در فراق مدیری شایسته و بی‌نشان

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی یادداشتی در فراق مرحوم احمد خالدی با عنوان «در فراق مدیری شایسته و بی‌نشان» نوشت.

به گزارش ایسکانیوز، سید محمد حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی یادداشتی در فراق مرحوم احمد خالدی با عنوان «در فراق مدیری شایسته و بی‌نشان» نوشت.

متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:

« عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا/ زانکه این طایفه را نام و نشان دگری است

سال 61 که به عنوان دانشجویان اولین دوره، توفیق تلمذ در دانشگاه امام صادق‌(ع) نصیبمان شد مردانی پارسا، مخلص، سخت‌کوش و انقلابی چون مرحوم احمد خالدی را در رکاب و در شمار حواریون عالم ربانی و فقیه صمدانی ایت‌الله مهدوی کنی رحمة الله علیه دیدیم که پروانه‌وار بر گرد شمع وجود او می چرخیدند و ارکان این مرکز مهم علمی و معنوی را پایه‌گذاری می‌کردند.

این گروه چند نفره با انضباط و اهتمام جدی همه کارهاى راه‌اندازی دانشگاه از مصاحبه، گزینش و ثبت‌نام داوطلبان تا تدارکات و تامین استاد و برنامه‌های جانبی و حتی طراحی سوالات امتحانی را با همدلی و تلاش بی‌وقفه انجام می‌دادند.

درخشش اقدامات بنیادین و ارزنده دکتر احمد خالدی در جمع آن مدیران جهادی به خوبی نمایان بود. با عشق و انگیزه بالا و با عزم و اراده والا، بى هیاهو و ادعا پیوسته در حال برنامه‌ریزی و کار موثر بود به گونه‌ای که در قاموس او خستگی معنا نداشت و به حق جامه‌ مدیریتِ نستوه برازنده قامت او بود.

مصداق کلام مولی‌الموحدین درخصوص پرواپیشگان بود که "نفسه منه فی عناء والناس منه فی‌راحة" خود را در رنج و تعب قرار می‌داد تا شاگردان مکتب امام صادق (ع) به مراتب و درجاتی از کمال و فضیلت دست یابند. مسلماً بخش عمده برکات دانشگاه و توفیقات دانش‌آموختگان آن، مرهون زحمات و مجاهدت‌های بی‌شائبه عزیزانی چون مرحوم خالدی است که زندگی خود را وقف خدمت به این مجموعه کردند و با تدبیر و درایت خشت اول را راست و اساسی نهادند تا هر چه بالاتر رود باز بر این منوال مستقیم و قویم باشد و دچار کجی و اعوجاج نشود. با به جان خریدن مرارتها، نظم و نسق و ضوابطی را نهادینه ساختند که دانشجویان جز با کوله‌بار متنابهى از دانش و اخلاق نمی‌توانند فارغ‌التحصیل این مرکز نورانی شوند.

بدون تردید دانشگاه امام صادق (ع) از آثار ارزنده و باقیات الصالحات حضرت آیت‌الله مهدوی کنی و یاران فداکارش از جمله خالدی عزیز است که تا هر زمانی این شجره طیبه ثمر و میوه دهد این بزرگان در اجر و ثوابش سهیم هستند.

دکتر خالدی‌ زاده شهر یزد دیار قنوت و قناعت بود و همچون مردمان زحمت‌کش و مقاوم کرانه کویر همواره با مشکلات و موانع دست و پنجه نرم می‌کرد و بر این باور بود که به ازای هر مشکل به ظاهر صعب‌العبوری، راه برون رفتنی وجود دارد. آن سان که کویرنشینان صبور، بیابان برهوت را به آبادی مبدل می‌سازند او نیز از به ظاهر هیچ، همه چیز می‌ساخت و با همت بلند و مهارت ویژه به استقبال هر فعالیت سخت و دشواری می‌شتافت. آنگاه که زیر ساخت‌ها را مهیا می‌ساخت و زحمات طاقت‌فرسایش نتیجه می‌داد و نهالی که غرس کرده بود به درختی تنومند و تناور تبدیل می‌شد و اداره امور بر وفق مراد و بر ریل درست قرار می‌گرفت دیگر ادامه کار در آن مجموعه را ضروری نمی‌دانست، اصلا روحیه‌اش با کار معمولی، یکنواخت و روزمرگی سازگاری نداشت. او مرد میدان‌های سخت و وادی تاسیس و تحول بود لذا در سنگری دیگر و کاری دشوارتر ایفای نقش می‌کرد.

