز می‌کردیم.‌ سال ٧٧ هم که قرار بود بر سازمان تربیت بدنی کشور، ١٣٧٧ سالن ورزشی درکشور ایجاد شود، باز هم با مشورت آیت‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی انجام شد. به ما گفتند طرح را کلید بزنید، ما هم کمک می‌کنیم. ایشان همیشه درحوزه‌های ورزش مشوق ما بود و درمورد اعتبارات حوزه ورزش هم سفارش‌های لازم را به سازمان برنامه و بودجه ارایه می‌کرد تا در آنجا بودجه‌های لازم اعمال شود. حالا تمام نتایج مثبتی که از آن زمان تاکنون دراین حوزه شاهد آن بوده‌ایم، ثمره مدیریت کلان آیت‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی درکشور است.

آقای هاشمی پیوند اعضا در کشور را پایه‌گذاری کرد

ایرج فاضل، وزیر بهداشت دوره اول دولت سازندگی
در دولت پنجم یعنی زمانی که دولت سازندگی به ریاست آقای اکبر ‌هاشمی آغاز به کار کرد، من دو ‌سال به‌عنوان وزیر بهداشت فعالیت کردم. در آن دوره شاهد بودم که آقای‌ هاشمی به‌عنوان یک سیاستمدار برجسته مملکت، با وجودی که در کسوت روحانیت فعالیت می‌کرد، با دانش وسیع‌اش، بسیار پیشرفته و روشن و جلوتر از زمان خودش فکر می‌کرد. او مردی شجاع و خوشفکر و بسیار مترقی بود و بزرگترین آرزویش اعتلای کشور بود. او زمانی که به نتیجه‌ای می‌رسید بی‌نهایت قاطع عمل می‌کرد. در حوزه بهداشت هم همین‌طور عمل می‌کرد و در مناصب مختلف از مدیران موفق استفاده می‌کرد و در عین حال که به آنها مسئولیت می‌داد، آنها را حمایت هم می‌کرد. زمانی که در حوزه بهداشت و درمان گزارش‌هایی برای او می‌بردم، به‌شدت تحت‌ تأثیر قرار می‌گرفت؛ خاطرم هست که برای ایجاد بنیاد امور بیماری‌های خاص پیش او رفتم و گزارشی درباره وضع معیشتی و بیماری بیماران خاص برایش خواندم و از مشکلات بیماران دیالیزی گفتم، گریه‌اش گرفت و همین‌طور که من حرف می‌زدم، اشک می‌ریخت. در دوره آقای‌ هاشمی بود که بنیاد امور بیماری‌های خاص تشکیل شد و او هر گونه حمایتی هم برای فعالیت این بنیاد کرد. آقای ‌هاشمی در عین قدرت تفکر و قاطعیت، بسیار دل‌رحم بود و لطیف‌ترین احساسات را داشت و بسیار هم تحت‌تأثیر عاطفی مشکلات افراد قرار می‌گرفت.
از دیگر اتفاقاتی که در دوره آقای‌ هاشمی افتاد، ماجرای پایه‌گذاری پیوند اعضا بود. پیوند عضو قبل از انقلاب اسلامی به صورت نمایشی انجام می‌شد اما بعد از انقلاب به‌طور کامل متوقف شد. در دوره آقای ‌هاشمی با حمایت‌های ایشان پیوند اعضا پایه‌گذاری شد و من توانستم برنامه پیوند کشور را تدوین کنم. آن زمان بیمارستان ‌هاشمی‌نژاد با هفته‌ای چهار پیوند کلیه کارش را در این بخش شروع کرد. آقای‌ هاشمی با این اقدام کمک‌های زیادی به بخش درمان کرد.
او در دوره ریاست جمهوری خدمات عظیمی به مردم و مملکت کرد؛ البته این را هم نباید فراموش کرد که آقای ‌هاشمی تسلط و پختگی در ساماندهی سیاست خارجی کشور داشت و او را به‌عنوان یک سیاستمدار زیرک و قاطع می‌شناختند؛ همین هم شد تا پس از درگذشت او، حتی دشمنان کشور هم تسلیت بگویند. آقای ‌هاشمی در تلاش بود تا ایران با کشورهای همسایه ارتباط معقولی داشته باشد و مشکلاتی که حالا گریبانگیر کشور است، ایجاد نشود. آقای ‌هاشمی سمبل ترمیم بود. ما در آن دوره، بدترین شرایط را با عربستان داشتیم اما آقای‌ هاشمی این مشکلات را حل کرد.
به هر حال دولت سازندگی، دوره بعد از جنگ بود، کشور دچار ویرانگی شده بود و شرایط اداره کشور دشوارتر از دوره‌های دیگر بود، با اینکه دست دولت برای توجه ویژه به بخش بهداشت و درمان باز نبود، اما آقای ‌هاشمی هیچ کوتاهی نکرد و خودش شخصا به مسائل بهداشت و درمان توجه می‌کرد و به ‌طور دایم سراغ آن را می‌گرفت. ما در آن دوره مشکلی از نظر ارتباطات رسمی و مملکتی در دولت نداشتیم و موضوعات و گزارش‌هایی که من به‌ عنوان وزیر بهداشت به هیأت دولت می‌بردم، با کمال سخاوت از طرف او حمایت می‌شد. آقای ‌هاشمی مرد سازنده‌ای بود که توجه شخصی و عاطفی به بیماری‌ها داشت و خیلی به راه‌اندازی مراکز بهداشت در اقصی نقاط کشور سفارش می‌کرد.
من دو‌ سال اول دوره اول آقای ‌هاشمی وزیر بهداشت بودم؛ آن زمان در بخش انتخاب روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی اختلافاتی ایجاد شد، من می‌خواستم افرادی را به‌عنوان رئیس دانشگاه‌ها انتخاب کنم که به دور از جهت‌گیری‌های سیاسی، افراد باسوادی بودند، می‌خواستم روسایی که به جای سازندگی تخریب می‌کردند را برکنار کنم. همین هم شد تا مجلس طرح استیضاح من را تهیه کند و بلافاصله هم من کناره‌گیری کردم. صبح فردای آن روز، آقای‌ هاشمی با من تماس گرفت و گفت: «تو هنوز وزیر بهداشت هستی، بیا سر کارت.» اما من بر تصمیمم قاطع بودم و درنهایت هم استعفا کردم. بعد از من آقای رضا ملک‌زاده که اکنون معاون تحقیقات وزارت بهداشت است، به‌عنوان وزیر انتخاب شد. همان موقع آقای ‌هاشمی به من گفت با استیضاح شما، دولت و ملت ضرر کرد.
من حتی سال‌ها بعد از آن هم با گروهی که بیشترشان مسئولان همان دوره بودند، به ملاقات او می‌رفتیم؛ هر وقت می‌خواستیم تماس می‌گرفتیم، او هم سریع وقت می‌داد. در این ملاقات‌ها ما با او درد دل می‌کردیم و ایشان هم ما را نصیحت می‌کرد.

