اصل 115 قانون اساسی و اما واگرهای تعریف رجل سیاسی

انتخاب رییس جمهوری از میان رجال سیاسی و مذهبی، یکی از اصول قانون اساسی است؛ اما با گذشت 11 دوره از انتخابات ریاست جمهوری، هنوز تعریف مشخص و شفافی برای این مفهوم وجود ندارد.

به گزارش ایسکانیوز، بر مبنای اصل 115 قانون اساسی، رییس جمهوری باید از میان رجل سیاسی و مذهبی انتخاب شود، اما تعریف رجل سیاسی و اینکه مصداق های این قید چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی باید داشته باشند، همواره با اما واگرهایی روبرو بوده است.

برخی دیدگاه ها مبنی بر این است که رجل سیاسی باید دارای سابقه اجرایی باشد و صرف داشتن تخصص دانشگاهی یا فعالیت سیاسی نمی تواند مصداق این مفهوم باشد. از سویی بعضی بر این عقیده اند که در تعریف رجل سیاسی، شرایطی همچون؛ داشتن فعالیت، مقبولیت و شهرت سیاسی، تخصص و. . . باید مدنظر قرار گیرد.
در تعریف رجل سیاسی عده ای بر این تاکید دارد که باید شورای نگهبان مفهوم رجل سیاسی را بر مبنای حقوقی یا عرفی ارائه دهد و برخی نیز مدعی تعریف فقهی برای آن هستند.
مدیر و مدبر بودن نیز پیشنهادهای دیگری هستند که برای تعریف مفهوم رجل سیاسی از سوی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح شده اند. در همین زمینه «مصطفی کواکبیان » یکی از نمایندگان مجلس اواخر فروردین در نشست علنی مجلس عنوان کرد : مصوبه ای در خصوص تعریف رجل سیاسی به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاده شده؛ اما 8 سال است این مصوبه گرد و خاک می‌خورد.
با توجه به قرار گرفتن در ایام انتخابات و تعدد تعبیرها و تفسیرهایی که از مفهوم رجل سیاسی وجود دارد، پژوهشگر ایرنا در این زمینه با «غلامحسین کرباسچی»، سیاستمدار 62 ساله ایرانی به گفت و گو پرداخت.
او بنیانگذار و دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است که در کارنامه او علاوه بر فعالیت های سیاسی، تصدی شهرداری تهران در فاصله سال های 68 تا 77، انتشار و سردبیری روزنامه های همشهری و هم میهن دیده می شود.

مشروح گفت وگو به این شرح است:
طبق اصل 115 قانون اساسی، کسی که باید برای ریاست جمهوری انتخاب می شود از میان رجل سیاسی باشد، تعریف شما از رجل سیاسی چیست؟
بخشی از تعریف این مفهوم به عرف جامعه بر می گردد به این معنا که رجل سیاسی در عرف هر جامعه ای مفهوم روشنی دارد. در شورای نگهبان نیز چون این موضوع بحث فقهی به شمار نمی آید، باید به عرف جامعه نگاه کنند.
به نظر من در هر جامعه ای، کسانی که دارای سوابق فعالیت سیاسی، مدیریتی، اجرایی باشند در جامعه به عنوان رجال سیاسی شناخته می شوند.

اما درباره مصادیق رجل سیاسی همیشه ابهاماتی وجود دارد، از نظر شما این ابهامات و تکثر تفاسیر از چه چیزی نشات می گیرد؟
این ابهامات بیشتر به تعریف شورای نگهبان از این مفهوم بر می گردد. زیرا شورای نگهبان برای تفسیر خود از این مفهوم، دلیل قانع کننده ای ارائه نمی دهد. رجل سیاسی مبحثی شرعی نیست که بخواهند آن را با احکام یا به عبارتی حلال و حرام های شرعی تطبیق دهند. بلکه بحثی عرفی است که تشخیص آن بر عهده شورای نگهبان است و برای آنکه بتواند ذهنیت جامعه را قانع کند توضیحات قانع کننده ای داشته باشد. البته در شورای نگهبان نیز این بحث بیشتر به حقوقدانان بر می گردد نه فقها. عمده شبهات و ابهامات موجود ناشی از این است که دلایل قانع کننده برای افکار عمومی ارائه نمی شود.