در طول 35 سال آشنایی و رفاقت با این انسان شریف و خدوم هرگز ندیدم که از سابقه فعالیت‌‌ها و مبارزات قبل از انقلاب و اقدامات چشمگیر خود بعد از انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی،‌دانشگاه امام صادق (ع) وزارت بازرگانی، انتشارات سروش، وزارت نفت (به عنوان معاون امور بین‌الملل)،‌ شورای عالی امنیت ملی و دانشگاه علم و صنعت،‌ سخنی و یا خاطره‌ای که حمل بر خود ستایی شود بر زبان جاری سازد. انگار اصلا خود را نمی‌دید و نفسانیت خود را اسیر ساخته بود.

برخلاف بعضی نورچشمی‌ها و فرصت‌طلبان که از معیت و همراهی با عالمان از حیث معنوی بی‌بهره هستند و با صدق و صفا و وارستگی آنان سنخیتى ندارند دکتر خالدی از همراهی با پیشگامان جهاد و مبارزه همچون آیات عظام مهدوی و باقری کنی و شهید مفتح درس‌هاى عملی تهذیب نفس و جهاد اکبر را به درستی آموخته بود و به یقین عالم را محضر خدا می‌دانست که ذره ذره اعمالش مضبوط است و نیازی به جلوه‌گرى و خودنمایی برای خوشایند بندگان خدا احساس نمی‌کرد. عظمت خدا را باور داشت و هر چه غیر حق در نزدش حقیر و بی ارزش بود (عظم الخالق فی‌انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم)

کسب مدارج علمی و مدارک ریاضی، مهندسی و فلسفه کام تشنه او را سیراب نکرد تا اینکه در مقطع دکتری به عرفان‌ گرایش یافت زیرا که خوی و خصلت او با این مقوله انس بیشتری داشت. البته هرگز به اخد مدرک در این رشته و داشتن اطلاعات گسترده از مراحل سیر و سلوک الی الله و سیره عارفان واصل نظیر سید حیدر آملی مباهات نمی‌کرد بلکه فراتر از شناخت عرفان نظری، پای‌بند عرفان عملی بود که معمولا از چشم عموم مردم و حتی خواص پنهان است.

به هر میزان به زوایای زندگی این مدیر اسوه و جهادی نزدیکتر می‌شدی، پاکی،‌صداقت،‌سلامت نفس، صفا و یکرنگی، ساده‌زیستی،‌ مناعت طبع، تعبد،تواضع و تقوای بیشتری مشاهد می‌کردی.

حقیقتاً مردالتزام به اوامر الهی و اجتناب از نواهى بود و جلب رضای الهی انگیزه تلاش و تحرک او تا آخرین روزهای حیات بود. بخاطر خدمات شایان توجه هرگز توقع تحسین و تقدیر و پاداش نداشت. بدون دلسردی از مشقات، ناملایمات و نامهربانی‌ها شب و روز می‌کوشید تا به قدر وسع خویش حافظ ارزش‌ها و دستاوردهای انقلاب باشد و در پیشرفت کشور و بهبود وضعیت زندگی مردم و ارتقاء سطح بینش آنان نقش آفرین باشد.

