فشار جمعیت کار دفن  را سخت تر می کرد/حضور زنان در ساخت و ساز اطراف محل تدفین

تا چشم کار می کرد گرد و خاک بود و چشم چشم را نمی دید. صدای ناله و شیون مردم از هر طرف به گوش می رسید همه می خواستند به هر ترتیبی شده خود را به محل تدفین امام برسانند و هجوم جمعیتی که بر سر و سینه خود می زدند مانع می شد. روز ارتحال امام(ره) و لحظات تدفین برمردم ایران سخت گذشت خیلی سخت.

زهره حاجیان- اگر به تصاویری که در سالگرد رحلت امام خمینی از تلویزیون پخش می شود دقت کنید مردی میانسال کوتاه قدی را می بینید که با لباس خاکی سربازی در حال کمک و خدمت رسانی است. او همان ابراهیم راهی است که این روزها 79 سالگی را تجربه می کند و عشق به امام تا همیشه در دل او زنده می ماند.

شوکه شده بودیم

این گزارش مرور خاطرات یکی از ماموران حفاظت از مرقد امام است که در کانتنرهای اطراف مسقر بودند و زمان رحلت و خاکسپاری امام خمینی را خوب به یاد دارد.

ابراهیم راهی این روزها 79سالگی را تجربه می کندو بخوبی روز رحلت آقا رابه یاد دارد و می گوید: آن روزها در ریاست جمهوری کار می کردیم و مشغول بهسازی و نوسازی منازل اعضای هیات دولت بودیم که خبر رحلت امام را دادند . شوکه شده بودیم و نمی دانستیم چگونه این مصیبت را باور کنیم دستور رسید دست از کار بکشید و آماده اعزام به محل تدفین امام شوید اما گویا قرار بود پیکر امام راقبل از دفن به مصلی تهران منتقل کنند.

راهی با اشاره به اینکه بیشتر مردم تهران و شهرهای دیگر در مصلی جمع شده بودند می گوید: در مصلی محشری بر پا بود خانواده شهدا ،جانبازان و ایثارگران جنگ در کنار مردم تهران بی تابی می کردند و نمی دانستند امام در کجا دفن خواهد شد تا خبر رسید که پیکر امام با هلی کوپتر به بهشت زهرا منتقل می شود.

یکی روسری اش را می داد تا روی خاک مزار امام بمالم ،دیگری طلا می داد و خیلی از زنان و مردان پول هایی را که می گفتند نذر امام کرده اندرا به من و همکارانم می دادند

هجوم مردم به مکان تدفین و فشار جمعیت کار دفن را سخت تر می کرد

صحنه های بلند شدن بالگرد در آسمان بهشت زهرا و موفق نشدن برای فرود بارها و بارها از سیما پخش شده و عمق علاقه مردم به امام را نشان می دهد .

پیرمرد با بیان اینکه یک شب قبل از دفن امام بهشت زهرا منتقل شدیم و تا صبح خاک های محل دفن را جابجا می کردیم می گوید: هجوم مردم به مکان تدفین و فشار جمعیت کار دفن را سخت تر می کرد و در مواردی باعث از حال رفتن عده ای از دوستداران امام می شد و آنها روی دست مردم به عقب منتقل می شدند و همین هجوم و فشار جمعیت ، مراحل کار دفن امام را با مشکلاتی روبرو می کرد و به تعویق می انداخت.

حضور زنان در ساخت و ساز اطراف محل تدفین

راهی به حضور زنان در ساخت و ساز اطراف محل تدفین امام اشاره می کند و می گوید: عده ای از زنان از شهرستان ها مراجعه کرده و اعلام کردند در صورت در اختیار داشتن چادرهای مسافرتی آماده همکاری در ساخت و ساز حرم هستند و با مستقر شدن در چادرها همگام با مردان و در مواردی حتی بهتر از آنها کار می کردند .آنها در حالیکه چادرهایشان را از پشت گردن گره زده بودند فرغون های حامل خاک را جابجا می کردند و در کمال تعجب آجرهای اهدایی از شهرستان ها را از کامیون ها تخلیه و روی هم می چیدند.

او به مستقر شدن کانتینرهایی در اطراف محل دفن امام اشاره کرده و ادامه می دهد: من و گروهی از خدمت گزاران جهاد سازندگی در این کانتینرها مستقر شدیم و وظیفه محافظت و ساخت و ساز اطراف حرم را بر عهده داشتیم.