مدیریت محلی، برای نخستین‌بار در دولت‌ هاشمی

علی نوذرپور، رئیس مرکز مطالعات برنامه‌ریزی شهری وزارت کشور در دولت دوم‌ هاشمی‌رفسنجانی|
خاطرم هست آقای ‌‌هاشمی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش و وقتی آقای زرگر، معاون عمرانی وزارت کشور بود، هر دو یا سه هفته یک‌بار از ایشان گزارش کار می‌گرفت. می‌گفتم، شما برای چه هر دو، سه هفته یک‌بار به دیدار رئیس‌جمهوری می‌روید؟ آقای زرگر درجواب می‌گفت که ایشان من را می‌خواهند تا از حوزه عمران شهری در استان‌ها گزارش بدهیم. ایشان نقل می‌کردند: حاج آقا ذهن ریاضی قوی دارد. در ارایه گزارش‌ها، باید حواسم خیلی جمع باشد تا دچار خطا نشوم، چون در ذهنش محاسبه می‌کند و اعداد با هم نخوانند، اشکال می‌گیرد. این دوره به‌علاوه دوره ریاست‌جمهوری اصلاحات برای من دوره پرخاطره به لحاظ تجربه کاری است که همیشه از آن به‌عنوان بهترین دوره‌های پژوهش‌های شهری نام می‌بریم، چون مشی دولت در آن سال‌ها اهمیت به مسأله برنامه‌ریزی و پژوهش بود که در دولت هفتم و هشتم هم ادامه داشت، اما بعد از سال‌های ٨٤ تا ٩٢ که این حوزه به فراموشی سپرده شد، تلاش سال‌های بعد هم نتوانست این حوزه را زنده کند. یکی از وظایف جدی دولت که وزارت کشور مسئول اجرای آن است، هدایت شهرداری‌ها در راستای سیاست‌های عمومی دولت است و برای این کار باید بدانیم که چگونه شهرداری‌ها را هدایت کنیم، درحالی که این چگونگی از تحقیق و پژوهش به دست می‌آید که متأسفانه در دوره جدید هم به‌رغم اهمیت موضوع توجهی به آن نشده و نشریات تخصصی درتعطیلی کامل به سر می‌برند. اگرچه شوراهای شهر و روستا در دوره رییس دولت اصلاحات شکل گرفت، اما در دوره آقای رفسنجانی برای نخستین‌بار بحث مدیریت محلی و واگذاری وظایف دولت به مدیران محلی منتخب مردم در راستای تمرکززدایی جزو مباحث مطرح‌شده دربرنامه دوم توسعه بود و همین خط را در بودجه‌های سنواتی هم می‌بینیم. مترو تا آن زمان ازسوی وزارت کشور مدیریت می‌شد، اما در سال‌های ٦٨ به بعد، براساس همین دیدگاه به شهرداری تهران واگذار شد که استارت آن زده می‌شود. ساخت مترو به‌طور جدی در دولت ‌هاشمی صورت گرفت، چون اهمیت ویژه‌ای به مبحث حمل‌ونقل عمومی در آن سال‌ها داده می‌شد. به دنبال سیاست‌های دولت سال‌های ٦٩- ٧٠، دو‌هزارو٣٠٠ دستگاه اتوبوس‌های ایکاروس از یک شرکت مجارستانی وارد شد که باز هم ازمهم‌ترین اقدامات دولت پنجم و ششم بود. توجه به ماشین‌آلات خاص شهری (شاسی کوتاه) باز هم درهمین دوره بود. درمقطع سال‌های ٧٠ تا ٧٦ برای نخستین‌بار