در صیانت از بیت‌المال دقت و احتیاط زائد الوصفی داشت و آن را مال البیت و ملک طلق خود برای هرگونه دخل و تصرف تلقی نمی‌کرد. چه بسا در مواردی حساسیت و سخت‌گیری‌های او، موجبات دلخوری زیر مجموعه و حتی دوستان را فراهم می‌کرد اما او بی‌اغماض به وظیفه و مقررات عمل می‌کرد و اهل ملاحظه‌کاری و تساهل و تسامح در این باره نبود (لاید خل فی‌الباطل و لا یخرج من الحق)

درس عملی مراقبت‌ از بیت‌المال را از سالکانی چون آیت‌الله باقری کنی دامت برکاته آموخته بود و همواره آویزه گوش کرده بود. ای کاش برخی مدیران که با ریخت و پاش و سوء استفاده از اموال عمومی، به حیثیت و اعتبار نظام اسلامی و وجهه کارگزاران لطمه می‌زنند، الفبای حفظ بیت‌المال را در مکتب چنین بزرگانی فرا می‌گرفتند و به این باور می‌رسیدند که فردای قیامت ریال به ریال سرمایه‌های عمومی حساب و کتاب دارد و خداوند تبارک و تعالی اگر از حق خود هم صرف‌نظر کند بابت حق الناس حسابرسی دقیق و مجازات شدیدی دارد.

دکتر خالدی با وجود اینکه یک عنصر سیاسی و فعال اجتماعی در مناصب مهم بود اما آنچنان متخلق به اخلاق کریمه بود که اثری از معصیت در رفتار و گفتار او مشاهده نمی‌شد. به مصداق "کان اکثر دهره صامتا" کم حرف بود درنتیجه از عمده آفات زبان مثل دروغ، غیبت،‌افترا و تهمت بر حذر بود در حالی که برای عده‌ای تصور اینکه عالم سیاست و فعالیت‌های اجتماعی می‌تواند منزه از مکر و فریب و دیگر پلشتی‌ها باشد دشوار است. گویا سیاست و صداقت را ما نعة الجمع می‌دانند و سخن ماندگار شهید مدرس و امام راحل که سیاست را عین دیانت می‌دانستند برای آنها قابل فهم و درک نیست!

در نگاه دکتر خالدی که براساس آموزه‌های ناب نبوى و علوی و نیز اندیشه امام عظیم‌الشان و مقام معظم رهبری شکل گرفته بود مدیریت‌ها صرفاً موقعیت و فرصت‌ مغتنمی برای خدمت به خلق بود و برای او مسئولیت جز رنج و زحمت و تحمل سختی‌ها و صبر بر ناگواری‌ها عاید دیگری نداشت لذا وارسته از هرگونه دلبستگی به شهرت و جاه، هرگاه از مدیریت‌ها فراغت می‌یافت با طیب خاطر در دانشگاه به تحقیق، تدریس و تربیت نسل جوان می‌پرداخت و خدا را بر این نعمت شاکر بود.

این عزیز سفر کرده آنقدر محجوب و کتوم بود که حتی بسیاری از دوستان و آشنایانش متوجه بیماری او نشدند. پس از پر کشیدن او به عالم ملکوت خبردار شدند که مدتی با بیماری سختى مواجه بوده و سرانجام با خاطری آسوده دعوت حق را لبیک گفته تا با ذخیره تقوی وزاد و توشه عمل صالح در جوار ابرار و نیکان، خالد و جاویدان گردد. "تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعد لهم اجرا کریما" آری دکتر احمد خالدی مدیر کارآمد و لایق نظام اسلامی که انسانی با فضیلت و گوهری کمیاب بود به کوی دوست شتافت تا روح بلندش از قفس تن و زندان دنیا آزاد شود و با اولیائش محشور گردد.

پایان بخش این وجیزه را یادآوری این نکته قرار می‌دهم که همه خوبی‌ها و مکارم خالدی عزیز ناشی از پیوند همیشگى باد و یادگار نبی‌ اکرم (ص) یعنی کتاب و عترت بود. در خلوت شبانه به تلاوت آیات روحبخش قرآن و راز و نیاز با معبود می‌پرداخت و مصداقی از این فراز خطبه متقین بود که: "اما الیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونه ترتیلا" و ارادت به خاندان عصمت و طهارت مایه فخر وشرف او بود بر این اساس در واپسین ساعات عمرپربرکت خویش به مشهد مقدس سفرکردتا برای آخرین بار زیارت خاصه ى حضرت ثامن‌الحجج امام رضا (ع) را نجوا کند و شفاعت ائمه هدی را بدرقه سفر به دیار باقی قرار دهد.

"سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً"»

منبع: فارس

کد خبر: 825422

وب گردی

وب گردی