نورایی: تاریخ شفاهی نباید سرابی از گذشته بسازد/ تاریخ شفاهی یکبار مصرف و پرهزینه تولید نکینم

مرتضی نورایی گفت: مورخ و پژوهشگر تاریخ شفاهی نباید از گذشته سرابی بسازد در آن آب پر کند و به دست مردم بدهد. ضمن اینکه در آنچه کاشته‌ایم چیزی برای آینده نباشد. نگرانی ما این است که با انبوهی از تولیداتی روبه‌رو هستیم که وقتی در فیلتر تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند، حداقل دو مثقال طلا در آن پیدا شود.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از دبیر‌خانه هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس، نشست «روش‌شناسی تاریخ شفاهی دفاع مقدس» با همکاری پژوهشکده اسناد کتابخانه ملی با سخنرانی دکتر مرتضی نورایی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و نظریه‌پرداز تاریخ شفاهی و نیز سفیر علمی ایران در دانشگاه صوفیه بلغارستان سه‌شنبه 13 تیرماه در سالن پرهام آرشیو ملی برگزار شد.
نورایی درباره تبدیل یک تجربه فردی در تاریخ شفاهی به تجربه جمعی گفت: در تاریخ شفاهی سیستم و نظام پرسشی سوالات محقق باید مصاحبه شونده را به سمت تجربه جمعی ببرد، به عبارتی وقتی از فردی درباره تاریخ جنگ پرسشی می‌شود و در پاسخ می‌شنوید که می‌گوید بله، من در منطقه عملیاتی گیلانغرب فلان کار را کردم. خیلی بهتر است که سوال شود که آیا کسان دیگری هم بودند؟ آیا نام آنها یادتان هست؟ در ضمن جغرافیا را نیز به کمک بگیرید. به این رویکرد تبدیل تجربه فردی به سمت تجربه جمعی می‌گویند؛ یعنی وقتی در یک مصاحبه، فردی مدعی است که یک کاری را انجام داده، مصاحبه‌گر تلاش کند تا این عمل را با شواهدی به سمت تجربه جمعی ببرد.
وی افزود: بنابراین اگر در این میان فرضیه‌ای وجود داشته باشد، ناگزیر ما را به سمت خاطره‌نگاری می‌برد، اگرچه خاطره‌نگاری جای خودش را دارد و کسی منکر آن نیست و یکی از مبانی تاریخ شفاهی خاطره است، اما خاطراتی که تاریخ شفاهی است، به مصاحبه‌گر کمک می‌کند تا مصاحبه‌شونده تا به زایش فکری برسد و خودش را قرائت کند و ممکن است این خود قرائت کردن، به صورت مکرر اتفاق بیفتد و مشابه هم نباشد. برخی از فعالان تاریخ شفاهی ممکن است با این قضیه مکرر مواجه شوند، چه روندی را در پیش بگیرند که به تکرار نرسند؟ برای همین باید گفت که این مورد، بالندگی تاریخ شفاهی است و نقص نیست.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: وقتی دانشجوی تاریخ شفاهی پروپوزال ارائه می‌دهد و مقاله می‌نویسد و این پایان‌نامه یا مقاله رد می‌شود، باید گفت متراژ اندازه‌گیری و داوری تحقیقات تاریخ شفاهی خود تاریخ است. در حالی که پروپوزال را به یک جامعه‌شناس یا مورخ می‌دهند تا بررسی کند، در میان نخست باید گفت همه اینها اهل فن هستند و در این شکی نیست اما در این میان نکته‌ای که وجود دارد، در تاریخ شفاهی فرد باید بداند، تاریخ شفاهی جزء تاریخ‌های مضاف است، یعنی یک صفت به آن اضافه می‌شود و مثلا تاریخ زنان، تاریخ اجتماعی و ... را تشکیل می‌دهد.

