به گزارش ایسکانیوز، فیلم «فاخر» نیز مانند واژه های دیگری که در سینمای ایران مفهوم مشخصی ندارند نشان دهنده گونه ای خاص در سینما نیست و فقط در ایران به معنی فیلم هایی است که با هزینه فراوان ساخته می شوند. از این دست می توان به ژانر دفاع مقدس و ژانر فیلم های اجتماعی هم اشاره کرد که در هیچ ساختار سینمایی در دنیا این دو نوع ژانر مفهوم مشخصی را القا نمی کنند.
اما این واژه از چه سالی وارد فرهنگ واژگان سینمایی ایران شد؟ «فاخر» از سال ۸۶ با ساخت فیلم هایی مانند «ملک سلیمان» و «راه آبی ابریشم» برای اولین بار در دولت نهم وارد دایره المعارف سینمایی شد و از آن زمان به بعد به ساخت فیلم هایی با مبالغ هنگفت، فیلم «فاخر» می گویند. بودجه تولید «ملک سلیمان» که از اولین فیلم های فاخر سینمای ایران است، از ردیف بودجه مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۸۳ برداشت شد و پس از آن به دلیل عدم اختصاص بودجه فیلمهای فاخر در مجلس، تولید این آثار تا سال ۹۱ متوقف شد. در سال ۹۱، نام ۷ اثر توسط سازمان سینمایی به عنوان آثار فاخر اعلام شد که از این میان فیلم «سوادیکا» به کارگردانی جمال شورجه به دلیل عدم تامین ارز مرجع و «لاله» به دلیل مسایل حاشیه ای امکان تولید نیافتند.
«استرداد»، «چ»، «برلین۷-» و «فرزند چهارم» آثاری از این لیست هفت تایی بودند که به مرحله تولید و اکران رسیدند، «عقاب صحرا» به کارگردانی مهرداد خوشبخت که در سال ۹۱ ساخته شد نیز یکی دیگر از فیلم های این لیست بود که اکران آن به گفته مهرداد خوشبخت در هاله ای از ابهام است و هنوز تکلیف آن برای اکران مشخص نیست.
محمدرضا اصلانی، فیلمساز سینمای ایران و نویسنده فیلمنامه «سعدی»، درخصوص تولید فیلم های فاخر به ایسکانیوز، گفت: وقتی برای تامین منابع پروژه سعدی به آنها مراجعه میکنم حرفهایی میزنند مبنی بر اینکه ما بودجه نداریم. بعد از مدتی میبینم فیلمی بودجه میگیرد که بر اساس زندگی فلان و بهمان میسازندش و اسمش را میگذارند فیلم فاخر. این مضحک است»
مهرداد فرید، سخنگوی شورای عالی تهیهکنندگان هم در واکنش به تولید فیلم های فاخر که اخیرا صحبت هایی مبنی بر تولید دوباره اینگونه فیلم ها در سال 96 شده است، به ایسکانیوز، گفت: عبارتِ فیلم فاخر هیچ مبنای تئوریکی ندارد و هیچ نمیتوان آن را به درستی تعریف کرد. نمیتوانیم بگوییم که این دست از فیلمها به گونهی خاصی تعلق دارد و یا از فلان پیشینهی هنری برخوردار است. اگر بخواهید تصویری از فیلمهای فاخر به دست بیاورید، چارهای ندارید به جز آنکه به سوابق این نوع فیلمها بپردازید که شاخصترینشان فیلم «محمد رسولالله» ساختهی مجید مجیدی است که دوستان دولتی هم مدام به آن افتخار میکنند.
او ادامه داد: ببینید من دارم از مدیریت اقتصادی میگویم و حرفهایم کاملا براساس مبانی اقتصادی است. میگویم ما باید از پیش میدانستیم که کشورهای سنینشینی که حاکمان و مردمانش تحت تاثیر مفتیهای مصری و سعودیاند و کشورهای غیرمسلمان از این فیلم استقبال نخواهند کرد. همچنین باید میدانستیم که بودجه ساخت این فیلم با تعداد سالن سینماهای کشورهایی که با ما از نظر سیاسی و مذهبی همسواند هیچ تناسبی ندارد. مسئله این است که باید هنگام تولید متناسب با اندازه بازار برنامهریزی کنیم، نه بیش از آن. اگر جز این باشد یعنی معادلات اقتصادی را نمیفهمیم.
