مدح مولای متقیان در اشعار فارسی/کس را چه زور و زهره که وصف «علی» کند؟

عطار، مولانا، سعدی و بسیاری از دیگر شاعران کلاسیک و معاصر دراشعارشان به امام علی (ع) ابراز عشق و ارادت کرده‌اند.

به گزارش ایسکانیوز، محبت مولای متقیان همواره در دل و جان ایرانیان ریشه داشته است. تاسی از شخصیت والای این امام بزرگوار در بسیاری از عرصه های زندگی مردم ما جاری بوده است.تصویر این دلبستگی در سروده های ادیبان و شاعران بزرگ پارسی در اشعاری در مدح بزرگی و محبت علی جلوه گری کرده و تابش نور وجودی این امام بزرگوار در اشعار شاعران بسیاری تاکنون نمود داشته است.

در ادامه، مروری به اشعاری از شاعران پارسی گو در ستایش حضرت (علی ) داریم:

مولانا؛ جلال‌الدین محمد بلخی

این شاعر بزرگ پارسی گو در یکی از اشعار معروف خود که در کلیات شمس ذکر شده است در مدح حضرت علی می گوید:

تا صورت پیوند جهان بود، علی بود

تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود

شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود

سلطان سخا و کرم و جود، علی بود

همچنین در شعر معروف دیگری می گوید:

از علی آموز اخلاص عمل

شیر حق را دان مطهر از دغل

در غزا بر پهلوانی دست یافت

زود شمشیری بر آورد و شتافت

او خدو انداخت در روی علی

افتخار هر نبی و هر وَلی...

همچنین مولانا در ابیاتی دیگر در دیوان شمس تبریزی در ستایش مولای خود علی بیان می کند:

ای شاه شاهان جهان الله، مولانا علی

ای نور چشم عاشقان الله، مولانا علی

حمد است گفتن نام تو ای نور فرخ نام تو

خورشید و مه هندوی تو الله، مولانا علی

خورشید مشرق خاوری در بندگی بسته کمر

ماهت غلام نیک پی الله، مولانا علی

خورشید باشد ذره‌ای از خاکدان کوی تو

دریای عمان شبنمی الله، مولانا علی...

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی از بزرگترین شاعران پارسی گو که در سرودن ابیاتی عرفانی و زیبا مورد علاقه ایرانیان است و سروده‌هایش، همواره در دل و جان ایرانیان جای دارد در اشعارش چندین و چندبار به مدح حضرت علی (ع) پرداخته است از جمله گفته اند در این غزل مراد از شحنه نجف حضرت علی (ع) است:

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف/ گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف

طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من/ گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد/ وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

ابروی دوست کی شود دست کش خیال من/ کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف

چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل/ یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک/ مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف

بی‌خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل/ مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف

صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد/ پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

در این شعر «طالع» به حساب حروف ابجد معادل ۱۱۰ است و نام مبارک امام علی است.

سعدی

استاد سخن؛ سعدی در آثار خود، مکررا مهری که از امیرمومنان به دل داشته را بیان کرده است. از جمله در بخشی از قصیده «شکر و سپاس و منت و عزت خدای را/ پروردگار خلق و خداوند کبریا » در وصف حضرت علی ع می گوید:

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند؟

جبار در مناقب او گفته: «هل اتی»

زورآزمای قلعه خیبر که بند او

در یکدگر شکست به بازوی لافتی

مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود

تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا

شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود

جان‌بخش در نماز و جهانسوز در وغا

دیباچه مروت و سلطان معرفت

لشکرکش فتوت و سردار اتقیا

فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست

ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی

یا رب، به نسل طاهر اولاد فاطمه

یا رب، به خون پاک شهیدان کربلا

دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست

ای نام اعظمت درِ گنجینه شفا

کسایی مروزی

در آثار شاعران سده‌ی سوم و چهارم هجری، شهید بلخی و همین‌طور رودکی سمرقندی که با لقب «پدر شعر فارسی» شناخته شده، بیت‌ها و اشاره‌های ستایش‌آمیزی درباره‌ی امام علی (ع) دیده می‌شود. با این حال، شعری که کسایی مروزی، شاعر قرن چهارم یا پنجم، درباره‌ی امام علی (ع) سروده، از نخستین شعرهایی است که در آن به شکل مفصل به ستایش این امام معصوم پرداخته شده است:

مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر

بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار

آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد

جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار؟

این دین هدی را به مثل دایره‌ای دان

پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار

علم همه عالم به علی داد پیمبر

چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار

ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر، عارف و شاعر ایرانی هم که در سده‌های چهارم و پنجم زیسته، رباعی‌هایی از سر ارادت، خطاب به امام علی (ع) سروده است و یکی از این رباعی‌هایش این چنین از ایشان مدد خوسته است:

ای حیدر شهسوار وقت مددست

ای زبده‌ی هشت و چار وقت مددست

من عاجزم از جهان و دشمن بسیار

ای صاحب ذوالفقار وقت مددست

عطار نیشابوری

شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف سده‌های ششم و هفتم، هم درباره‌ی حضرت علی (ع) شعرهایی سروده که در یکی از آن‌ها آمده است:

...گفت پنداری ز درد کار خویش

مرتضی در چاه گفت اسرار خویش

چاه چون بشنید آن تابش نبود

لاجرم چون تو شدی آبش نبود

آنک در جانش چنین شوری بود

در دلش کی کینهٔ موری بود

در تعصب می‌زند جان تو جوش

مرتضا را جان چنین نبود خموش

مرتضا را می‌مکن بر خود قیاس

زانک در حق غرق بود آن حق‌شناس...

...ای پسر تو بی‌نشانی از علی

عین و یا و لام دانی از علی

تو ز عشق جان خویشی بی‌قرار

و او نشسته تا کند صد جان نثار

شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است غزل معروف علی ای همای رحمت را در رثای این امام بزرگوار سروده است.

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را / که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین / به علی شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند/ چو علی گرفته باشد سر چشمه‌ی بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ / به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من / چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب / که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان / چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت /متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت / که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت/ چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان / که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم / که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنائی بنوازد و آشنا را»

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب / غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

502

کد خبر: 787362

وب گردی

وب گردی