با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر گفتمان حاکم در عرصه سیاسی، گفتمان حکومت مطلقه سلطنتی در برابر گفتمان آرمانخواهی اسلامی یا گفتمان اسلام انقلابی، شکست را پذیرا شده و به حاشیه رانده میشود و در ذیل گفتمان جدید، خرده گفتمانهای دیگر از جمله گفتمان خودی غیر خودی، نیز شکل میگیرد. سال ۱۳۷۱، سال اوجگیری گفتمان سازندگی و تمرکز بر توسعه اقتصادی و دولت سالار و مقابله با عقبماندگی اقتصادی، سالی که چرخش گفتمان جنگ محور به گفتمان سازندگی و توجه به مظاهر زندگی مدرن و تجملگرایی، بروز و نمود کاملتری نسبت به سالهای قبل از آن مییابد.
بالاخره سال ۱۳۷۷، که برای نخستین بار، اصطلاح و مفهوم «توسعه سیاسی» شاکله اصلی گفتمان سیاسی حاکم را تشکیل میدهد، زیرا اعتقاد بر آن است که بدون شفاف شدن عرصه سیاست و قاعدهمند شدن بازی سیاسی، توسعه و پیشرفت اقتصادی نیز حاصل نمیشود. در این دوره توجه به شکلگیری و ایفای نقش به وسیله نهادهای مدنی، مردمسالاری، پاسخگو بودن دولت، تولد و رشد مطبوعات آزاد و منتقد، حقوق شهروندان و منزلت انسانی آنها، دست کم در عرصه قول و سخن دولتمردان، مشهود و بارز است.
دوره هشتم (۱۳۷۷)، از معدود دورهها یا تنها دورهای است که دولت مرکزی در عین ثبات، تمرکز، استحکام و اقتدار، خود منادی گفتمان توسعه سیاسی و جامعه مدنی واقعیتر شدن مشارکت و رقابت، تاکید بر قانونگرایی و شایستهگرایی، درگیر شدن مباحثات و نقدهای سیاسی – اجتماعی فراگیر، از مولفههای قابل ذکر در این دوره است که گفتمان توسعه سیاسی را جایگاه میبخشد.
امروزه از آشتی ملی سخن به میان آمده است هرچند در سالهای 77 به این طرف گفتمان اصلاح طلبی گفتمان رایج این تفکر بود . این رویه گفتمان سازی را بین سیاسیون و حاکمیت تقویت و تلاش کرد منافع ملی را در بستر جامعه محقق سازد. لیدرهای این طرز نگاه همواره سعی کردند در چهارچوب قانون اساسی مبتنی بر منافع ملی ، همگرایی درونی ، تحمل نقد ، بیان دیدگاها ، اظهار نظر در سیستم سیاسی و ارکان حکومتی را از اهداف مهم آن مطرح کنند. لازمه بقا یک سیستم آزاد ، گردش نخبگان در سیاست و حکومت است و این رویه می بایست از طریق ایجاد فضای باز سیاسی و انتخابات آزاد صورت گیرد. همانطوری که قدرت و ثروت توامان برای هر حکومتی (اسلامی و غیر اسلامی )بستر فساد را فراهم می کند ، لازمه توسعه سیاسی تغییر و تحول در جامعه ، بستر گفتمان سازی ، ایجاد فرصت به حضور احزاب ، مشارکت نجبگان در بدنه حکومت است که می تواند دوام و بقا یک سیستم را نزد عامه مردم تداوم و مستحکم کند.