نورایی با اشاره به بین‌ رشته‌ای بودن تاریخ شفاهی بیان کرد: بنابراین تواریخ مضاف میان رشته‌ای هستند و ما نمی‌توانیم در تاریخ شفاهی به داوری تنها براساس دانش تاریخ بپردازیم. زیرا اگر چنین کاری را انجام دهیم، آنچه محصول ماست، تاریخ است و نه تاریخ شفاهی. برای روشن‌تر شدن ذهنتان باید بگویم در رشته تاریخ، درسی به عنوان فلسفه‌تاریخ داریم، گاهی استادی از رشته فلسفه می‌آمد و از فلسفه می‌گفت و نه تاریخ، زمانی دیگر استادی از تاریخ می‌آمد و تاریخ فلسفه می‌گفت و نه فسلفه. برخی دروس نیز مانند جامعه‌شناسی تاریخی یا جغرافیای تاریخی نیز با همین مشکل مواجه بود. برای همین هر استادی روش و رویکرد خودش را در این دروس دنبال می‌کرد.
وی افزود: در حالی که مبنای تحقیقات میان رشته‌ای این است که در دو رشته کنار هم، علم به حالت انسداد رسیده است و زمانی که علم به انسداد می‌رسد ناگزیر باید روش جدیدی ایجاد شود. از این رو برآیند دو علم ایجاد یک فرایند جدید می‌کند که نه این است و نه آن. بنابراین اگر مصاحبه‌گر در تاریخ شفاهی تنها روی تاریخ تمرکز کرد و به سمت روان‌شناسی نرفت، باید گفت که مورخ تاریخ شفاهی است.
این پژوهشگر تاریخ شفاهی ادامه داد: بنابراین از آنجا که تاریخ شفاهی جزء علوم مضاف است حواسمان باشد که روش خاص خودش را دارد و روش خاص خودش حداقل روش ایستگاهی نیست
نورایی استرالیا را سرآمد تاریخ شفاهی پرستاری در جنگ دانست و عنوان کرد: نکته دیگر این است که در زمان ارائه پروپوزال از دانشجو سوال می‌شود که منابع شما در ارائه پایان‌نامه در حیطه تاریخ شفاهی چیست؟ در پاسخ باید بگویید در منابع از نظام گلوله برفی استفاده می‌شود، برای مثال دانشجویی داشتم که تحقیقی درباره پرستاری جنگ را همراه من کار می‌کرد، در این تحقیق صحبت بر سر این بود، افرادی که لیسانس داشتند و با مدرک به پرستاری به جبهه رفتند و کار پرس

