مجلس نمایندگان آمریکا طرح تحریم های جدید علیه ایران و روسیه را متوقف کرد. روز جمعه ، ساعتی بعد از آنکه سنای آمریکا از اصلاح طرح تحریم ایران و روسیه خبر داد این بار مجلس نمایندگان آمریکا به دلایل قانونی، طرح تحریم ایران و روسیه را متوقف کرد.سنای آمریکا روز پنجشنبه با تایید اعمال برخی تغییرات در طرح تحریم های ایران و روسیه، مانع حقوقی این طرح را رفع کرد و آن را به مجلس نمایندگان باز پس فرستاد.
مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی که در اختیار ایسکانیوز قرار داد به تحلیل روابط حال حاضر ایران و آمریکا پرداخت.
در ادامه مشروح این یادداشت از نظر می گذرد:
ایالات متحده در حال بازآفرینی نظم نوین جهانی براساس طراحی اندیشکدههای گوناگون این کشور برای قرن 21 میلادی است. سناریوهای مطلوبی که رو در روی آمریکاییها قرار دارد، بر اساس دو نظریه هژمونی بسیط و مرکب شکل می گیرد. هژمونی بسیط، سناریوهای تک- چند قطبی به رهبری ایالات متحده آمریکا است که یک دیدگاه آرمانگرایانه که واقع گرایان ایالات متحده آمریکا یا رئالیسم نئومحافظهکار را به خود اختصاص میدهد. به بیان دیگر بعد از نئومحافظهکاران جمهوری خواه، اکنون شخصیتی پست نئومحافظهکار مانند ترامپ به دنبال فضایی است که در آن ایالات متحده آمریکا به عنوان رهبر هژمون حاکم بر جهان قرار بگیرد و این یک هژمونی بسیط مبتنی بر دنیای تک قطبی باشد. این در حالی است که با توجه به واقعیتهای موجود در جهان و با عنایت به توسعه روزافزون کشورهای رقیب ایالات متحده آمریکا به خصوص اتحادیه اروپا و شرق آسیا با وجود چین، "نئودموکراتها" همچون اوباما معتقد به هژمونی مرکب براساس نظریه "جوزف جوف" هستند که در آن سناریوی قابل قبول دنیای تک قطبی نیست بلکه دنیای تک چند قطبی است.
در دنیای چند قطبی ما شاهد ایجاد یک فضایی هستیم که در آن رهبری امنیتی جهان به عهده ایالات متحده آمریکا است و شرکت سهامی امنیتی جهان با وجود قدرتهای بزرگ در جغرافیا های تحت نفوذ ایالات متحده آمریکا با مدیریت این قدرتهای بزرگ و رهبری ایالات متحده شکل می گیرد. لذا در دنیایی تک چند قطبی در مرکز آن ایالات متحده قرار می گیرد و چند قطب قدرت دیگر که در این شرکت سهامی قدرت حضور دارند به اداره امور مناطق تحت نفوذ پرداخته و هر کدام امتیازات خاص خود را در این زمینه دارا میباشند. این دو دیدگاه هم اکنون در ایالات متحده آمریکا حاکم است. در چارچوب این دو نظریه نیز ایران جایگاه بسیار مهمی دارد.
چه در نظریه ترامپیسم و پست نومحافظه کارهژمونی بسیط و چه در نظریه نو دموکراتیک ایران دارای جایگاه ویژه ای است؛ در واقع می توان گفت نظریه هژمونی مرکب جوزف جوف، ایران در یکی از مهمترین جغرافیاییها و گلوگاههای جهانی است که ژنوم ژئوپولیتیک و ژئو استراتژیک آن ایجاب میکند که به عنوان یک منطقه بسیار مهم و دارای ارزش ژئو استراتژیک باشد. لذا چه در این دیدگاه و چه در دیدگاه دوم تفاوتی در ارتباط با ایران چندان دیده نمیشود. چه هیلاری کلینتون رئیس جمهور آمریکا میشد و چه ترامپ در کاخ سفید حاکم شد، هر دو دنبال ایجاد فضای محدود کردن همکاری های بینالمللی با ایران ومحاصره منطقه ای تهران بر میآمدند.
تنها تمایز بین ترامپ و هیلاری کلینتون در مدیریت و فرماندهی محاصره منطقهای تهران بود؛ اگر هیلاری رئیس جمهور میشد این مدیریت و فرماندهی به عربستان واگذار می شد اما با موفقیت ترامپ این اسرائیل است که فرماندهی را به عهده میگیرد و اجرای آن به عربستان سپرده میشود. هم اکنون نیز ایالات متحده آمریکا در پی محدود کردن همکاری های بینالمللی با ایران در چارچوب تعریف محدود و در واقع مضیق از برجام است و از طرفی دیگر با تغییر و تحولاتی دیگر در منطقه، از جمله در عربستان در ارتباط با قطر، سوریه و عراق که شاهد هستیم، باید آمادگی این نکته را در ذهن داشته باشیم که محاصره منطقهای تهران با رهبری آمریکا، فرماندهی اسرائیل و اجرای عربستان در حال شکل گیری و محتوا بخشی است و لذا این موج حرکت به طرف تهران حرکت میکند.
در تهران هم یک تمایز اساسی به وجود آمده است و آن هم روی کار آمدن مجدد دولت حسن روحانی است. یک دولت میانه رو و آشنا با مسائل بینالمللی و دارای کنشگران موثر در ایجاد چالش در برابر اجماع بینالمللی ترامپ بر علیه ایران میباشد. سفر اخیر ظریف به کشورهای مختلف و مذاکرات بسیار موثر او در شکست این اجماع بینالمللی بعد از رای آوردن دولت روحانی در 29 اردیبهشت کمک شایانی به این امر میرساند. فراموش نکنیم آمریکاییهای دارای نظریه نومحافظهکار و پست نومحافظهکار، با وجود یک دولت رادیکال در تهران میتوانند بار دیگر یک اجماع دیگر برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورند. اکنون که دولت روحانی بر سر کار است و تلاش میکند که از ادبیات تندرویانه دوری و با ادبیات مدبرانه حداقل هزینههای این اجماع بینالمللی را برای آمریکا بالا ببرد، تا حدود زیادی ما شاهد این تحرک هستیم و لذا آنچه که هم اکنون در کنگره آمریکا و نمایندگان آمریکا رخ داده است به واسطه تاثیر همه این معنا است.
کنگره آمریکا میداند اجماع بینالمللی برعلیه تهران با وجود یک دولت میانه رو در ایران تنها میتواند به ضرر ایالات متحده آمریکا در حوزه بینالمللی تمام شود. این در حالی است که روی کارآمدن یک دولت رادیکال با شعارهای تند بر علیه ایالات متحده آمریکا و نظم حاکم بر نظام بینالملل، تا حدود زیادی امکان وقوع اجماع برای اقدامات تحریم گونه ایالات متحده در چارچوب حقوق بشر و مسائل موشکی را بیشتر می کند.
تنظیم: شایان دنیادیده