بحث نظام بودجه‌ای برنامه‌ای ازسوی وزارت کشور به شهرداری‌ها ابلاغ می‌شود که شهرداری‌ها، اقداماتی دراین دوره انجام می‌دهند. بحث کامپیوتر و یکسان‌سازی برنامه‌های رایانه‌ای در شهرداری‌ها در سال‌های ٧٢-٧٣ کلید خورد تا درحوزه‌های شهرسازی، حسابداری، مالی و غیره استفاده شود. قطعا این خطی که در وزارت کشور تعقیب شده، منبعث از تفکرات و دیدگاه‌های رئیس‌جمهوری وقت بوده است. به ‌هرحال پختگی برنامه دوم توسعه، توجه رئیس دولت وقت به این مباحث را نشان می‌دهد. از ‌سال ٨٦ تا ٩٢ که به ناچار از وزارت کشور کوچ داده شدم، در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام رئیس کمیته مسکن و شهرسازی بودم. در آن زمان برای گزارش، درمورد سیاست‌های خدمت آقای رفسنجانی می‌رسیدم و گزارش‌هایی که از حوزه مسکن و شهرسازی ارایه می‌کردم، همیشه می‌گفتند: «حرف‌هایی که مطرح می‌کنید، با مسائلی که درتلویزیون پخش می‌شود، خیلی متفاوت است، درحالی که سیاست‌های کلی نظام در این‌باره روشن است، چرا دولت در آن چارچوب عمل نمی‌کند و چرا سیستم تبلیغاتی نظام به درستی این موارد را منعکس نمی‌کند؟ درحالی که باید منعکس شود و برای آن راه‌حلی درنظر گرفته شود.» وقتی این گزارش‌ها را می‌شنید، متأثر می‌شد که چرا کشور درحال عقبگرد است و چرا درهمه شاخص‌ها افول می‌بینم و رشد اقتصادی کشور کاهنده است؟ و من نگرانی را به‌ شدت درچهره ایشان می‌دیدم.
با وجود این، امیدواری به آینده همیشه ازسوی ‌هاشمی‌رفسنجانی وجود داشت. همیشه به ما انگیزه می‌داد که بالاخره شرایط درست می‌شود و شما کار خود را ادامه دهید. یکی از بهترین دوره‌های وزارت کشور درحوزه مطالعات شهری از سال‌های ٧٠ تا ٧٦ بود، با وجود اینکه سازمان شهرداری‌ها هم هنوز شکل نگرفته بود. درحوزه عمرانی وزارت کشور شاهد شکل‌گیری مرکز مطالعاتی ویژه برنامه‌ریزی شهری بودیم. برنامه ٥ساله دوم که همان سال‌ها نوشته می‌شد، درحوزه عمران شهری و مدیریت شهری با ١٣ محور پیگیری اهداف ازجمله در حمل‌ونقل، پسماند، ایمنی شهرها، آموزش کارکنان شهرداری و شهروندی، بافت فرسوده که در آن زمان بافت‌های مسأله‌دار نام برده می‌شود، مقابله با سوانح و غیره تدوین شد. نخستین‌بار به مقوله پژوهش‌های شهری توجه شد و هدفگذاری کردیم و بودجه‌ سال ٧٢، متأثر از پژوهش‌ها، نخستین‌بار ردیف ویژه‌ای برای این مقوله گذاشته شد که براین اساس پروژه مهم شهری تعریف شد. این آغاز توجه بود و مقدمه‌ای برای انتشار کتاب‌ها و برنامه‌ریزی شهری شد.

700700

کد خبر: 721038

وب گردی

وب گردی