تاری را انجام دادند، با این افراد درباره تجربه پرستاری در جنگ گفت‌وگو کنیم. اگرچه باید گفت که در حال حاضر استرالیا سرآمد تحقیق درباره پرستاری در جنگ است.
وی افزود: دلیل پیشرفت استرالیا در تحقیقات تاریخ شفاهی پرستاری جنگ به این دلیل است که معتقدند وقتی نیرویی را با هزار لطایف‌الحیل به عرصه جنگ آوردیم با یک گلوله نباید به خارج از میدان جنگ فرستاده شود، باید بلافاصله بازسازی شود و در جبهه نگهداری شود. این فرایند میان مجروح شدن و دوباره به کار برگشتن بزرگ‌ترین دغدغه کسانی است که مدیریت جنگ را به عهده دارند.
مولف کتاب «تاریخ شفاهی در ایران 1357 تا 1385» ادامه داد: زیرا آوردن نیروی مجرب در عرصه جنگ برای هر عملیاتی دشوار است. در تحقیق پرستاری در جنگ مجموعا سه نفر را می‌شناختیم که با مدرک به جبهه رفته بودند. تحقیق با این سه نفر آغاز شد و به تدریج این سه نفر افراد مختلفی را معرفی کردند که در گام نخست نمی‌شناختیم. بنابراین در نظام تحقیقی تاریخ شفاهی از یک یا دو نفر شروع می‌کنید و بعد به اشباع منبع می‌رسید.
نورایی با اشاره به آشنا نبودن بعضی از استادان تاریخ به تاریخ شفاهی اظهار کرد: از این رو باید در هنگام ارائه پروپوزال به استادان تاریخ گفت که اگر قرار باشد در یک تحقیق تاریخ شفاهی در آغاز تمام داده‌ها را بدانیم که نیازی به تحقیق نیست و تحقیق تمام شده است. حال باید گفت این چه سوالی است که از دانشجو پرسیده می‌شود؟ وقتی در حوزه تاریخ شفاهی وارد نیستید نباید چنین پرسشی را مطرح کنید. باید توجه داشت که در تحقیق یا ارائه پروپوزال تاریخ شفاهی وضعیت خاص خودش را دارد.
وی افزود: در عین حال باید گفت تاریخ شفاهی پیچیدگی ندارد و شعار مورخان تاریخ شفاهی این است که فقط انجام بده. این انجام دادن دارای طبقاتی است از ساده‌ترین حالت تا پیچیده‌ترین حالت. اما باید به یک جمله از یکی از مورخان قرن چهارم اشاره کنم که وقتی مشغول نوشتن کتابی بود، از وی سوال شد که چه می کنی؟ گفت: «یک سخنان باطلی است که در حرف می‌چلانم و مطالب دروغی هم هست که با حرف تعریفشان می‌کنم.» از قرن چهارم تا کنون این جمله در تاریخ نشان می‌دهد آقا و خانم خواننده مطالبی که مورخین می‌گویند خیلی صحیح نیست و در آن دخل و تصرف صورت گرفته است.
عضو انجمن تاریخ شفاهی ایران ادامه داد: دغدغه ما در معرفی تاریخ شفاهی این است که وقتی قرار است 50 سال آینده مورد استناد قرار گیرد و براساس مستندات تاریخ شفاهی تاریخ نوشته شود، به نوعی سرمایه ملی آینده را از اکنون پی‌ریریزی می‌کنیم آن وقت ممکن است یک دانشگاهی گفته باشد که 90 درصد تحقیقات تاریخ شفاهی در سال 96 انجام شده، دولتی و فرمایشی است و ممکن است که به دلایل خاصی انجام شده باشد.
نورایی درباره قضاوت آیندگان درباره تاریخ شفاهی بیان کرد: بنابراین مورخ تاریخ شفاهی از زیر ذره بین قرار گرفتن مورخان دیگر دور نیست و صحبت ما به عنوان یک پژوهشگر تاریخ شفاهی این است که سرمایه ملی را از بین نبریم. چون این تحقیقات مورد قضاوت آیندگان قرار می‌گیرد. اگرچه باید توجه داشته باشید که تمام فشار بر تاریخ این است که گذشته را هر سیستمی در اختیار داشته باشد، به نوعی آینده را در اختیار دارد. چه بهتر که این گذشته عینی باشد، یعنی به عنوان مورخ و پژوهشگر تاریخ شفاهی گذشته سرابی نسازیم و در آن آب پر کنیم و دست مردم بدهیم و در آنچه کاشته‌ایم چیزی برای آینده نباشد.
وی افزود: نگرانی ما به عنوان انجمن تاریخ شفاهی این است که با انبوهی از تولیداتی روبه‌رو هستیم که وقتی در فیلتر تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند، حداقل دو مثقال طلا در آن پیدا شود. به عبارتی تحقیقات ما که در آینده مورد قضاوت قرار می‌گیرد به شکلی باشد که به درستی بتواند بخشی از تاریخ را روشن کند. بنابراین نکته‌ای که مرا واداشت که دوباره بر روش‌شناسی تاریخ شفاهی تامل کنم که به اصطلاح روش‌شناسی معکوس به آن می‌گویند.
این نظریه‌پرداز تاریخ شفاهی درباره به بن بست رسیدن تاریخ و رو آوردن به تاریخ شفاهی ادامه داد: روش‌شناس معکوسی یعنی از یک جایی که ما به سنگلاخ بَربخوریم و ببینیم که کارآیی کار ما کمتر شده است به این ترتیب درصدد آسیب‌شناسی بربیاییم تا این آسیب‌شناسی ما را به روش‌ها و روش‌های بهتری برساند. اگر می‌بینید که تاریخ شفاهی داریم و تقریبا از نیمه دوم قرن بیستم تواریخ مضاف به شدت توسعه پیدا کرد به این دلیل است که خود تاریخ با بن‌بست روبه‌رو شده بود. وقتی تاریخ با بن‌بست روبه رو شد در صدد برآمد با جامعه‌شناسی، سیاست، مطالعات اقتصادی ارتباط پیدا کند تا دست به زایش بزند و پاسخگوی مسائل آینده باشد.
نورایی گفت: هر تاریخ مضافی مورد تحقیق قرار گرفته و روش تحقیق خودش را پیدا کرده است. خوشبختانه کتابی تالیف شده که تقریبا 15 مورد تواریخ مضاف را روش‌شناسی کرده و برای خودش روش خاصی دارد. ما نیز در تحقیق و جستجو متوجه

