سرت را بالا بگیر فرمانده!

نفر اول نیروهای عملیاتی کشور در سال 62 است؛ « حاج یدالله رفیعی مقدم» کهنه فرمانده سال های جنگ که یک شبه فرمانده تیپی شد که باید با 3 گردان به عملیات می رفت. بخت با او یار نبود و بلد راه را گم کرد؛ خیلی زود رویای پیروزی در اندک زمانی تبدیل به محاصره در چنگ دشمن و شکست شد. جلوی چشمانش سربازان در خونشان می غلتیدند و شهید می شدند و اندک نیروی باقی مانده سلاح شهدا و زخمی ها را برمی داشتند و در حالی به عقب برمی گشتند که هنوز فریاد «جایمان نگذارید» در گوش فرمانده سال های جنگ طنین انداز است...

لشگر 1500 نفره رفت و گروهان برگشت...

«حاج یدالله » در هر جبهه ای خدمت کرده در ارتش وسپاه . در ایران و عراق و افغانستان و...

بدنش پر از یادگارهای دوران جنگ است و یک پایش را هم جایی همین نزدیکی جا گذاشته. کرد کرمانشاه است و مغرور! می گوید آزمایش ما از شهدا سخت تر است. می گوید «محمد بروجردی» می گفت دعا کنید پیش از امام(ره) بمیرید چون اگر همه ما بمیریم امام (ره) بار همه را به دوش می کشد و به مقصد می رساند ...

واقعیت هم همین است خوب است که امام(ره) نیست و نمی بیند که کهنه سربازان خانه نشین وطن با سینه ای پاره پاره و نفس های زخمی دردهایشان را فراموش می کنند زمانی که سرپناهی برای زندگی ندارند! ته اش اینجاست که خانه گرو بانک است و کارشناس بانک در را از پاشنه در می آورد و هر روز تهدید می شوی به تخلیه خانه وباید دوباره خانه به دوشی را تجربه کنی، آنهم با 3 فرزندی که از قضا یکی هم دیابت دارد...

نبود قانون های حمایتی از جانبازان باعث شده تا آنها بار مالی هزینه های سرسام آور درمان و زندگی را با وجود شرایط خاص به تنهایی به دوش بکشند. در کشورهای دیگر جانبازان حتی از خدمات روانشناسی دولتی هم بهره مندند اما اینجا باید نگران از دست رفتن سقف روی سر باشند.

سرمان را بالاتر بگیریم و ببینیم چه بر سرشان آمده که خانه نشین شدند. نامگذاری یک روز در سال با عنوان روز جانباز دردی برایشان دوا نمی کند! ممد نبودی که ببینی ....

*روزنامه نگار

کد خبر: 820758

وب گردی

وب گردی