عشق مجازی زوج جوان را به دادگاه کشاند

زن جوانی که به خیانت شوهرش در شبکه مجازی پی برده بود، مهریه 300 سکه‌ای‌اش را در دادگاه خانواده به اجرا گذاشت.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از جام جم آنلاین ؛زن جوان درحالی که دست پسر شش ساله اش را گرفته بود و پله‌های مجتمع قضایی صدر را بالا و پایین می‌کرد، با عجله وارد سالن طبقه اول دادگاه خانواده شد، نیم‌نگاهی به اطراف انداخت و با یافتن صندلی خالی به همراه پسرش روبه‌روی شعبه 244 دادگاه نشست. پسرک هاج و واج به اطراف نگاه می‌کرد. گاهی نیز پشت سر مادرش پنهان می‌شد و یواشکی آدم‌ها را نگاه می‌کرد و گاه نگاه از آنها می‌دزدید. مادر هم هرازگاه دستش را روی موهای خرمایی رنگ پسرش می‌کشید و زیر لب به او حرفی می‌زد: امروز همه چیز تمام می‌شود و بابا دیگر باعث ترساندن تو نخواهد شد. پسرک با شنیدن این حرف‌ها، دست مادر را محکم گرفت و خودش را به او چسباند. در همین حال، مردی بلندقامت درحالی که کیفی به دوش داشت و مدارکی در دست؛ به سمت آنها آمد، اما همین که خواست به سمت پسرک برود. او ترسید و زد زیر گریه. مادرش سعی کرد او را آرام کند. زن بر سر مرد هوار کشید که چرا این‌قدر موجب وحشت پسرشان می‌شود و آنها را عذاب می‌دهد. مرد سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. نیم‌نگاهی به پسرش انداخت. دلش می‌خواست او را بغل کند، اما نشد. پسرک ماه‌ها بود او را ندیده بود و از دیدن وی می‌ترسید. احساس می‌کرد شاید بتواند همسرش را راضی کند تا به زندگی با وی ادامه دهد، اما انگار اشتباه فکر کرده بود و این بار همه چیز به آخر خط رسیده بود. در همین گیرودار بود که منشی دادگاه خانواده نام آن دو را صدا کرد. مرد و دقایقی بعد زن جوان که پسر کوچکش به او تکیه داده بود، وارد دفتر قاضی دادگاه شد. قاضی نیم نگاهی به این زوج و فرزندشان انداخت و بعد پرونده آنها را نگاه کرد.

زن جوان، کیفش را کنار پسرش گذاشت و از قاضی خواست اجازه دهد حرف‌هایی را که سال‌هاست در قلبش جا مانده، بگوید. همین که قاضی اجازه داد او حرف بزند، بغض فروخورده‌اش شکست و اشک از چشمانش جاری شد. کمی‌ خودش را جمع و جور کرد. زمانی که به خودش آمد، توضیح داد: آقای قاضی از این وضع که شوهرم برایمان ساخته خسته شده‌ام. پسرم می‌ترسد از پدرش. ماه‌ها ما را رها کرده است. هزینه زندگی‌مان را خانواده‌ام می‌دهد، حتی هزینه پیش‌دبستانی رفتن پسرم را. او به من خیانت کرده و مدام با خانم‌ها در سایت‌های مختلف اینترنتی و فضای مجازی به گپ، گفت‌وگو و خنده و خوش‌گذرانی مشغول است، غافل از این‌که من و فرزندش هم در این زندگی نقش داریم.

در این شرایط یکباره سر شوهرش فریاد زد: این عشقی بود که به من و بچه‌ام داشتی؟ این عشق بود یا خیانت و بدبختی؟ چطور می‌توانم به تو اعتماد کنم؟ من حاضر نیستم دیگر به حرف‌هایت توجه کنم. آقای قاضی! او زندگی‌ام را به باد داده است. بعد ادامه داد: ماجرای این آشنایی هفت سال پیش رقم خورد. من در یک آژانس هواپیمایی کار می‌کردم. شوهرم آن زمان در آمریکا اقامت داشت و مدام به این کشور در رفت و آمد بود. او از آژانس هواپیمایی که من کار می‌کردم، بلیت‌هایش را تهیه می‌کرد و همین باعث آشنایی‌مان شد و عشقی میان ما شکل گرفت و به ازدواج انجامید. گمان می‌کردم او مرد رویاهای من است. اوایل زندگی‌مان خیلی خوب بود، حتی مرا به آمریکا برد و در آنجا فرزندم به دنیا آمد و چند ماه آنجا بودیم، اما از یک سال و نیم پیش دروغگویی او آغاز شد. مدام بهانه می‌آورد که دیرتر به خانه می‌آید و این همه تاخیر، بابت کارهایی است که درشرکتش دارد.

