آیت‌الله هاشمی از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی فقط کار می‎خواست و پاسخ به مخالفان و موضوعات بیرونی دانشگاه بر عهده او بود

آیت‌الله هاشمی از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی فقط کار می‎خواست و رسیدگی به مسائل حاشیه‎ای، پاسخ مخالفان و موضوعات بیرونی دانشگاه بر عهده ایشان بود زیرا اگر مدیران دانشگاه سرگرم مسائل حاشیه‎ای و... می‎شدند قطعاً دانشگاه آزاد اسلامی نتیجه‎ امروز را نمی‌‏گرفت.

به گزارش ایسکانیوز، امروز اولین سال بدون آیت‌الله هاشمی برای همه ما آغاز می‌شود. سال بد دیگر تمام شده است و سال نو را بدون آن‌ها که در زمان مانده‌اند آغاز می‌شود. تلخی رفتن‌ها همیشه وقتی شلوغی همدردی و سر زدن‌ها تمام می‌شود کم‌کم قدرتش را نشان می‌دهد. برای همه این‌طور است، حتی برای فرزندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که پدرشان روزی در سال گذشته ناگهانی با دنیا وداع کرد. اما هنوز این رفتن آن‌قدر نزدیک و آن‌قدر بزرگ هست که هر گفت‌وگویی با نزدیکان او را تحت تاثیر قرار دهد؛ درست مثل همین گفت‌وگو با فرزند کوچکتر آیت‌الله که قرار بود بخش بزرگی از آن مربوط به دانشگاه آزاد اسلامی باشد اما...

نام«یاسر هاشمی رفسنجانی» نیاز به معرفی چند کلمه‎ای معمول مصاحبه‌ها هم ندارد. برای گفت‌وگو با این چهره شناخته‌شده باید هم آمار و ارقام گذشته و حال دانشگاه آزاد اسلامی را بدانی و هم حافظه خوبی درباره تحولات چند سال اخیر این دانشگاه داشته باشی. او با بغض و همراه با اشک درباره پدرش حرف می‎زند. گلایه‎های زیادی هم از نامهربانان دارد، اما ترجیح می‎دهد کمتر درباره آن‌ها صحبت کند. مصاحبه با «یاسر هاشمی» در سالی که پر از فراز و نشیب بوده کار بسیار دشواری است. زمان محدود است و حرف بسیار و ما هم سوال‌های زیادی داریم. موضوع را ابتدا از مرحوم هاشمی رفسنجانی در دفتر کار «آقا یاسر» آغاز کردیم و او میزبان ما و پرسش‎های صریحمان شد.

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی یاسر هاشمی، رئیس دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی را می‌خوانید:

نزدیک به سه ماه از ارتحال بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی می‎گذرد، آیا توانسته‎اید با فقدان ایشان کنار بیایید؟

خیر. حالمان بدتر شده، اما بهتر نشده است. از زمانی که آقای هاشمی فوت کردند، دور و برمان شلوغ است و همه؛ حتی مخالفان و کسانی که از آن‌ها توقع و انتظار نداشتیم به انحای مختلف به ما محبت داشتند. اما در زمان تنهایی و خلوت، یاد و خاطره آقای هاشمی به سراغمان می‎آید و ما را به فکر فرو می‎برد. به قول معروف خاک سرد است و بعد از یک سال شرایط روحی و جسمانی آدم‎‌ها بعد از فوت عزیزانشان به حالت اولیه بر می‎گردد و همه چیز عادی می‎شود، اما بعید می‎دانم که مادرم، خواهران و برادرانم به این زودی‌ها با فقدان آقای هاشمی کنار بیاییم. من هم مانند خانواده‌ام(خواهر و برادر) سعی می‎کنیم با سفرهای کاری و گفت‌وگو با رسانه‎ها تا حدودی آن هم به صورت موقت با این مسأله کنار بیاییم.

آیت‌ الله هاشمی، شخصیت بزرگی داشتند و بسیاری پس از فقدان ایشان برای آینده کشور ابراز نگرانی می‎کنند. در پاسخ به پرسش قبلی فرمودید که خانواده با گفت‌‎وگو و مصاحبه با رسانه‎ها، سعی بر تشریح شخصیت ایشان دارند. اما درباره ویژگی‎ها و شخصیت ایشان در منزل و رفتار آیت ‎الله هاشمی با خانواده؛ کمتر مطلبی منتشر شده است.

