به گزارش ایسکانیوز، اسماعیل شجاعی سخنگوی حزب اعتدال و توسعه با دیدهبان ایران به گفت و گو نشست. متن این گفت و گو در ادامه آورده میشود؛
بهعنوان یکی از اعضای حزب اعتدال و توسعه که حزب منتسب به آقای روحانی محسوب می شود، چه نمرهای به ایشان برای یک دوره ریاست جمهوری میدهید؟
وقتی که میخواهیم دولتی را ارزیابی کنیم، پیش از آنکه بهطور مطلق راجع به عملکردش صحبت کنیم باید شرایطی را که آن دولت روی کار آمده بررسی کنیم. مثلاً آقای هاشمی در سال 1368 رئیس جمهور کشوری شد که 8 سال درگیر جنگ بود و با یک ویرانی بسیار زیاد در شهرهای مختلف مخصوصاً در غرب آن روبرو بود. ضمن اینکه نزدیک به 10 سال در اقتصاد کشور هیچ کار جدیدی انجام نشده بود که علتش نیز وقوع انقلاب و بعد از آن هم درگیریهای جنگ بود. نمره دادن در چنین شرایطی سخت است و به همین دلیل هم ایشان را با عنوان سردار سازندگی لقب دادند، چون تمرکز ایشان روی سازندگی کشور بود.
به نظر من آقای روحانی در شرایطی اقتصاد کشور را تحویل گرفت که ما با یک بحران بسیار بزرگ روبرو بودیم، بهشکلی که اقتصاد کشور به سمت ورشکستگی کامل حرکت میکرد. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، میتوانیم بگوییم شرایط فعلی ونزوئلا با تورم بالای 470درصد یا اقتصاد برخی کشورهای آمریکای لاتین در دهههای گذشته نمونه اقتصادی است که ایران میتوانست با آن روبرو شود. تورم ما به حدود 45درصد رسیده بود و میتوانست ادامه یابد؛ شایدیکی از نتایج ملموسش این بود که با قیمت 15 الی 20 هزار تومان برای هر دلار روبرو میشدیم. آقای روحانی توانستند با تدبیری که به خرج دادند و امیدی که به مردم دادند و البته مردم هم به تدبیر ایشان امید پیدا کردند، فضای روشنی را برای فعالیتهای اقتصادی ترسیم کنند و در نتیجه شرایطی را پیش آوردند که درگیریها و مخاصمات بینالمللی ما را به حداقل رساندند. تا پیش از آن ممکن بود هر لحظه ما با جنگ و درگیری نظامی با غرب روبرو شویم یا به بهانههای مختلف به ما حمله کنند و امکان داشت که ما در معرض حمله آمریکا و ناتو قرار بگیریم ؛ شاید برخی نابخردان کشور را می توانستند در معرض حمله ای همچون حمله مغول قراردهند و سرنوشت ایران را مثل افغانستان یا عراق کنند. آقای روحانی سردار اعتدال و تدبیرند و بزرگترین خدمتشان به ایران نجات ایران از یک حمله نظامی با مجوز شورای امنیت بود.
خیلی از منتقدان دولت میگویند که در رابطه با احتمال حمله به ایران دارد بزرگنمایی صورت میگیرد، نظر شما چیست؟
خیر، اینها چیزی است که وقتی اتفاق بیفتد ترسیمش خیلی راحت خواهد بود. به بهانه خیلی سادهتر از اینهابه سوریه حمله کردند و تجربه حمله آمریکا به افغانستان و عراق را داشتیم. این در حالی است که شورای امنیت 4 قطعنامه علیه ما صادر کرد؛ اگر آمریکا به ما حمله میکرد توجیه بینالمللیداشت و حتی روسیه، چین و کشورهای دیگر هم هیچ کاری نمیتوانستند انجام دهند. همه به این رأی داده بودند که ایران محور شرارت است و در حال تولید بمب اتم است. اینکه 4 قطعنامه علیه کشور ما صادر شده است که دیگر شعار نیست. بهعلاوه ما به یک تحریم بینالمللی دچار شده بودیم که هر لحظه ممکن بود اقتصاد ما به سمتی برود که آن یکمیلیون و دویست هزار بشکه نفتبه حداقل برسد و ماجرای نفت در برابر غذا محقق شود.