همین موقع آه عمیقی کشید و گفت: شوهرم به جای این‌که بیشتر وقت خود را با من و تنها ثمره عشقمان یعنی پسرمان بگذارد، در شبکه‌های مجازی، مشغول ارتباط با دوست‌های مجازی است و حتی با آنها بیرون می‌رود. ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. یک روز که تلفنش را در خانه جا گذاشته بود، دیدم زنان و دختران مختلف در شبکه‌های مجازی با او دوستی دارند. حتی با برخی از آنها به مسافرت، میهمانی، رستوران و کافی‌شاپ رفته است و آن ساعت‌هایی که می‌گفت باید به ماموریت کاری برود، با آنها خوش می‌گذرانده است. او مردی خیانتکار است. من هم مهریه 300 سکه‌ای‌ام را می‌خواهم، هم طلاقم را. او لیاقت ماندن کنار من و پسرم را ندارد. به درد او همین زن‌هایی می‌خورند که به او در فضای مجازی عشق می‌ورزند.

گفته‌های زن جوان که به پایان رسید، شوهرش رشته کلام را به دست گرفت و ادامه داد: همسرم خیال واهی دارد. من فقط دوستی‌های اینترنتی با افراد دارم. این دلیل نمی‌شود که من با آنها رابطه دارم. این خیالات همسرم است که گمان می‌کند من با دوستان اینترنتی در ارتباطم. آنها فقط دوستان مجازی‌ام هستند. من اگر برای کار به ماموریت رفتم با همکاران مرد رفته‌ام و این توهم‌ها باعث شده همسرم خیال کند من با خانم‌ها در ارتباط هستم. همسرم به دنبال پول واعتبارم بود. او فقط می‌خواست من برای او حسابی پول خرج کنم و اقامت آمریکا برایش بگیرم که بتواند به این کشور رفت و آمد کند و موفق هم شد. من زندگی‌ام را دوست دارم. پسرم را دوست دارم. در این چند ماه که او قهر کرده و به خانه پدری‌اش رفته، هرچه می‌گویم برگرد، توجهی نمی‌کند و حاضر به بازگشت نیست. آنقدر در این چند ماه نگذاشته پسرم را ببینم که از من می‌ترسد و مرا به عنوان پدر قبول نمی‌کند. همسرم خیالاتی است و با گفته‌هایش می‌خواهد زندگی‌مان را برهم بزند. من زندگی‌ام را دوست دارم و نمی‌خواهم او را طلاق دهم. مرد زیر بار حرف‌های همسرش نمی‌رفت و همچنان مدعی بود خیانتی در کار نیست.

قاضی دادگاه هم با شنیدن گفته‌های این زوج از آنها خواست نزد مشاور خانواده بروند تا شاید مشکل حل شود و فرصتی برای ادامه زندگی به یکدیگر بدهند.

زن جوان درحالی که دست پسرش را گرفته بود، از دادگاه خارج شد و شوهرش پشت سر او بیرون رفت، اما همچنان در سالن دادگاه مشغول مشاجره بودند که کم‌کم از مجتمع قضایی خارج شدند.

شکایت از شوهر به خاطر فضای مجازی

چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضی توضیح داد: شوهرم خودش مرتب در گروه‌های مختلف شبکه‌های مجازی است و مدام در وایبر و واتس آپ و لاین در حال چت کردن است. ولی اجازه نمی‌دهد من این برنامه‌ها را در گوشی ام داشته باشم.

زن جوان ادامه داد: به او می‌گویم اگر خوب نیست، چرا تو خودت مدام برای آنها وقت می‌گذاری. به من می‌گوید این برنامه‌ها اعتیادآور است و وقت آدم را می‌گیرد. هرچه به او می‌گویم چرا چیزی که بد است، خودت استفاده می‌کنی می‌گوید، من فرق می‌کنم و نمی‌خواهم تو درگیر این مسائل شوی. الان چند ماه است که سر این موضوع با هم درگیریم و تازه متوجه شدم که شوهرم خیلی خودخواه است.

او افزود: حتی به او مشکوک هم شدم و حس می‌کنم دلیلی دارد که اجازه نمی‌دهد من وارد این برنامه‌ها و گروه‌ها شوم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.

خیانت و طلاق به‌خاطر تلگرام

زن جوان وقتی دید که شوهرش برای یک دختر مزاحمت ایجاد کرده، راهی دادگاه خانواده شد و درخواست طلاق داد.

چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده، درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضی گفت: چند وقت پیش متوجه شدم که شوهرم برای یک دختر مزاحمت ایجاد کرده است. او در گروهی در تلگرام به یک دختر پیام‌های شخصی داده و حتی با وجود برخورد جدی آن دختر، باز هم برایش مزاحمت ایجاده کرده است. تا جایی که این دختر شوهرم را تهدید کرده که اگر بار دیگر مزاحمش شود از او شکایت می‌کند.

زن جوان ادامه داد: وقتی این پیام‌ها را داخل گوشی شوهرم خواندم، شوکه شدم. اصلا باور نمی‌کردم که شوهرم چنین آدمی باشد که کار و زندگی و همسرش را رها کند و به دنبال دختر مردم بیفتد. آن هم دختری که اصلا او را نمی‌شناسد و برایش مزاحمت ایجاد کند. از وقتی این موضوع را متوجه شدم یک لحظه هم آرام و قرار ندارم و نمی‌توانم به شوهرم اعتماد کنم. حتی به خودش هم نگفتم که این پیام‌ها را در گوشی‌اش دیدم، چون می‌دانستم که می‌خواهد با دلیل‌های واهی کار زشت خود را توجیه کند. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم و می‌خواهم برای همیشه از این مرد جدا شوم.

