صلح خاورمیانه و تناقضی آشکار به نام میانجیان صادق صلح

از حدود سال‌های جنگ جهانی اول که بحث انقراض دولت خلافت عثمانی و قیمومیت فلسطین توسط امپراتوری بریتانیا مطرح و اجرا شد، تا همین امروز، بیش از صد سال است که مدام در مناقشه بین فلسطینی ها و اسراییل، اصطلاح خاص میانجی صادق صلح(Honest peace brokers) برای دولت‌های غربی، به خصوص بریتانیا و ایالات متحده مطرح و تکرار شده است.

ظاهرا منظور از این اصطلاح سیاسی که برخاسته از ادبیات تجاری است، این است که این دولت‌های غربی، قصد داشته و دارند که صادقانه، منصفانه، بدون جانبداری از یکی از طرفین، و بدون حب و بغض شخصی، در راه حل اساسی مناقشه اصلی خاورمیانه و ایجاد صلح و ثبات پایدار بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها به عنوان دو طرف اصلی مخاصمه و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آنان تلاش کنند.

در واقع دارا بودن کامل و بی‌خدشه صفت صداقت و بی‌طرفی، ضرورت و پیش شرط هرگونه اقدامی از سوی مدعیان تلاش برای حل مناقشات مختلف، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه بین‌المللی است. بدیهی است که اگر چنین صفاتی به واقع در میانجیان صلح و کوشگران مسیر حل اختلاف و بحران وجود نداشته باشد، یا باید به رسیدن یک آشتی پایدار بر اساس کوشش آنان تردید داشت و یا اگر چنین آشتی میسر شود، در تعادل و انصاف و عادلانه بدون چنین آشتی باید تردید کرد.

اکنون نزدیک به یک قرن از قیمومیت بریتانیا بر منطقه فلسطین، نزدیک به هفت دهه از تاسیس رژیم اسراییل در سرزمین‌های فلسطین و نیم قرن از جنگ‌های 1967 و 1973 و افزوده شدن بر اراضی اشغال شده توسط اسراییل سپری شده است. در تمام این مدت، بدون وقفه و به صورت پیاپی حکومت‌های مختلف، به خصوص بریتانیا و آمریکا برای تنش زدایی و صلح پایدار اقدام و تلاش کرده‌اند. این اقدامات اگرچه با فراز و فرودها و شکست‌ها و توفیقات نسبی همراه بوده، ولی هرگز به موفقیت جدی و تاثیرگذار و راهبردی نزدیک نیز نشده است.

برای به ثمر نرسیدن تلاش‌های گوناگون در جهت برقراری صلح پایدار در منطقه خاورمیانه، دلایل مختلفی وجود دارد که از حوصله این بحث خارج است. ولی مخدوش بودن ادعای بی‌طرفی و بی غرضی مدعیان میانجیگری صادقانه صلح را شاید بتوان دلیل مبنایی و اولیه این شکست دانست. دولت‌های مختلف از جناح‌های مختلف سیاسی در آمریکا و بریتانیا که مدعی احراز سمت چنین میانجی‌گری هستند، مطلقا ابایی از ابراز این واقعیت ندارند که دارای روابط "ویژه، ناگسستنی و راهبردی" با اسراییل داشته و خواهند داشت. این روابط در ابعاد گسترده و عمیق اثتصادی، سیاسی و نظامی توسط موسسات و محققان مختلف مورد بررسی واقع شده و آمار و ابعاد آن به تفصیل بیان شده است.

برای نمونه‌ای از این دست پژوهش‌ها می توان به کتاب "میانجیان فریب: چگونه آمریکا صلح خاورمیانه را تضعیف کرده است؟Brokers of Deceit: How the US has undermined peace in the Middle East نوشته رشید خالدی استاد مطالعات عرب و رییس موسسه تحقیقات خاورمیانه در دانشگاه کلمبیا در آمریکا اشاره کرد.

به نوشته خالدی، به گواه اسناد و مدارک رسمی، از آغاز جدی شدن مساله میانجی گری صلح در خاورمیانه و به خصوص از زمان وقوع جنگ‌های 1967 و 1973 و سپس مذاکرات صلح کمپ دیوید بین محمد انورالسادات رییس جمهور وقت مصر و مناخم بگین نخست وزیر وقت اسراییل، به میانجی‌گری جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا، تلاش دولت آمریکا در جهت حل و فصل مساله خاورمیانه تقریبا همواره به سود منافع و اهداف مقطعی و راهبردی حکومت اسراییل بوده است.

به گفته خالدی، در طول مداخله آمریکا در مذاکرات صلح، سوای آن که در هر مورد حق به جانب کدام یک از طرفین مناقشه است، آمریکا در عمل به عنوان وکیل مدافع اسراییل عمل کرده است. سوای مورد اخیر رای مثبت دولت اوباما در شورای امنیت، در محکومیت شهرک سازی های غیرقانونی اسراییل در اراضی اشغالی در موضوعاتی چون کشتار فلسطینی ها، زندانیان سیاسی، شکنجه زندانیان فلسطینی، مساله تقسیم آب، تخصیص بودجه برای فلسطینی‌ها، دولت قانونی حماس، بازگشت آوارگان و تبعیدی‌های فلسطینی و چندین مورد کلیدی مورد مناقشه بین طرفین ماجرا، آمریکا همواره و بی وقفه از سیاست‌های دولت‌های مختلف اسراییل دفاع کرده است.