غیر از برجام و شعاری که تحت عنوان تدبیر و امید مطرح شد، تیم اقتصادی آقای روحانی چه کار ویژهای انجام داد؟ در رابطه با کاهش تورم باید اشاره کرد زمانی که بودجهای برای کار و تولید بیشتر تزریق نشود، میتوان تورم را با کاهش تزریق پول کنترل کرد؟
اصلاً اینگونه نیست، این یک بخشی از تورم است که شما گفتید. ما تورم ناشی از فشار هزینه را کنترل میکنیم اما تورم ناشی از کمبود تقاضا را چه کار میکنیم؟ اقتصاد کشور به رونق رسیدو ما کمبود نداشتیم، دیگر برای هیچ محصولی کشور دچار کمبود نشد که قمیتهاتحت فشار تقاضا افزایش پیدا کند. آن در شرایطی است که در یک رونق خیلی وسیع، با تورم ناشی از فشار هزینهها مواجهید که آن بخش از تورم را به همین دلیل داشتیم. اما اقتصاد کشور در شرایطی قرار گرفت که در طول دوران مدیریت آقای روحانی، در جامعهای که میترسید با کمبودهای مختلف مواجه شود کسی از نبودن کالا و کمبودهای گسترده خبری نداد. اتفاقاً تولید در همه بخشها رونق پیدا کرد؛ اما رونق بسیار گستردهای که انتظار میرفت ما بتوانیم در سطح 8 الی 10 درصد رشد اقتصادی داشته باشیم و با آن رشد بتوانیم یک میلیون فرد را در هر سال به اشتغال برسانیم، امکانپذیر نبود. وقتی اقتصاد را با نرخ رشد منفی 6 تحویل میگیرید، نمیتوانیدیکشبه آن را متحول کنید. تازه سال گذشته تحریمها برداشته شده، اما با تدبیر و ایجاد امید و انتظارات مثبت این کار انجام شده است. ما به سمت فضای مثبت داریم پیش میرویم و بخشی از سرمایهگذاری را در جامعه ایجاد کرده و به آن رونق دادهاند؛ تولید به گونه مناسبی شکل گرفت و بخشهای کشاورزی فعال شد و همه اینها نرخ رشدی را برای ما به ارمغان آورد که شرایط را به سطحی برگرداند که این اقتصاد کاملاً ورشکسته بهصورت تدریجی به سمت جبران ورشکستگیها حرکت کند. باید توجه کرد که بانکها، بیمهها و دولت به پیمانکاران مختلف نزدیک 400هزار میلیارد بدهکار بودند و این بدهی را دولت قبل به بار آورده بود.
اما آقای احمدینژاد منکر همه این موارد هستند.
در اینجا بحث انکار مطرح نیست و واقعیتها مورد بحث هستند. موضوع گفتن و نگفتن اشخاص نیست، آمار و ارقام وجود دارد. درباره بودجهها و مسائل دیگر که نمیشود با انکار صحبت کرد؛ این موضوع هم چیزی نیست که بشود منکرش شد. بحث این است که آقای روحانی اقتصاد بحرانزده ما را در شرایطی نگاه داشت که از بحران نجات پیدا کرده و از آن عبور کردیم؛ بحرانی که میتوانست مانند یونان باعث یک ورشکستگی کامل برای تمام بانکها، بیمهها و ادارات خصوصی و دولتی شود. اکنون در شرایطی قرار گرفتیم که تورم بهعنوان مهمترین شاخص برای قضاوت عملکرد به سطح معقولی رسیده و نرخ رشد مثبت شده است. درست که ما نتوانستیم اشتغال گسترده ایجاد کنیم و این واضح است اما شرایط باعث بیکاری گستردهتری هم نشد. بخشی از افراد مشغول شدند اما نتوانستیم همه آنها را جذب کنیم و انتظار میرود که آقای روحانی در دولت بعد بتوانند این فرصت را ایجاد کنند. البته توجه داشته باشیم که شرایط ما در عرصه بینالمللی داشت به سمتی میرفت که ما را به یک جنگ گسترده بکشاند و بهواسطه ندانمکاری آنها ممکن بود شرایطی مانند حمله مغول برای ایران پیش بیاید؛ اما اکنون سایه این جنگ از سر ملت برداشته شده است. اگر آمریکا اجازه و فرصت حمله به ایران را پیدا میکرد، با وجود قطعنامهها و مشروعیت بینالمللی چیزی شبیه بههمریختگی موجود در عراق و افغانستان در ایران حاکم میشد. اما اکنون خوشبختانه کشور ما در یک امنیت و ثبات دارد حرکت میکند. درست است که ما نتوانستیم نرخ رشد 10درصدی داشته باشیم؛ چنین انتظاری هم نبوده است اما از منفی 6 درصد به این نقطه رسیدن عملکرد بسیار مثبتی محسوب میشود. بهنظر من علیرغم انتقادهایی که به آقای روحانی وجود دارد و علیرغم مشکلاتی که در کشور وجود داشته، عملکرد ایشان بسیار قابل دفاع و مثبت است. بدانیم که رشد اقتصادی، توسعه و پیشرفت مسیر کوتاهی نیست؛ بلکه مسیری طولانی است اما مهم این است که در ریل درست قرار بگیرد.
