2 بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر به تماشای «عاشقانه فرهاد» نشستند

هرمز هدایت و آزاده پورمختار از بازیگران پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون شب گذشته به تماشای نمایش «عاشقانه فرهاد» نشستند.

به گزارش خبرنگار ایسکانیوز، هرمز هدایت و آزاده پورمختار شب گذشته در تماشاخانه دا به تماشای نمایش «عاشقانه فرهاد» ساخته کیا ثلاثی نشستند. پس از پایان اجرا، گفت وگوی کوتاهی درباره این نمایش ترتیب دادیم که در ادامه می خوانید.

خانم پورمختار نمایش عاشقانه فرهاد را چگونه دیدید؟ و اینکه نمایش های فیزیکال را می پسندید؟
در عرصه نمایش می توان هر کاری را تجربه کرد و کاری هم که امشب دیدم نیز در همین راستا قرار دارد. این دسته کارها نیاز به مدت زمان طولانی تمرین داشته و فشار زیادی هم به بازیگر هنگام کار وارد می شود. اما این آثار برای برای ارتباط بهتر و بیشتر با مخاطب نیاز به اتفاق هایی دارند که باید رخ بدهد. کیا ثلاثی را از دورن دانشجویی اش به خاطر دارم که در تمرین های کلاسی هم جدیت بسیار به خرج می داد و عاشقانه فرهاد را کار مثبتی ارزیابی می کنم که جا برای بهتر شدن داشت.

اجرای نمایش براساس داستان های کهن ادبیات فارسی همچون:شیرین و فرهاد اثر نظامی گنجوی را چگونه می بینید؟
قصه های کهن می توانند در صورت فرم جدید بخشیدن به آن همچنان جذابیت های خود را حفظ کنند. درست به مانند که کاری که اروپایی ها در سال های دور انجام داده و تجربه های موزیکال جذابی را رقم زدند.

موسیقی زنده کار را چگونه ارزیابی می کنید؟

موسیقی نمایش را دوست داشتم اما با توجه به نوع داستان می توانست از ملودی های ایرانی استفاده کند در حالی که ملودی ها بیشتر به ملودی های غربی نزدیک بود. به خصوص جاهایی که دو بازیگر نمایش به شکل دو صدایی ترانه ای را اجرا می کردند. استفاده از ملودی های ایرانی می تواند نقش مهمی در ارتباط بهتر کار با مخاطب عام داشته باشد. اما در کل موسیقی به خوبی با داستان هماهنگ شده است.

آقای هدایت نمایش عاشقانه فرهاد را به عنوان یک اثر موزیکال چطور دیدید؟
کار موزیکال را اساسا دوست دارم و در این زمینه هم کار کرده ام. در عین حال به بدن نیز به عنوان رکن مهم بازیگری در کنار موسیقی علاقه دارم. در پرده نخست عاشقانه فرهاد، حرف از قصه زده می شود یعنی این که قرار است قصه ای برای مخاطب گفته شود. پس باید قصه ای ولو به شکل فیزیکال گفته شود اما این اتفاق حداقل از دید من اتفاق نیفتاده است. در کارهایی از این جنس چون تمرکز کامل روی حرکت، بیان و صدا(به خصوص در رابطه با یکی از شخصیت ها) قرار دارد، باید همه اینها در اوج باشند. چرا که کوچکترین لغزش دیده شده و به کیفیت کار لطمه می زند. زحمت زیادی هم روی جزییات کار کشیده شده اما به نظر من یک نخ تسبیح برای وصل کردن صحنه های مختلف به یکدیگر کم دارد. برای مثال می توان به پایان بندی کار اشاره کرد که به تنهایی همچون یک تابلوی درخشان است اما نخ تسبیحی برای وصل کردن آن به صحنه های قبلی وجود ندارد.

آیا نمایش هایی از این جنس می توانند برای تولید آثار بعدی در آینده راهگشا باشند؟
بله. در گذشته ما را از رفتن به سمت تجربه های اینچنینی می ترساندند که البته من بعدها آن را تجربه کردم. دلیل این ترساندن هم ریسک بالای این نوع کار در روبرو شدن با مخاطب بود.

500

کد خبر: 822407

وب گردی

وب گردی