وجود لابی قدرتمند، بانفوذ و تاثیرگذار تبلیغاتی، حقوقی، رسانه‌ای و سیاسی اسراییل در آمریکا و اروپا موجب شده که تقریبا همه سیاست‌های واشنگتن و لندن در قبال اسراییل، تحت الشعاع این لابی آشکار و پنهان بوده و در عمل تغییرات دولت‌های آن دو کشور، تاثیر سرنوشت سازی بر سیاست محکم راهبردی آنان با حکومت اسراییل نداشته و احتمالا در آینده نزدیک نیز نخواهد داشت.

چنان که در هر سه مقطع تاریخی تلاش جدی آمریکا برای ایجاد صلح بین اسراییل و فلسطینی‎ها دیده می‌شود، تضاد و برخورد منافع روابط راهبردی واشنگتن و تل آویو از یک سو و ادعای تلاش برای صلح عادلانه، مانع اصلی دستیابی به یک تفاهم شد. این سه تلاش عبارت بودند از: نقشه صلح رونالد ریگان در میانه دهه 1980 میلادی، به عنوان اقدام تکمیلی پیمان کمپ دیوید، مذاکرات صلح مادرید، اسلو و واشنگتن در سال 1991 توسط بیل کلینتون و تلاش‌های اخیر باراک اوباما در دور نخست ریاست جمهوری خود.

همین داستان کم و بیش در بریتانیا نیز به طور جدی وجود دارد. سوای واقعیت ارتباطات گسترده، عمیق و راهبردی اقتصادی، سرمایه گذاری، امنیتی، دیپلماتیک، سیاسی و نظامی لندن و تل‌آویو، یک نکته کمتر مورد توجه واقع شده، سیطره حامیان و لابی‌های آشکار پارلمانی و دولتی طرفدار اسراییل، در هر دو حزب محافظه کار و کارگر، دست کم طی شش دهه اخیر در سپهر سیاسی بریتانیا است.

در هر دو حزب اصلی بریتانیا، گروه نسبتا کوچک لابی پارلمانی به نام "دوستان اسراییل" وجود دارد که در جهت توجیه و تبلیغ سیاستهای اسراییل کار می‌کند. در یک نگاه کلی اولیه، ظاهرا وجود این گروههای کم جمعیت نباید چندان مهم جلوه کند، ولی همین گروه کوچک از یک سو به شدت در تصمیم گیری‌های دولتهای حاکم و سایه تاثیرگذار بوده و از سوی دیگر شاکله تیم سیاستگزاران خاورمیانه‌ای دستگاه دیپلماتیک و وزارت خارجه بریتانیا را اعضای این گروه لابی تشکیل داده‌اند.

سوای نمونه‌های متعدد تاریخی حمایت از اسراییل در بین سیاستمداران بریتانیایی در دهه‌های گذشته، برای نمونه در دو سه سال اخیر، برخی از اعضای سرشناس کنونی گروه پارلمانی "دوستان محافظه‌کار اسراییل در حزب حاکم عبارتند از: دیوید کامرون (نخست وزیر سابق و رهبر پیشین)، جیمز آرباتنات (رییس سابق کمیسیون دفاعی پارلمان)، ایان دانکن اسمیت (رهبر سابق حزب)، لیام فاکس (وزیر سابق دفاع و رییس اجرایی سابق حزب)، ویلیام هیگ (وزیر خارجه پیشین و رهبر سابق حزب)، الستر برت (معاون امور خاورمیانه وزارت خارجه)، رابرت هالفون (وزیر مشاور)، ریچارد هرینگتون (معاون وزیر تجارت و انرژی)، ساجد جاوید (وزیر سابق فرهنگ، وزیر سابق بازرگانی و وزیر کنونی جوامع و دولت‌های محلی)، پریتی پاتل (وزیر سرمایه گذاری)، مالکم ریفکیند (وزیر سابق دفاع و امور خارجه) و ترزا ویلرز (وزیر سابق حمل و نقل)

لیام فاکس در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود: دشمنان اسراییل دشمنان ما هستند. این نبردی است که همه ما با هم هستیم. هفته نامه صهیونیستی جوییش کرونیکل چاپ لندن از فاکس به عنوان قهرمان اسراییل یاد کرد.

از سوی دیگر، در بخش عمده‌ای از عمر حکومت اخیر محافظه کاران طی ده سال اخیر، مسئولیت مستقیم سیساستگزاری و تدوین سمت گیری‎های خاورمیانه‌ای در هر دوره‌های وزارت خارجه افراد مختلف برعهده الستر برت بوده است. در اغلب سال‌های همین دوران برت یا رییس و یا معاون گروه پارلمانی "دوستان محافظه کار اسراییل" و از فعال‌ترین لابی‌های آشکار تل آویو در سپهر سیاسی گذشته و کنونی بریتانیا بوده است.

در این شرایط کمتر کسی می تواند با خوش بینی امیدوار باشد که چنین سیاستمدارانی بتوانند به عنوان "میانجی صادق صلح" در خاورمیانه عمل کرده و به نتیجه عادلانه، دیرپا و مطلوبی دست یابند.

*تاریخ نگار و تحلیلگر امور بین‌المللی

کد خبر: 789706

وب گردی

وب گردی