اگر معتقدید اقتصاد ما در مسیر درستی قرار گرفته پس چرا منتقدین آقای روحانی خصوصاً اصولگرایان تندرو تا این حد روی تکدورهای شدن دولت آقای روحانی تأکید دارند؟ تعداد نامزدهایی که ثبتنام کرده و شعارهایی که دادهاند بر این استدلال متکی است که این دولت 4 سال شعار داده و دیگر بس است.
باید دید انتقاد اقتصادی آنها چیست.میگویند اشتغال ایجاد نشده است؟این حرف عوامفریبی است. در شرایطی که در سال سوم این دولت برداشته شدن تحریمها بهصورت تدریجی شروع شده است، غیرممکن بوده که امکان ایجاد اشتغال وجود داشته باشد اما در همین مدت هم دولت روحانی به بیکاری گسترده منجر نشده است. در شرایطی که اقتصاد به سمت ورشکستگی کامل میرفت، به آن ثبات داده است. اخیراً دستاورد آقای روحانی در عسلویه نمایان شده است. کارهایی که دولت خاتمی انجام داد و پس از آن متوقف ماند، دولت روحانی احیا کرد و ما در تولید نفت و گاز داریم به شرایط خوبی میرسیم. مسئله این است که شما نمیتوانید انتظار داشته باشید جناح مقابل، دولت آقای روحانی را بپذیرند و تأیید کنند.
ما چنین هجمهای را در برای انتخابات دولت دوم آقای خاتمی نداشتیم، چه مسئلهای وجود دارد که اکنون با این شرایط مواجهیم؟
برای دولت دوم آقای خاتمی این هجمه نبود چون آن زمان اصولگراها اصلاً حرفی برای گفتن نداشتند، البته بعداً هم نداشتند! کلاً در جمهوری اسلامی، اصولگرایان یک دولت داشتند و آن هم دولت احمدینژاد بوده که عملکردش روشن است و بیایند از آن دفاع کنند. آقای قالیباف اگر میتواند از عملکرد شهرداری و فسادهایی که در شهرداری وجود دارد و فاجعه پلاسکو و فروش تراکم و واحد های تجاری دفاع کند. آقای قالیباف میتواند انتقاد کند و اتفاقاً انتقاد کردن اصولگراها به نظرم بد نیست. ما اگر دموکراسی و مردمسالاری را بپذیریم باید اجازه دهیم منتقدین حرفهایشان را بیان کنند. انتقاد آنها باعث میشود راه و روش ما درست شود، در چارچوب حرکت کنیم و اگر اشکال و ضعفی هم داریم آنها را ببینم و اصلاحشان کنیم. ایرادی بر انتقاد کردن وجود ندارد اما جامعه باید بین عملکرد جناح اصولگرا و حرفهای آنها ارزیابی کند. جناح اصولگرا در مدیریتی که داشته و دفاعی که از آن کرده، بعد از آقای خاتمی؛ احمدینژاد را روی کار آورده است.