وی به «محمد رسولالله» فهرستی بلندی از فیلمهایی چون «ملک سلیمان»، «فرزند صبح» و «راه آبی ابریشم» را افزود. فیلمهایی که به گفتهی مهرداد فرید همگی در کیفیت نازل و شکست تجاری دست بر شانهی یکدیگر داشتهاند و گاه در این زمینه از یکدیگر سبقت گرفتهاند. فرید افزود: فیلمهایی که در ده سال گذشته زیر عنوان فیلمهای فاخر ساخته شدهاند عمدتا فیلمهایی هستند که سرمایههای کلانی به پایشان ریخته شده و پولهای زیادی برایشان خرج شده است اما هیچکدام نتوانستند دستکم چیزی معادل این سرمایهها را به سرمایهگذارانشان بازگردانند. میگویند بیش از صد میلیارد برای فیلم «محمد رسولالله» هزینه کردهاند اما در اکران عمومی یک دهم از این پول هم برنگشته است!».
مهرداد فرید چشمپوشی دولتمردان از بازگشت مالی این آثار و از طرفی تاکید آنان بر اهداف تبلیغاتی این آثار را نقض قرض خواند و ادامه داد: وقتی که میگوییم این آثار در قیاس با هزینههایی که تراشیدهاند در گیشه شکست خوردهاند در واقع داریم میگوییم تماشاگر این فیلمها را پس زده است و از آنها به اندازهی کافی استقبال نکرده است. وقتی دوستانمان میگویند که هیچ چشمداشتی به گیشه ندارند، دارند به نحوی دیگر اعتراف میکنند که استقبال تماشاگر برایشان اهمیتی ندارد. این خود نقض غرض است. شما چطور میتوانید با اهداف فرهنگی و تبلیغاتی دست به تولید بزنید اما مخاطبتان را نادیده بگیرید؟! اگر این فیلمها از استقبال تماشاگر انبوه بینصیب بمانند، چگونه میتوانند اهداف فرهنگی و تبلیغاتیتان را پیش ببرید؟! اگر این دسته از فیلمها متناسب با این حجم عظیم از سرمایهگذاری مالی دیده نشوند پس بود و نبودشان به کار چه کسی میآید؟!.
محمدرضا اصلانی اما از زاویهای دیگر به ماجرا نگاه میکند و میزان موفقیت فیلمهای فاخر را بر ترازوی شناخت و آگاهی میسنجد و درباره تهمت هایی که رسانه ملی به سعدی و مولانا می زند و بهانه هایی که صدا و سیما برای عدم تولید فیلم هایی از زندگی این شاعران بزرگ می آورد، گفت: این آقایان ادعا دارند که میخواهند با تزریق این بودجه ها در جهت گسترش فرهنگ این مملکت حرکت کنند اما این چه جور فعالیتی است که در رسانه ی ملی به مولانا و سعدی تهمتهای بیاساس میزنند؟ میگویند سعدی نابه کار بوده و مولانا نا به کار بوده. حاضر نیستند برای مولانا فیلم بسازند ولی برای شهریار فیلم می سازند. چرا؟ چون این آقا راجع به یکی از ائمهی ما شعری گفته است که اصلا شعر نیست و پر از گافهای وحشتناک است و سراسر در تخریب چهرهی آن معصوم است. آن شعر چهرهی آن معصوم را بد جلوه میدهد. چرا از سهروردی چیزی نگوییم و به مولانا فحاشی کنیم؟! اینها که این ذهنیت مریض را دارند چطور میتوانند در جهت معرفی مفاخر ملی گام بردارند؟! این مسائل یک طرف ماجرا هستند. مسئله ی دیگر این است که این ها خود از آنچه قصد دارند معرفی اش کنند هیچ شناختی ندارند. گاهی حتی نتیجهی عکس دارد... یعنی میآیند چهرهای را تبلیغ کنند اما بدتر از روی ندانم کاری چهره ی آن شخصیت را نابود میکنند! نکنید آقا! پروپاگاندا نکنید! پروپاگاندا به چه درد میخورد؟! مگر تا به امروز به چه درد خورده است؟ هیچ. این فیلمها هیچ دردی را دوا نکردهاند.