پرسش خوبی را مطرح کردید و اتفاقاً درباره این موضوع تمایل دارم صحبت کنم. آقای هاشمی از نظر نگاه پدری، شخصیت کاملی داشت. در محیط خانواده، از پرداخت به مباحث سیاسی دوری می‎کردیم. پدر در خانواده نقش پشتوانه فرزندان را برعهده دارد و طبیعتاً آقای هاشمی هم مانند همه پدران، پشتوانه خوبی برای فرزندانش بود. ایشان شرایط و وضعیت فرزندان، عروس‌ها، دامادها و نوه‎ها را به طور کامل رصد می‎کردند و از همه اتفاقاتی که در خانواده وجود داشت مطلع بود. گاهی فکر می‎کردیم که آقای هاشمی از یک اتفاق پیش آمده در خانواده ولو کوچک خبر ندارد، اما متوجه می‎شدیم اولین کسی که از موضوع باخبر شده، آقای هاشمی است. به هر حال ایشان به دلیل ارتباط خوبی که با همه داشتند از تمام مسائل با خبر می‌شدند.

البته مرحوم هاشمی از شخصیت احساسی و عاطفی هم برخوردار بودند.

بله دقیقاً. آیت‎‌الله هاشمی علاوه بر اینکه شخصیت محکمی داشت در قبال بعضی مسائل نیز بسیار عاطفی و احساسی بود. همیشه آقای هاشمی همراه با گریه و اشک مسائل احساسی را مطرح و تعریف می‎کرد. به عنوان مثال، ایشان نزد امام(ره) با گریه، مسائل احساسی را بیان می‎کرد یا اواخر عمرشان، کتاب امیرکبیر را با گریه و اشک برای حضار می‎خواند.

در این باره خاطره‌ای دارید؟

شاید از نظر شماها این خاطره جالب نباشد، اما برای ما هست. ما معمولاً روزهای جمعه به منزل پدرم می‎رفتیم. به خاطر دارم که نزدیک سال (نوروز) بود، یکی از بچه‎های خانواده در اتاق حاج‌آقا دنبال تقویم نو می‌گشت و به آقای هاشمی گفت «آقاجون تقویم نو نداری؟» پدرم به همراه نوه‎اش در حال جست‎وجوی تقویم بودند که پیدا هم نکردند. بعدها بار دیگر در یکی از روزهای جمعه به منزل آقای هاشمی رفتیم و ما هم موضوع تقویم را به یاد نداشتیم؛ بعد از چند دقیقه آقای هاشمی به نوه‎اش(سارا) گفت دخترم بالاخره تقویم نو پیدا کردم. از بیان این خاطره خواستم به این مقصود برسم که آقای هاشمی با تمام مشغله کاری که داشت حواسش به همه چیز بود و برای او ارزش داشتند. بنابراین محال بود که پدرم موضوعات و مسائل را فراموش کند. آقای هاشمی از تک تک اعضای خانواده درباره تحصیلات،کارها و روابط کاری پرس‌وجو می‎کرد و خیلی پیگیر بود.

البته تصویر کلیشه‌ای که از دور به نظر می‌رسد وجود داشته باشد این است که آیت ‎الله هاشمی مثل مسئولان دیگر خودش را وقف مسائل کشور و مسئولیت‌هایش کرده بود و دیگر وقتی برای خانواده نداشته است.

خیر، اصلاً. آدم بی‌نظم در هر شرایطی با کمبود زمان مواجه می‌‏شود، اما کسی که کارهای خودش را طبق برنامه و زمان‌بندی انجام می‎دهد دچار کمبود زمان نمی‎شود. آقای هاشمی با مشغله کاری فراوانی که داشتند، هیچ‎وقت با کمبود زمان مواجه نمی‌شد و همیشه برای خانواده خود وقت می‏‌گذاشت. حتی پدرم برای صله رحم هم نظم زمانی داشت. برخلاف دیگر علما و روحانیون؛ آقای هاشمی هیچ‎وقت زمانی را برای گپ‎و گفت‎وگو، گعده یا به قول معروف «شب نشینی» اختصاص نمی‎داد یعنی چنین موضوعی در رسم و روش ایشان وجود نداشت. البته شاید در دوران جوانی برای امور این چنینی وقت صرف می‎کرد ولی زمانی‎که مسئولیت گرفتند برنامه‌ای برای گپ‎و گفت‎وگو با دوستان خود نداشتند.