پس از پایان صحبت‌ها، قاضی شوهر این زن را به دادگاه احضار کرد تا صحبت‌های او را هم بشنود.

دردسر عظیم پیام‌های عاشقانه مرد غریبه

به سفارش یکی از دوستان، تصویری زیبا و آرایش شده از خودم را به عنوان عکس پروفایل در یکی از شبکه‌های اجتماعی قرار دادم و اندکی بعد این موضوع برای زندگی ام دردسرساز شد... .

خانم جوان که با وجود دو فرزند با درخواست جدی طلاق از سوی همسرش روبه‌رو شده است به مشاور اجتماعی پلیس گفت: با ورود و استفاده نابجا از برنامه‌های کاربردی تلفن همراه، کانون گرم خانوادگیمان به سمت سردی و فروپاشی رفت.

او ادامه داد: پیش از این از برنامه‌های کاربردی تلفن همراه بی‌‌اطلاع بودم و تنها از یک تلفن همراه ساده برای برقراری تماس استفاده می‌کردم تا این که در پی رفت و آمد با برخی دوستان با نرم‌افزارهای موجود در گوشی‌های همراه هوشمند و شبکه‌های اجتماعی آشنا شدم. به ترغیب آنها و با وجود مخالفت همسرم یک تلفن همراه هوشمند خریدم و از آن پس با تعدادی از دوستان و اعضای فامیل در تعدادی از شبکه‌های مجازی عضو گروه‌هایی شدم و دائم با اشتراک فیلم، عکس و اطلاعات مختلف درخصوص برنامه‌های آشپزی، اقدامات روزانه، مسافرت، خواص دارویی مواد و... با هم در ارتباط بودیم.

زن جوان ادامه داد: ابتدا وقت زیادی از روز و شبم صرف این ارتباطات مجازی می‌شد و همسرم بیشتر اوقات که سرگرم پیام‌نگاری بودم، ملامتم می‌کرد و دلیل مخالفتش را کم‌توجهی به فرزندانم می‌دانست و از من می‌خواست همچون گذشته وقت بیشتری را برای امور خانه و بچه‌ها بگذارم، اما من زیاد به تذکراتش اهمیت نمی‌دادم.

پس از مدتی به سفارش یکی از دوستان تصویری زیبا و آرایش شده از خودم را به عنوان عکس پروفایل در یکی از شبکه‌های اجتماعی گذاشتم که همین عکس باعث دردسر بزرگی در زندگی‌ام شد.

او افزود: مدتی بعد نمی‌دانم سر و کله فردی که با ارسال تصاویر و پیام‌های عاشقانه به من ابراز علاقه می‌کرد چگونه و از کجا پیدا شد و من هم از روی کنجکاوی بعضی پیام‌های او را پاسخ می‌دادم و بیشتر اوقات به پیام‌ها و درخواست‌هایش توجهی نداشتم تا این که همسرم به طرز رفتار و سرگرمی تمام وقت من با تلفن همراه شک کرد و چند نوبت به طور مخفیانه تصاویر و پیام‌های تلفن همراهم را بررسی کرد.

ابتدا سعی کردم او را متقاعد کنم گاهی دستیابی به عکس و اطلاعات دیگران در فضای مجازی بدون خواست و اراده فرد نیز قابل انجام است و وقوع این مسائل در این محیط‌ها عادی و ناشی از سوءتفاهم یا جابه جا شدن یک عدد و رقم است و هیچ گونه ارتباط دو طرفه‌ای بین من و آن فرد که زن یا مرد بودنش هم مشخص نیست، وجود ندارد، اما همسرم با دیدن برخی پیام‌های رسیده و پاسخ‌های هرچند کوتاه و بی‌اهمیت من به آنها بویژه دیدن عکس پروفایلم به هیچ یک از حرف‌هایم توجه نکرد و حتی موضوع را با خانواده‌ام در میان گذاشت و این گونه بود که روابطمان به سردی و جار و جنجال کشید. طوری که وساطت و پادرمیانی بزرگ‌ترها هم نتوانست تفکر و تصمیم همسرم را تغییر دهد.

هم‌اکنون شوهرم با وجود دو فرزند، قصد جدایی دارد و تا حالا هم وساطت فامیل باعث جلوگیری از طلاقمان شده، اما کاش در این شرایط می‌توانستم به او ثابت کنم در کارهای مجازی من هیچ گونه ارتباط دو طرفه‌ای نبوده و عاشق زندگی‌ام هستم، اما افسوس که به دلیل مراوده‌های مجازی خالی از منطق، بدجور بین من و همسرم دیوار بی‌اعتمادی کشیده شده است.

704/700

کد خبر: 722903

وب گردی

وب گردی