او افزود: من سالها پیش فیلمی درباره جام طلای حسنلو، یکی از آثار برجسته باستانی ایران، ساختم. این فیلم را برای تلویزیون ساخته ام. مراجعه می کنم که فیلم را بگیرم اما فیلم را به من که صاحب اثر هستم نمی دهند بعد ناگهان میبینم فیلم سر از شبکههای ماهوارهای در آورده است. آخر این فیلمها چطور به شبکههای این چنینی میروند و پخش میشوند در حالیکه گفته بودند هیچ نسخهای از این اثر در تلویزیون موجود نیست یا از بین رفته است. اینها که نمیتوانند از یک فیلم دربارهی چنین اثر برجستهای محافظت کنند، چطور میخواهند از مفاخر ملی محافظت کنند؟!.
مهرداد فرید، تهیهکنندهی آثاری چون «از ما بهتران» و «بیتابی بیتا»، درباره ارقام بالایی که از منابع عمومی در جهت تولید فیلم فاخر به کار گرفته شده و بر باد رفتهاند، گفت: ما که کارمان تولید فیلم است و با اعداد و ارقام آشنایی داریم، گاهی تصور میکنیم که ساخت این فیلمها یک جور فعالیت در جهت پولشویی بوده است. میخواهم بگویم خیلی اوقات میلیاردها پولی که خرج شده یا به خاطر بیمهارتی گروه تولید هدر رفته و یا رفته توی جیب بعضی از دوستان تهیهکننده و مجری طرح.
محمدرضا اصلانی که فیلمهایی مانند «ابوریحان بیرونی» و «منطقالطیر» را در کارنامه کاریاش دارد، درباره اختصاص یودجه فیلم های فاخر به عده ای خاص، گفت: این بودجه متعلق به یکسری از آدمهای خاص است. تعجبآور است. اینها چهارتا کتاب درست و حسابی نخواندهاند، چهارتا نقاشی درست و حسابی ندیدهاند، چهارتا فیلم درست و حسابی تماشا نکردهاند. فقط مورد اعتماداند. خندهدار است. چطور اینها که هیچ نمیدانند مورد اعتماداند؟! در چه باره مورد اعتماداند؟ قسمت مهم ماجرا این است که این پولها به کسانی میرسند که از سوی اُرگانهای خاص سفارش میشوند. در جشنواره کسی جایزه میگیرد که از سوی همان اُرگانها سفارش میشوند و این مضحک است. این اُرگانها به جای اینکه بروند دنبال فیلمسازی باید به کارهایی بپردازند که بهشان مربوط است. آنها باید دست از سر سینما بردارند و به مشکلاتی بپردازند که در حیطه مسئولیتهایشان است تا جامعه و کشور را دچار بحران نکنند.
مهرداد فرید هم درباره اختصاص پول های کلان به بعضی فیلمسازان برای تولید فیلم، گفت: ما همیشه گفتهایم که این پولها باید به عدالت میان فیلمهایی که پروانه ساخت دارند، تقسیم شود. خیلی از اوقات از منابعی که به صورت مساوی به فیلمسازان تخصیص داده شده، فیلمهایی تولید کردهایم که امروز همانها از مفاخر فرهنگیمان به شمار میآیند. به جای این بریز و بپاشها که خیلی اوقات از آن معناهای بدی استنباط میشود، بیایند و پولها را به عدالت تقسیم کنند. به این امید که از میان انبوه فیلمهایی که تولید میشوند، تعدادی از آنها، بدون صرف بودجههای سنگین، مایه فخر و مباهات شوند.
خبرنگار: ایمان زین علی/ تایید کننده: سلیمی
501500