در این مدت گذشته شعاری که نامزدهای اصولگرا در جمنا با صدای بلند بیان کردند مبنی بر تکدورهای کردن دولت روحانی است. چرا در یک جمع اصولگرایی چنین شعاری باید داده شود؟
در حین مسابقه دو تیم ورزشی هم اینگونه است که هر یک از تیمها میگویند بر رقیب پیروز میشوند. هیچ تیمی بر این اساس که بازنده میشود به میدان نمیآید، بلکه باور دارد که برنده میشود. اشکالی ندارد، این شعار دادن آنها اصلاً مهم نیست و رجزخوانی در فضای سیاسی هم هیچ اشکالی ندارد اما مردم عملکرد روشن روحانی را میبینند. مردم مگر روحانی را میشناختند؟ مردم به حرفهای او گوش کردند، چارچوبهای نظری و استدلالهای آقای روحانی را دیدند و گفتند ما به این آدم رأی میدهیم. مگر روحانی امکانات و موقعیت رسانهای، لجستیک و بودجه گسترده ای که آقای قالیباف در انتخابات در اختیار داشت ایشان داشتند؟ ستادهای روحانی در سال 1392 با بدترین شرایط اداره میشد. بعضی از بچههای ما در استانها شب روی کارتنها میخوابیدند، در حالی که ستاد آقای قالیباف چلوکباب پخش میکرد، بچههای ستاد ما شب نان و پنیر میخوردند. مردم با هیچی آمدند و از روحانی دفاع کردند، چون دیدند او تنها کسی در آن جمع است که دارد حرف مردم را میزند و عاقلانه صحبت میکند. امروزه مردم ما تحصیلکرده و فرهیخته هستند که به شعور رأی میدهند، نه به شعار. مردم به استدلال و چارچوبهای منطقی رأی میدهند. به فردی که میگوید این قطعنامهها را پاره میکنم و هنوز نمیداند روابط بینالملل چیست، به کسی که شعارهای دهان پر کن میدهد، به اصولگراهایی که کمک میکنند سفارت یک کشور مورد حمله قرار بگیرد و ما را در دنیا بدنام میکنند، رأی نخواهند داد. اگر چه اصولگراها پشتوانه مالی، رسانهای و چیزهای دیگری در اختیار دارند اما مردم متوجه هستند روحانی با دست خالی علیرغم کارشکنیهایی که نهادهای صاحب قدرت علیه ایشانداشتند توانسته این دستاورد را داشته باشد. ضمن اینکه واقعاً اگر آقایان اصولگرا خیلی بر پاسخگویی اصرار دارند بیایند از آقای قالیباف بپرسند بودجههای شهرداری را چه کرده و در کجا هزینه کرده است. چرا هنوز خیابانهای شهر پر از چاله است و این همه دردسر در شهر تهران داریم؟ چرا هنوز مترو به همه جا کشیده نشده؟ به اینها پاسخ بدهند.
در مناظرات امسال وضعیت با 4 سال گذشته خیلی متفاوت است. هم بحث تعداد نامزدهای اصولگرا وجود دارد و هم اینکه در آن زمان خیلی با هم متحد نبودند اما امسال اتحاد بیشتری دارند، ظاهراً صداوسیما هم میخواهد مناظرات را مدیریت کند. ابتکار تیم آقای روحانی و شخص ایشانچیست و میخواهند چگونه از فضا استفاده کنند؟
نظر شخصی من این است که اگر در طرف مقابل 10 نفر هم حاضر شوند، آقای روحانی نیاز به کمک کسی ندارد. آقای روحانی اولاً خطیب و سخنور حاذقی است و ثانیاً بهعنوان یک حقوقدان با استدلال و چارچوبهای نظری دقیق پاسخ همه را میدهد. ضمن اینکه نه لکنت زبان دارد و نه لکنت استدلال. ایشان دارای بیان روشن، استدلالهای محکم و مهمتر از همه صداقت در کلام است. مردم هم متوجه میشوند که ایشان حرف دروغ نمیزند و شعار بیخودی نمیدهد بلکه میخواهد از حقوق مردم دفاع کند. بهعنوان یک وکیل نمیخواهد سر مردم کلاه بگذارد یا بر آنها حاکم شود بلکه میخواهد نماینده مردم شود و از حقوق آنها دفاع کند. مردم میتوانند بین روحانی و سرهنگها و بازپرس ها تفاوت قائل شوند. مردم میدانند بین افرادی که آمدند تا از آنها استنطاق کنند و بر گرده مردم سوار شوند تا کسی که آمده تا نماینده مردم باشد، تفاوت زیادی وجود دارد.
آقای روحانی هر چقدر هم که توانایی داشته باشد، آیا میتواند در برابر رأی خریدن و اقداماتی شبیه به آن مقاومت کند؟ در سال 1388 مقدار زیادی سیبزمینی و امسال هم مقدار زیادی آرد به برخی داده شد و رقیب آقای روحانی دارد از چنین امکاناتی استفاده میکند.
این توهین به شعور مردم است. اصلاً اینگونه نیست. ممکن است کسانی به مردم کمکهایی کند تا رأی آنها را بخرند. مردم این کمکها را نه تنها بهعنوان باج تلقی نمیکنند بلکه آنها را حق خود میدانند، ضمن اینکه چنین مسائلی روی تصمیمشان تأثیر نمیگذارد. شعور مردم ما بیشتر از کسانی است که سیبزمینی و آرد توزیع میکنند و فکر میکنند سطح مردم ما این قدر پایین است که رأی خود و سرنوشت و آینده ایران را با یک کیسه آرد یایک گونی سیبزمینی عوض میکنند.
303/302