موضوعی به نام مسئله کُرد در خاورمیانه وجود دارد/ ترکیه در مخالفت با استقلال اقلیم کُردستان راستگو نیست

ترکیه می داند چون ایران در عراق دارای نفوذ است و برای پیشبرد دکترینش عراق یکپارچه را بیشتر می پسندد به همین خاطر نمی خواهد ،تمام ساختار سرزمینی و حاکمیت سیاسی عراق در حوزه نفوذ ایران قرار بگیرد لذا ایجاد شکاف در این هدف از خواسته های ترکیه خواهد بود.

"افشین غلامی" پژوهشگر مسائل خاورمیانه و خبرنگار جنگ در گفتگویی با ایسکانیوز اظهار کرد:ترکیه می داند چون ایران در عراق دارای نفوذ است و برای پیشبرد دکترینش عراق یکپارچه را بیشتر می پسندد به همین خاطر نمی خواهد ،تمام ساختار سرزمینی و حاکمیت سیاسی عراق در حوزه نفوذ ایران قرار بگیرد لذا ایجاد شکاف در این هدف از خواسته های ترکیه خواهد بود.در طرف دیگر، ترکیه برای مهار تحرکات کُردی در داخل ترکیه و همچنین‌ فشار بر استاتوی ایجاد شده کُردی در شمال سوریه دست به هر کاری می زند و در این‌ مورد هم‌ با نزدیک‌ شدن به کُردهای عراق تلاش می کند ارتباط دو جریان کُردی در شمال عراق و شمال سوریه که از لحاظ ایدئولوژی ناهمگون هستند را قطع نماید .به همین خاطر، ترکیه در پذیرش واقعیت رفراندوم اقلیم قدری محتاطانه می نگرد چرا که تهدید امنیتی برای منافع ملی ترکیه را نه کُردهای عراق بلکه استاتوی کُردی شمال سوریه می داند.

مشروح مصاحبه را در زیر بخوانید:

**مدتی است که موضوع رفراندوم‌ اقلیم کُردستان عراق،مبحث مهم‌ روز شده است، با توجه به مطالعات شما در حوزه کُردی و سفرهایتان به عنوان خبرنگار جنگ به اقلیم کُردستان عراق،می توانید به ما بگویید،در حال حاضر طرح چنین‌ مطالبه ای به چه دلیلی صورت گرفته است؟

موضوع رفراندوم‌ تنها گره گم‌ شده کلاف کُردی در خاورمیانه نیست و رفراندوم اقلیم کُردستان برای استقلال تنها بخشی از موضوع پیچیده کُردها در خاورمیانه است ، لذا طرح سوال را باید از نگاه کلان تر و به عنوان یک‌ ناظر بیرونی در تحلیلی همه جانبه جستجو کرد.من‌ از این سوال آغاز می کنم که هدف کُردهای عراق در منطقه برای تشکیل دولت کُردی چیست و اساسا چرا طرح چنین‌ مطالبه ای در آن ها وجود دارد و موجب تنش متقابل بین دولت های منطقه و جریان های کُردی شده است؟ آیا صرف این که بگوییم آمریکا و اسراییل پشت پرده چنین خواسته ای هستند کافی است یا این که مطالبه ای تاریخی نیز در ایجاد چنین خواسته ای تاثیر می گذارد؟

موضوع رفراندوم‌ تنها گره گم‌ شده کلاف کُردی در خاورمیانه نیست و رفراندوم اقلیم کُردستان برای استقلال تنها بخشی از موضوع پیچیده کُردها در خاورمیانه است.

در منظر پاسخ ، اگر از نقطه نظر واقعگرایی کلاسیک بخواهم جواب دهم ،باید به حرکت و رشد ناسیونالیسم کُردی در صد سال گذشته نگاهی بیاندازیم که سعی نموده خود را از پوسته عشایری خارج نموده و آرام آرام در چهارچوب ساختاری مدرن، ارگانیزه کند که اتفاقا این‌ چهارچوب همواره با بخش نظامی و پارتیزنی همراه بوده و خود را بازتولید کرده است.یعنی این‌ ناسیونالیسم در گذار از موقعیت ایلی-عشیره ای تا حضور در جریان های نو ملی گرای منطقه؛ هر جایی که نتوانسته در بسترهای سیاسی طرح پرسش نماید در انعکاس مطالبه و ابراز وجود خود ، دستی به سلاح برده و اعلام موجودیت نموده است.