شدیم که تاریخ شفاهی روش خاص خودش را دارد. در همین رابطه گردآوری اطلاعات از شیوه گلوله‌برفی استفاده می‌کند، اما در نظام grand theoryمورد تحقیق قرار می‌گیرد.
وی افزود: گاهی پیکره تحقیق شما تاریخی است که از مستندات شفاهی برای تقویت آن بهره می‌گیرید. برای مثال وقتی تاریخ معاصر شهری را می‌نویسید که کتاب و اسناد وجود دارد، اما برخی از نقاط کور را با مصاحبه برطرف می‌کنید. این پیکره بر اساس روش متداول تاریخ کار می‌شود اما یک قسمت براساس روش مصاحبه است و باید طرح پرسش داشته باشید و هر کار دیگری که لازم است.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: اما یک زمان می‌بینید که کلا تحقیق براساس تاریخ شفاهی است، مانند تاریخ پرستاری جنگ که دانشگاه اصفهان انجام داده و کار بسیار خوبی است که به پیشنهاد دانشکده پرستاری انجام شده و نه از طرف گروه تاریخ. برای همین پیکره کار در این تحقیق تاریخ شفاهی است و در اینجا ما روش‌های خودمان را داریم و بر اساس همین نشان می‌دهد که در کدام قسمت باید از مصاحبه استفاده کنیم و مطالب به دست آمده نیز چگونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
نورایی درباره انتقال کیفی اطلاعات تاریخ شفاهی به کمی بیان کرد: وقتی یک پروژه تاریخ شفاهی انجام می‌شود، شخص مصاحبه‌شونده مورد قرائت قرار می‌گیرد و به عبارتی از سوی مصاحبه‌گر نویسانده می‌شود تا محتوای آن در آرشیو گذاشته شود و از سوی مورخ دیگری مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرد. بنابراین ممکن است این کیفیت از سوی یک ضلع دیگر تبدیل به کمیت شود. به همین دلیل مورخان شفاهی اصرار دارند که در سطح عمومی آرشیوهای ملی داشته باشیم. زیرا مصاحبه‌های یکبار مصرف بسیار پرهزینه است و بنابراین باید مصاحبه‌هایی صورت بگیرد که آرشیو شود و پژوهشگران بتوانند در صورت نیاز به آنها مراجعه کنند تا از هزینه‌های غیرضروری اجتناب شود.
وی افزود: نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، برخی معتقدند که داده‌های تاریخ شفاهی از ابتدا تاریخ به دنیا می‌آیند و نه سند. در شرح این سخن باید گفت که هر وقت پژوهشگر و محقق به سند رجوع کند، می‌تواند هرآنچه می‌خواهد از آن استخراج کند اما آنچه که در مصاحبه تولید شده تاریخ است و نه سند. بنابراین ما می‌گوییم شواهد شفاهی و نه منابع شفاهی. از این رو منابع شفاهی نداریم و آنچه از تاریخ شفاهی زاده شده، خود قرائت شده است. پس همان وقتی که فرد خودش را در زمان مصاحبه تعریف می‌کند، یک تولید کیفی کرده داده است. حال وقتی این تولید کیفی را در جریان تجربه عمومی و اجتماعی قرار می‌دهیم، کدهایی است که به نمادهای کمی تبدیل می‌شود. نمادهای کمی به منزله این است که آن را مفهوم‌سازی کنیم و به افراد بفهمانیم.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: اما این بحث همچنان می‌ماند که آنچه به عنوان تاریخ شفاهی در یک کتاب تولید می‌شود، آیا فرجام سخن است؟ یا اینکه فرد ممکن است در زمان دیگری در مصاحبه جدیدی همان پرسش را با پاسخ دیگری جواب دهد. اینجا باید گفت این همان شاخصه روان‌شناختی است، اما ذهن شما این داده‌ها را مظبوط و آنرا به یک روایت برای تبدیل ‌می‌کند. البته روایتی که برای خواننده قابل فهم و دسترس باشد و تناقض را مولفی که مصاحبه‌گر هم هست از میان می‌برد.

502

کد خبر: 803774

وب گردی

وب گردی