محمدرضا یوسفی: ادبیات مدرنِ کودک، نیاز به حمایت دارد

محمدرضا یوسفی با بیان اینکه حدود 40 درصد کتابهای کودک و نوجوان مبتنی بر  متون کهن و فرهنگ فولکلوریک است گفت: عامل رشد ادبیات کودک و نوجوان تولید آثار خلاقه و مدرن است و این ادبیات نیاز به حمایت دارد.

محمدرضا یوسفی، نویسنده و منتقد ادبی در گفت و گو با ایسکانیوز درباره وضع نشر در حوزه کودک و نوجوان بیان کرد: حدود 40 درصد کتابهای کودک و نوجوان مبتنی بر متون کهن و فرهنگ فولکلوریک ماست زیرا از میراث فرهنگی ما نشات گرفته و کشور ما از این نظر غنی است.

وی افزود: یکی از مشکلات ادبیات کودک و نوجوان ما حجم زیاد بازنویسی متون کهن است زیرا بازنویسی متون کهن بسیار ساده است و امکان دارد در سال 10 کتاب بازنویسی شده از شاهنامه و آثار سعدی و .. داشته باشیم ولی آن چه که عامل رشد ادبیات کودک و نوجوان می شود تولید آثار خلاقه است؛ در صورتی که بازنویسی متون بیشتر اتفاق می افتد به این دلیل که جامعه ما میان سنت و مدرنیسم مانده زیرا از سویی به دلیل آشنایی با کهن الگوها، به سمت آثاری از این دست می رویم و هر شخصی که حتی اگر تحصیلات زیادی نداشته باشد به هر حال سعدی و شاهنامه را می شناسد و در کتابفروشی ها بیشتر اقدام به خرید این آثار می کند؛ در حالی که ادبیات مدرنِ کودک را نمی شناسد و این ادبیات نیاز به حمایت دارد.

یوسفی ابراز کرد: البته باید گفت کودک به ادبیات کهن نیز نیاز دارد و خودم در زمینه اقتباس از ادبیات کهن مانند شاهنامه آثاری را به نثر برای کودکان و بزرگسالان نوشته ام . اشعار شاهنامه را در قالب 50 جلد رمان برای بزرگسالان و 18 جلد برای کودکان از من منتشر شده است. 6 جلد عاشقانه های فولکلوریک از من را به چاپ رسانده است. اما نباید فراموش کرد که بازنویسی متون کهن بخشی از ادبیات کودک است ولی بخش خلاقه ادبیات نیست و به طوری که در بخش خلاقه بسیاری از نویسنده های جوان برای کودکان و نوجوانان کتابی می نویسند ولی ناشری برای چاپ و معرفی آثارشان وجود ندارد.

ورشکستگی ناشران خصوصی و هجوم کتابهای ترجمه به بازار نشر

وی افزود: در طی این چند سال بخصوص از در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به بعد شاهد ورشکستگی پی در پی ناشران خصوصی بودیم و در بخش کودک و بزرگسال شاهد هجوم کتابهای ترجمه ای بودیم. زیرا برای انتشار کتاب های این چنینی هزینه رایت پرداخت نمی کنیم و کتاب ترجمه کتابهای مفت و ارزانی هستند و ناشرین نیز این رویه را آموخته اند و کتابها را از خارج از کشور چند کارتن به داخل کشور آورده و ترجمه می کنند البته با این امر نیاز بازار نشر را پوشش می دهند در حالی که بحران فرهنگی و ملی را با این کار نمی توان حل کرد.

یوسفی خاطرنشان کرد: کودکی که فرهنگ ملی و ادبیات کهن خود را از یاد ببرد، هویت خود را از یاد برده است و در حال حاضر با این گروه از کودکان سروکار دارم. نویسنده ها و کودکانی که در بستر فرهنگ بعد از انقلاب بزرگ شده اند و فرهنگ ملی خود را نمی شناسد. این افراد آشنایی با نویسنده های ملی خود، متون کهن و فولکلور ندارند و هری پاتر و ای کیو سان و کل آثار ترجمه شده را می شناسد و با این بحران درونی داستان می نویسند و داستانشان هیچ هویتی ندارد.

یوسفی اضافه کرد: اخیرا یکسری از داستانهای کودکان در مسابقات داستان نویسی سراسری به دست من رسید و این آثار واقعا فاجعه بارهستند به این دلیل که کودک صادقانه و براساس داده هایش نوشته است در حالی که شخصیت های داستانش غربی است و داستانش فضای بومی ندارد و البته تقصیری ندارد زیرا پدر و مادرش که از طبقه تازه به دوران رسیده بوده اند کتابهایی را که نشانی از فرهنگ ملی شان را نداشته برایش از بازار کتاب خریده اند.و داستان های این کودکان به نوعی داستان یک شیر بی یال و دم است و چیزی برای ارائه ندارد وحال اگر از قضای روزگار این فرد نویسنده شود؛ ملاط نویسندگی را ندارد زیرا هر نویسنده ای ابتدا باید فرهنگ بومی خودش را بشناسد.