اطلاق و شمول این ویژگی به زنان نیز با تفسیر هایی همراه است، دیدگاه شما در این باره چیست؟
برداشت من این است آن زمان که قانون اساسی تدوین می شده است، منظور خبرگان یا کسانی که به هر حال در تدوین قانون نقش داشتند، این نبوده است که نیمی از جامعه را که بخش عظمی از زنان آن در حوزه های سیاسی، اجرایی و مدیریتی فعالیت دارند از یک حقی محروم کند. به نظر من در این تعریف بیش از هرچیز قید شخصیت سیاسی مد نظر بوده است. البته این تعریف تغییراتی نیز داشته است. اگر شورای نگهبان نیز بر این دیدگاه است که قید رجل سیاسی زنان را شامل نمی شود باید برای تفسیر خود دلیل قانونی، عرفی یا فقهی موجهی ارائه دهد که در بسیاری مواقع برای آن نه دلایل، که نظرات بیان می شوند.

برخی دیدگاه ها مبنی براین است چرا حق شرکت و نامزدی از کسانی که ظرف دو دهه اخیر رجل سیاسی به شمار می رفته اند به یکباره در انتخابات سلب می شود و کسانی حق شرکت و اجازه حضور می یابند که در کارنامه آنان هیچ سابقه ای از فعالیت سیاسی درخور دیده نمی شود؟
اگر شورای نگهبان عده ای را رد صلاحیت می کند استناد آنها به رجل سیاسی نیست، بلکه به سایر صفات هچون عدم التزام به اسلام، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه و ... است. اما درباره کسانی که به تازگی در شمول رجل سیاسی قرار می گیرند حتی اگر فعالیت سیاسی، اجرایی یا مدیریتی طولانی مدت نیز نداشته باشند نمی توان این حق را از آنها سلب کرد. رجل سیاسی شمول انحصاری ندارد اما به هرحال بررسی شرایط نامزدهای ریاست جمهوری باید یکسان باشد. و هیبچ تبعیضی در این زمینه اعمال نشود.

با وجود آنکه داشتن پایگاه حزبی یکی از پیش فرض های نامزدهای ریاست جمهوری در بیشتر نظام های مردم سالار است اما گاه نامزدهای ریاست جمهوری به رغم آنکه رجل سیاسی به شمار می روند از پایگاه حزبی برخوردار نیستند، نظر شما در این باره چیست؟
در پاسخ به این سوال باید گفت بسیاری از کسانی که عضو احزاب بوده و فعالیت حزبی می کنند جزو رجل سیاسی به شمار نمی آیند و به همان صورت نیز بسیاری از رجال سیاسی هستند که به هیچ حزبی وابستگی ندارند و هیچ گونه فعالیت حزبی نیز در کارنامه آنها دیده نمی شود. اما باید در نظر داشت که چنانچه کسی واقعا هیچ وابستگی به هیچ حزب و جریانی ندارد و این گونه قلمداد می کند که می تواند پایگاه رای قوی داشته باشد در اشتباه است. البته اشخاصی نیز هستند که جناح ها، نهادها و باندهایی را بسیج می کنند اما ادعا می کنند که مستقل هستند که این روالی است که معمولا در انتخابات دیده می شود.

با توجه به اینکه در چند روز اخیر شاهد بودیم شمار زیادی از فعالان سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند، شما این ویژگی را در چند تن از نامزدها می بینیند؟
اطلاق رجل سیاسی نباید بر اساس تشخیص و برداشت شخصی افراد بلکه بر مبنای تعریف شورای نگهبان باشد. اگر شرایط مطرح شده برای رجل سیاسی به صورت شفاف تعریف شود؛ می توان قضاوت کرد کسانی که ثبت نام کرده اند در شمول رجل سیاسی قرار می گیرند یا نه. از آنجا که این موضوع، شفاف نیست و به صورت موردی و بنابر تشخیص شورای نگهبان صورت می گیرد بنابراین نه قابلیت پیش بینی دارد نه از نظر افکار عمومی قانع کننده است.
انتخابات در نظام های مردم سالار اهمیت حیاتی دارد. از این رو مجلس و شورای نگهبان باید با هماهنگی بتوانند موضوع تشخیص صلاحیت ها را شفاف سازی کنند و قانون نیز در این زمینه روشن و شفاف اجرا شود. در غیراین صورت ممکن است این گونه تلقی شود که عده ای مخالف مردم سالاری و جمهوریت نظام، با دوری از قانون می خواهند انتخابات را به عنوان نماد مردم سالاری به استهزا بگیرند.

302/302

کد خبر: 760286

وب گردی

وب گردی