حکیم سیاست ورز

*حسین میر محمد صادقی

برای من هم ، مثل بسیاری دیگر از نسل دومی های انقلاب ، نام انقلاب و جمهوری اسلامی با نام هاشمی رفسنجانی عجین شده است . از همان زمان که همگان، شاید برای اولین بار، با صدا و چهره ی هاشمی در سال های 57 و 58 در صحنه هایی چون معرفی نخست وزیر دولت موقت و تحلیل نتیجه ی همه پرسی جمهوری اسلامی آشنا شدند، تا در همه ی بزنگاه های دیگر طی این سی وهشت سال، در جنگ تحمیلی و خاتمه ی جنگ ، در جنگ خلیج فارس و مکاتبات با صدام، در قضیه ی مک فارلین ، در انتخابات و غیره ، همواره نام و چهره ی آن مرد به وضوح نمایان بود . گویا در هر معضل و مشکلی گوش ها به سخنان او ، به ویژه در قالب خطبه های نماز جمعه ، معطوف می شد که هم ابعاد مسئله ی مستحدثه برای آن ها روشن شود و هم با تحلیل های مستدل و امیدوار کننده ی او نشاط و همت مضاعفی برای ادامه ی راه پیدا کنند. صاحب این قلم طی این سال ها و در همه ی فراز و نشیب ها به شخصیت هاشمی و روحیه ی متعادلش علاقمند بوده است.لیکن چند نکته به طور خاص قابل اشاره می باشد.اول این که هاشمی، با شجاعت کم نظیری که داشت، کمتر اسیر جو غالب می شد، و علی رغم مشورت پذیری بالا، هر گاه به نظری می رسید که اجرای آن را، با توجه به آینده نگری شگرفی که از آن برخوردار بود ، به نفع کشور می دانست، برآن پای می فشرد، و چندان به عکس العمل های بیرونی توجه نمی کرد. پا فشاری برآغاز کارمتروی تهران در زمانی که شعارهای به ظاهر زیبا، مردم پسند و مستضعف گرایانه ای مثل این که چنین پولی را باید به جای تهران در روستاهای دور افتاده هزینه کرد، تنها از فرد شجاعی چون هاشمی بر می آمد. احداث دانشگاه آزاد اسلامی – با همه ی کاستی های آن – از خروج هزاران جوان ایرانی به قصد تحصیلات عالیه و به تبع آن از خروج ارز فراوان از کشور جلوگیری کرد. در همان دوران که سخن گفتن از اقتصاد مردمی و مقابله با دولتی کردن اقتصاد گناهی کبیره محسوب می شد و حتی ثروت آفرینان و کار آفرینان با الفاظی چون زالو صفت مورد خطاب قرار می گرفتند ، او از این که در خطبه های نماز جمعه از وجود کارخانه دارانی سخن گوید که حاضرند برای اهداف جنگ و انقلاب حتی کلید کارخانه خود را هم تقدیم کنند ابایی نداشت. در همان زمان که بنا به دلایلی برخی از نمازگزاران،به تحریک افراطیون، در نماز جمعه ای که وی خطیب آن بود فریادهای مرگ بر بازرگان سرمی دادند، وی از این که آن ها را ازتکرار این شعار باز دارد و اعلام کند که این شعار را در حق مهندس بازرگان ناروا می داند و از آن ها بخواهد که حداقل در نماز هایی که وی خطیب و امام آن است، از تکرار آن خودداری کنند هیچ ابایی نداشت ،هر چند که می دانست در آن دوران موج ترورهای کوری که منافقین و معاندین در کوچه و خیابان به راه انداخته بودند، تندروی سکه ی رایج است و اعتدال می تواند وی را آماج حملات قرار داده و شاید حتی داغ حمایت از لیبرال ها را بر پیشانی وی حک کند. برای من هم، مثل بسیاری دیگر از نسل دومی های انقلاب، نام انقلاب و جمهوری اسلامی با نام هاشمی رفسنجانی عجین شده است . از همان زمان که همگان، شاید برای اولین بار، با صدا و چهره ی هاشمی در سال های 57 و 58 در صحنه هایی چون معرفی نخست وزیر دولت موقت و تحلیل نتیجه ی همه پرسی جمهوری اسلامی آشنا شدند، تا در همه ی بزنگاه های دیگر طی این سی وهشت سال، در جنگ تحمیلی و خاتمه ی جنگ ، در جنگ خلیج فارس و مکاتبات با صدام، در قضیه ی مک فارلین ، در انتخابات و غیره ، همواره نام و چهره ی آن مرد به وضوح نمایان بود . گویا در هر معضل و مشکلی گوش ها به سخنان او ، به ویژه در قالب خطبه های نماز جمعه ، معطوف می شد که هم ابعاد مسئله ی مستحدثه برای آن ها روشن شود و هم با تحلیل های مستدل و امیدوار کننده ی او نشاط و همت مضاعفی برای ادامه ی راه پیدا کنند.