حکایت حضور و کمک های مردم شب و روز نداشت

راهی به صحنه هایی که پس از رحلت امام تا دو و حتی سه ماه بعد دیده اشاره می کند و می گوید :حکایت حضور و کمک های مردم شب و روز نداشت انگار در این قسمت از زمین طلوع و غروب خورشید معنای خود را از دست داده بود . نیروهای کمکی مرد و زن از سراسر کشور می رسیدند و تریلی ها و کامیون ها از شهرهای مختلف آب و نان و آذوقه و مصالح ساخت و ساز در خالی می کردند و بدون اینکه بگویند از کدام شهر آمده اند می رفتند.

حکایت حضور و کمک های مردم شب و روز نداشت انگار در این قسمت از زمین طلوع و غروب خورشید معنای خود را از دست داده بود . نیروهای کمکی مرد و زن از سراسر کشور می رسیدند و تریلی ها و کامیون ها از شهرهای مختلف آب و نان و آذوقه و مصالح ساخت و ساز در خالی می کردند و بدون اینکه بگویند از کدام شهر آمده اند می رفتند

یکی روسری اش را می داد تا روی خاک مزار امام بمالم ،دیگری طلا می داد و خیلی از زنان و مردان پول هایی را که می گفتند نذر امام کرده اندرا به من و همکارانم می دادند خوب بیاد دارم که تا قبل از کشیدن نرده ای دور مزار امام دو سه گونی پول جمع شد و بعد از آن هم مقدار قابل توجهی پول روی مزار تلنبار می شد.

پیرمرد با بیان این مطلب می گوید: ارادت مردم به امام پایانی نداشت و ندارد البته افراد سودجویی هم پیدا می شد که قصد بردن پول ها و یا مصالح راداشتند و در مواردی هم موفق به بردم آجر و سیمان و سایر مصالح ساختمانی هم شدند اما در چند مورد هم شناسایی و بازداشت می شدند.

مهربانی و حس مسئولیت میان مردم خیلی زیادبود

پیرمرد و ماموران و نگهبانان مستقر در کانتینر مسئول دریافت نان و اقلام خوراکی اهدایی مردم از شهرستان ها بودند. خبر می رسید یک وانت بار هندوانه از قزوین و یک کامیون نان محلی دستپخت خانم های خانه دار از همدان و... رسیده و مسئولان با کمک مردم داوطلب تحویل می گرفتند و غذا و میوه نیروها فراهم می شد .

پیرمرد به دوستی ها و مهربانی های میان مردم اشاره می کند و می گوید: مهربانی و حس مسئولیت میان مردم خیلی بیشتر بود و متاسفانه این روزها این دوستی ها و حس انسان دوستی کمرنگ تر می شود.

علیرغم کار شبانه روزی جهاد سازندگی و نیروهای داوطب مردمی مرقد تا چهلم امام خاکی بود و با تلاش های مستمر مسئولان ساخت و ساز به انجام رسید و مرقدبنیانگذار جمهوری اسلامی هر روز بهتر می شود.

همه تا صبح برای شفای امام دعا کردیم اما خدا بیشتر او را دوست داشت

خبر می رسید یک وانت بار هندوانه از قزوین و یک کامیون نان محلی دستپخت خانم های خانه دار از همدان و... رسیده و مسئولان با کمک مردم داوطلب تحویل می گرفتند و غذا و میوه نیروها فراهم می شد

فاطمه حاجی قلی همسر ابراهیم راهی در مورد روزهای رحلت امام می گوید: پسرم علی زنگ زد و گفت که به همراه همسایه ها به مسجد محله بروید و برای امام دعا کنید همراه عده زیادی به مسجد رفتیم و تا صبح برای شفای امام دعا کردیم اما انگار خداوند او را بیشتر دوست داشت صبح فردای آن شب تلویزیون خبر داد که امام رحلت کرده اند.

وی با اشاره به اینکه نماز امام را به امامت آیت الله گلپایگانی اقتدا کردیم می گوید: همه می خواستند به بهشت زهرا بروند خیابان ها شلوغ بود و من همراه بیشتر مردم پیاده از مصلی تا راه آهن آمدیم و از آنجا سوار ماشین شدیم .

خبرنگار و منتشر کننده : زهره حاجیان

700700

کد خبر: 783855

وب گردی

وب گردی