در سال‎های اخیر، مرحوم هاشمی وقت زیادی را برای دانشگاه آزاد اسلامی اختصاص داده بود، اهمیت دادن ایشان به دانشگاه به دلیل فشارهای بیرونی بود یا اینکه چون موسس دانشگاه آزاد اسلامی بودند زمان زیادی را برای آن صرف می‎کردند؟

اصل موضوع دانشگاه آزاد اسلامی هیچ‎گاه جزو وظایف کاری ایشان نبود بلکه آقای هاشمی به عنوان وظیفه ذاتی برای دانشگاه وقت می‎گذاشتند مانند صنعت مترو. یعنی زمانی که پدرم رئیس مجلس شورای اسلامی بود، راه‎اندازی مترو و رشد این صنعت در کشور را امری حیاتی می‌‏دانست و حتی در جلسات دولت هم برای پیگیری مترو شرکت می‎کرد در حالی ‎که این قضیه جزو وظایف آقای هاشمی نبود، اما برای ایشان مهم به حساب می‌آمد. اگر در مسأله‎ای ورود می‏‌کردند بدانید که تشخیص دادند و وظیفه خود برای پیگیری آن را لازم دانستند. بنابراین پدرم هیچ‎وقت در پیگیری کارها مانند دانشگاه آزاد اسلامی کوتاهی نمی‌کرد. خصلت آقای هاشمی «عمل‌گرایی» بود یعنی زمانی که تصمیم بر اجرای کاری می‎گرفت برای آن زمان می‎گذاشت و به نحو احسن انجام می‌داد. اگر ایشان برای دانشگاه وقت نمی‎گذاشت قطعاً دانشگاه آزاد اسلامی مانند امروز نبود و به این اوج نیز نمی‎رسید.

اما در سال‎های گذشته حداقل به نظر می‌رسید حضور و تاثیر آیت‎الله هاشمی در دانشگاه آزاد اسلامی بیشتر شده است.

خب در آن برهه زمانی کسی مانند آقای هاشمی می‎توانست مشکلاتی را که برای دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمده بود، حل کند. بنابراین شاید برخی‎ حضور و نقش ایشان را در آن مقطع زمانی پررنگ توصیف کنند. البته من بارها گفته‎ بودم که بعضی کارها مختص شخص آقای هاشمی بود و کسی جز ایشان نمی‎توانست آن‎ها را حل کند. به عنوان مثال، فقط آقای هاشمی می‎توانست با مخالفان دانشگاه آزاد اسلامی مقابله کند. اگر خاطرتان باشد زمانی که ایشان رئیس دولت سازندگی بودند به کابینه می‌گفت «من از شماها فقط کار می‎خواهم و باید به وظایف کاری‌تان بپردازید و کارهای سیاسی‌تان را به من بسپارید.» آیت‌الله هاشمی از مدیران دانشگاه آزاد اسلامی فقط کار می‎خواست و رسیدگی به مسائل حاشیه‎ای، پاسخ مخالفان و موضوعات بیرونی دانشگاه بر عهده ایشان بود زیرا اگر مدیران دانشگاه سرگرم مسائل حاشیه‎ای و... می‎شدند قطعاً دانشگاه آزاد اسلامی نتیجه‎ امروز را نمی‌‏گرفت.

یعنی حضور بیشترشان به دلیل مشکلات بیشتری بود که به ایشان مربوط می‌شد؟

آیت‎‌الله هاشمی وقت زیادی را برای توجیه مخالفان دانشگاه آزاد اسلامی به ویژه در زمان آقای احمدی‎نژاد صرف کرد. مخالفان در آن زمان شمشیر را از رو بسته بودند که البته در یک مقطعی هم آمدند و دانشگاه آزاد اسلامی را گرفتند. در آن زمان، همه ناامید شده بودند به عبارتی دانشگاه آزاد اسلامی در آن مقطع، یک و نیم میلیون دانشجو داشت، اما فقط و فقط در حد یک مو به هیأت موسس دانشگاه وابسته بود. ولی آقای هاشمی با همان یک مو و حلقه ظریف دانشگاه آزاد اسلامی را حفظ کرد و نگه داشت که با اتفاقات بعدی، دانشگاه آزاد اسلامی در ریل اصلی خود قرار گرفت.