صاحب این قلم طی این سال ها و در همه ی فراز و نشیب ها به شخصیت هاشمی و روحیه ی متعادلش علاقمند بوده است.لیکن چند نکته به طور خاص قابل اشاره می باشد.اول این که هاشمی، با شجاعت کم نظیری که داشت، کمتر اسیر جو غالب می شد، و علی رغم مشورت پذیری بالا، هر گاه به نظری می رسید که اجرای آن را، با توجه به آینده نگری شگرفی که از آن برخوردار بود ، به نفع کشور می دانست، برآن پای می فشرد، و چندان به عکس العمل های بیرونی توجه نمی کرد. پا فشاری برآغاز کارمتروی تهران در زمانی که شعارهای به ظاهر زیبا، مردم پسند و مستضعف گرایانه ای مثل این که چنین پولی را باید به جای تهران در روستاهای دور افتاده هزینه کرد، تنها از فرد شجاعی چون هاشمی بر می آمد. احداث دانشگاه آزاد اسلامی – با همه ی کاستی های آن – از خروج هزاران جوان ایرانی به قصد تحصیلات عالیه و به تبع آن از خروج ارز فراوان از کشور جلوگیری کرد. در همان دوران که سخن گفتن از اقتصاد مردمی و مقابله با دولتی کردن اقتصاد گناهی کبیره محسوب می شد و حتی ثروت آفرینان و کار آفرینان با الفاظی چون زالو صفت مورد خطاب قرار می گرفتند ، او از این که در خطبه های نماز جمعه از وجود کارخانه دارانی سخن گوید که حاضرند برای اهداف جنگ و انقلاب حتی کلید کارخانه خود را هم تقدیم کنند ابایی نداشت. در همان زمان که بنا به دلایلی برخی از نمازگزاران،به تحریک افراطیون، در نماز جمعه ای که وی خطیب آن بود فریادهای مرگ بر بازرگان سرمی دادند، وی از این که آن ها را ازتکرار این شعار باز دارد و اعلام کند که این شعار را در حق مهندس بازرگان ناروا می داند و از آن ها بخواهد که حداقل در نماز هایی که وی خطیب و امام آن است، از تکرار آن خودداری کنند هیچ ابایی نداشت ،هر چند که می دانست در آن دوران موج ترورهای کوری که منافقین و معاندین در کوچه و خیابان به راه انداخته بودند، تندروی سکه ی رایج است و اعتدال می تواند وی را آماج حملات قرار داده و شایدحتی داغ حمایت از لیبرال ها را بر پیشانی وی حک کند.

دومین ویژگی هاشمی قدرت وی در تجزیه و تحلیل مطالبی بود که به وی ارائه می شد .این حقیر، که شاید یکی از آخرین ابلاغ ها را از او در آبان ماه 1393 به عنوان معاون پژوهش های حقوقی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام دریافت کرده بودم ، در چند جلسه که به همراه جناب آقای دکتر ولایتی ، ریاست محترم مرکز ، و سایر معاونین به حضور آیت الله هاشمی رسیدیم ، مشاهده می کردم که وی، در پاسخ به گزارش های ارائه شده از سوی هر یک از معاونان، همواره مطالبی برای عرضه کردن داشت وبه خوبی درباره ی مطالب مطروحه بحث و گاه حتی محاجه می کرد، و این برای فردی درسن و سال او نشانه ی ذهنی آماده و معلوماتی وسیع و گسترده بود.

در همان جلسات و جلسات دیگری که گاه برای مباحثه در مطالب علمی در حضور وی تشکیل می شد، به هنرخوب گوش دادن به سخنان دیگران و تواضع در برخوردها به عنوان ویژگی دیگر وی پی بردم.البته به این همه باید صفاتی چون صبوری ، عاطفه و مهربانی در حد بالا، و قدرت فراموش کردن بدی هایی که دیگران در حق وی روا می داشتند، که البته خودناشی از خدا ترسی ،تسلط بر نفس و دارا بودن سینه ای گشاده بود، را افزود. جای آن است که این همه ویژگی آن بزرگ مرد پس از درگذشت او به محوری برای وحدت در جامعه و پرهیز از اختلاف و تنش تبدیل گردد و همه دست دعا به درگاه ذات اقدس ربوبی بلند کنیم که :

اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عنه

*رئیس کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی

201

کد خبر: 722560

وب گردی

وب گردی