حذف ناشران خرد در میدان ادبیات کودک

وی تصریح کرد: بسیاری از ناشرین خرد در مبحث ادبیات کودک طی سالهای اخیر به علت ضعف در پخش کتاب از میدان نشر خارج شده اند. با رجوع به دهه های قبل تر در طی سالهای اخیر شاهد حذف ناشران خرد در میدان ادبیات کودک هستیم و این امر به چند دلیل ایجاد شده است یکی از این موارد به این دلیل ایجاد می شود که ناشران کودک نمی توانند پخش کنند و به نوعی کتابهای خود را به پخش های بزرگ بازار کتاب معرفی کنند به دلیل اینکه پخش های گردن کلفت در اختیار این افراد نیست و با ناشران کودک همکاری نمی کنند و نمی توانند کتابهایشان را پخش کنند، دوم اینکه ناشران حوزه کودک رانت خوار نیستند و مانند برخی از ناشرانی بزرگ معمولا ارتباطی با سیستم رانتی ندارند و دلیل آخر اینکه با بخش دولتی ارتباطی ندارند.

این نویسنده و منتقد ادبی ابراز کرد: کتاب کودک تفاوت هایی با کتاب بزرگسال دارد. کتاب بزرگسال به هر حال اگر ناشر خرد آن را چاپ کند و کمتر در دسترس باشد؛ من بزرگسال به هر نحوی اگر خواهان آن باشم آن را پیدا می کنم ولی کتاب کودک و نوجوان باید وارد بازار شود و در یک سیستم خاصی توزیع بشود و احتمالا به دست کودک نمی رسد زیرا کودک که کتاب خاص را نمی شناسد و خانواده ها نیز معمولا اطلاعات جامعی از کتاب کودک ندارند و عواملی که کتاب کودک را به دست مخاطب کودک می رساند بخش دولتی یا مراکز پخش هستند و این مجموعه به ندرت در اختیار ناشرین خرد قرار می گیرد و این مسئله درد سالیان ماست و هیچ زمانی قرار نیست که درمان شود البته این یک مسئله ساختاری کشور ما است و در بسیاری از حوزه مانند صنعت، خدمات و سیاست و... این گونه است.

وی افزود: از سوی دیگر جامعه ما یک جامعه در حال گذار است. بعد از انقلاب طیف وسیعی از طبقات متوسط در ایران رشد کردند و امروز مخاطب ادبیات کودک هستند و به یک بسندگی مالی رسیده اند و این افراد به نیازهای کودکشان فکر می کنند و در اطرافتان اگر دقت کنید مادر پدر امروز با مادر و پدر دوره قبل از انقلاب، زمین تا آسمان فرق دارند در آن زمان والدین حاضر نبودند برای کودکشان هزینه کنند ولی امروز حاضرند میلیاردها تومان برای فرزندشان هزینه کنند.این هزینه ها را طبقه متوسط تازه به دوران رسیده پرداخت می کند و این بخش درآمدش را هزینه فرهنگی می کند اما والد، طبقه ای که تازه به رشد رسیده، آن شناخت فرهنگی لازم را ندارد و در برخی جهات این اتفاق در خیلی از کشورها در حال وقوع است و حتی در کشورهای اروپایی نیز این گسترس را شاهد هستیم زیرا آنجا بخش دولتی اشراف پیدا کرده که تحولات اقتصادی و هر عاملی سبب رشد این طبقه اجتماعی شده است هم خود طبقه اجتماعی و هم بخش دولتی که از مالیات این طبقه تغذیه می کنند در راستای تامین امکان فرهنگی برای این طبقه برآمده اند.

وی افزود: جشنواره های فرهنگی پی در پی که امروز در اروپا در حوزه کودک برپا می شوند؛ پیش ازانقلاب وجود نداشتند و چندین نمایشگاه به دلیل گسترش رسانه ها در حوزه کودک در نمایشگاه های گوناگون مثل فرانکفورت و بلونیا و.. برپا می شود در جهان این مشارکت ها را شناخته و این داد و ستد هم وجود دارد و جایگاه ایران خیلی در درجه بندی پایینی قرار دارد زیرا ساختار دولت ما ساختار پیش از انقلاب است.

این نویسنده گفت: زمانی که جوان بودم ناشران زیادی برای چاپ اثرم وجود داشت در حالی که الان ناشرانی مانند شکوفه و کانون پرورش فکری اغلب نیمه تعطیل هستند و این ناشران حجم تولید ندارند و کارهای نویسنده های جوان را به دلیل کمبود بودجه مالی رد می کنند و اگر دقت کنید انتشارات شکوفه و کانون چند کتاب در سال تولید می کرده است و دهه به دهه آمارشان کاهش می یابد وقتی که این ضربه به فرهنگ ملی می خورد، برای فردای کشور تعداد نویسندگان را از دست می دهیم.

یوسفی خاطرنشان کرد: قبل از انقلاب امکان چاپ برای ناشر خصوصی و دولتی وجود داشت. تا دو دهه بعد ازانقلاب یک امکاناتی برای نویسندگان وجود داشت در صورتی که از دو دهه بعد ازانقلاب آرام آرام به دلایل گوناگون بلوکه شدن سرمایه در دست برخی افراد پیش رفت و متاسفانه در ایران به دلیل سیستم سنتی همه چیز در اختیار یک تعدادی است و بخش خصوصی مان حتی در حوزه کتاب نیز وابسته به بخش دولتی است. ناشر خصوصی بخشی از کتابهایی را که منتشر کرده اند را باید به ناشران دولتی و نهادهای کتابخانه ها، کانون و ناشران کلان دولتی بفروشند در حالی که ناشر دولتی روز به روز لاغرتر می شود.

502

کد خبر: 784865

وب گردی

وب گردی