در آن زمان، شرایط به گونه‎ای شده بود که من به عنوان شخصی که در هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی حضور داشتم و فعال هم بودم، هیچ مکاتبه‎ای با آقای فرهاد دانشجو (رئیس پیشین دانشگاه آزاد اسلامی) برقرار نکردم زیرا حضور آن‎ها را قانونی نمی‎دانستم. حتی آقای دانشجو هم بارها به من گفته بود «اگر کاری یا پیشنهادی دارید حتماً به ما مکاتبه کنید». اما اگر هم برگه‎ یا اوراقی را امضا می‎کردم بر فرض قانونی دانستن آن‌‎ افراد باید کار را انجام می‎دادم یعنی به نوعی به افراد غیرقانونی مشروعیت می‌‏دادم. بنابراین در آن مقطع 18 ماهه، کارها را شفاهی پیگیری می‏‌کردم و مکاتبه‎ای هم با آن‎ها نداشتم.

این عکس که خیلی هم معروف شده است هم در همان زمان جلسه هیات امنای دانشگاه از شما گرفته شده است؟ همین عکسی که حاج‌آقا نماز می‌خوانند و شما بعد از نماز چیزی به ایشان می‌گویید؟

در اتاق کناری، جلسه‎ هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شده بود. البته جلسه‏ خیلی بد و سنگینی هم بود. من و دکتر حمید میرزاده (رئیس فعلی دانشگاه آزاد اسلامی) به این نتیجه رسیدیم که این جلسه نباید ادامه داشته باشد و او از من خواست که در بین دو نماز به آقای هاشمی بگویم جلسه را ترک کند. من هم به پدرم گفتم «بهتر است بعد از نماز، جلسه را ادامه ندهید» اما آقای هاشمی مخالفت کرد و گفت که هیچ مشکلی وجود ندارد.

آیت‎‌الله هاشمی در قبال ناملایمات و اهانت‎‌ها هم صبور بودند. آیا به مرحوم هاشمی گفته بودید که پاسخ افتراها و توهین‎ها را بدهد و سکوت نکند؟ بالاخره هیچ فرزندی علاقه ندارد که کسی یا کسانی به پدرش توهین کند. پیش می‌آمد که عصبانی شوید و بخواهید پاسخی بدهید؟

درباره شایعات به دلیل ثبت در تاریخ مقید به پاسخ بودند و الا آقای هاشمی وقت خودشان را صرف چنین مسائلی نمی‌‎کرد. بارها به پدرم گفته بودم «به ما اتهامات دروغ نسبت می‎دهند در حالی‎که خودشان همان اتهامات را دارند. پس ماهم آن‎ها را برای مردم علنی و رو کنیم.» اما حاج‎آقا اجازه نمی‌دادند و می‎گفتند «کار ما این کارها نیست». ایشان مقید به این بودند که نباید در جایگاه اتهام‌زنی قرار بگیریم و مانند آن‌ها شویم.

پروژه امحای زباله‎های مازندران را که بر عهده دانشگاه آزاد اسلامی است شما پیگیری می‎کنید؟

بله. این مسأله یکی از دغدغه‎های مهم حاج‎آقا بود و بارها تأکید داشت که باید به نتیجه مطلوب برسد. ماهم خیلی تلاش کردیم تا امحای زباله‎ها در زمان حیات آقای هاشمی به طور کامل اجرایی شوند. در دنیا واژه‎ای بنام «مدیریت پسماند» جا افتاده است و حتی در برخی دانشگاه‌ها و کشورها، مدرک دکتری برای مدیریت پسماند داده می‎شود. در 10 یا 15 سال اخیر زباله از یک کالای بی‎مصرف و غیرقابل استفاده به «طلای کثیف» تبدیل شده است. بنابراین می‎‌توان از طلای کثیف، ثروت‌‎های زیادی به دست آورد. متأسفانه ایران با امحای زباله‎ها به صورت علمی برخورد نمی‎کند و اگر بعضی کشورها در امحای زباله‎های نمره 100 داشته باشند، ایران نمره صفر هم نمی‌‏گیرد.

منبع: آنا

کد خبر: 742078

وب گردی

وب گردی