دقت کنیم بحران جنگ‌ جهانی اول و جنگ‌جهانی دوم،دوره بحران هویت خواهی و ملی گرایی در جهان بود. این دوره را می توان سنگ بنای شکل گیری مطالبه خواهی ملی و قومی بنامیم.لذا یا جهان ناگزیر از این دوره عبور کرد و یا اتفاقات سیاسی بین دول متخاصم و قدرتمند جهانی، سپهر سیاست را به این سمت کشاند.قاعدتا کُردهای عراق نیز با این جریان رشد و نمو یافتند و دو قرارداد 《سور》و 《سایس-پیکو》منجر به روشن‌ نمودن هویت یابی کُردی در عرصه ناسیونالیسم جهانی شد.باید اشاره کرد پدیده ناسیونالیسم کُردی پدیده ذاتی و بطنی و شکل گرفته از فعل و انفعالات جهانی بود کما آن که نوع ترکی،ارمنی و عربی آن هم در هنگام تجزیه عثمانی در زهدان خاورمیانه به دنیا آمدند، به همین دلیل موضوع خلق ساعه و یکباره ای نیست که آن را به حال ربط دهیم.اما قاعدتا در متورم شدن ناسیونالیسم کُردی،روند جهانی و اوضاع پس از دوران جنگ‌ سرد و منازعات منطقه ای در خاورمیانه پس از فروپاشی شوروی و حضور آمریکا در منطقه باعث فعال شدن پرونده کُردی شد.

** یعنی رفراندوم و موضوع استقلال مربوط به امروز نیست و سابقه تاریخی دارد؟ با این حساب آیا هدف کُردها جدایی از عراق است؟

دقیقا همینطور است.کُردهای عراق نزدیک به یک ‌قرن است که به طور جدی به دنبال حصول طرح مطالبات خود، تحت عنوان اِتونومی و یا استقلال هستند.این ‌خواسته همواره محور مناقشه کُردها و دولت های مرکزی عراق بوده و تبدیل به ملکه ذهن جامعه کُردی این ‌کشور شده است.دلیل این موضوع هم به عقبه پر از آشوب قرارداد 《سایس-پیکو》در تقسیم ناهمگون خاورمیانه و همچنین قرار داد بعد از آن،‌یعنی قرار داد 《سور》 بر می گردد که به طور مشخص دول قدرتمند جهانی آن زمان را ملزم به اعطای خودمختاری به نواحی کُردنشین شمال موصل با شرط ماندن در قلمرو امپراتوری عثمانی و همچنین حق آن ها برای ارجاع تقاضای استقلال به جامعه ملل طی یک سال به رسمیت شناخته شود،کرده بود؛که در عمل هیچ کدام از این موارد روی نداد و تاریخ روند دیگری را برای کُردهای عراق ورق زد.

از نظر حقوقی این موضوع بدهی را بر دوش جامعه جهانی آن زمان گذاشت و همواره به عنوان سندی جهت ارائه مدعای کُردها تحت عنوان‌ حق تعیین سرنوشت،زنده نگه داشت.طی صد سال گذشته کُردهای عراق همواره برای رسیدن به این خواسته چه به صورت سیاسی و چه به صورت نظامی سعی کرده اند با دولت مرکزی روبرو شوند و به خواسته خود برسند که هر بار دو طرف موفق به تصمیمی دوجانبه نشدند تا آن که سال ۲۰۰۳ با آمدن آمریکا و سرنگونی رژیم بعث ،کُردها به کمک فضای ایجاد شده و همگرایی با گروه های شیعی عراقی موفق شدند به صورت رسمی و قانونی تبدیل به حکومت محلی خودمختاری در عراق فدرال شوند.اما از سال ۲۰۰۳ کُردها در سطح دیپلماسی داخلی و خارجی تبدیل به پدیده منطقه شده به نحویی که اکثر کنسولگری های کشورهای بزرگ و مهم جهان در اربیل پایتخت اقلیم کُردستان بازگشایی شد و این ‌شهر از لحاظ سیاسی شانه به شانه بغداد،تبدیل به دومین مرکز مهم سیاسی عراق گردید‌.

اما با وجود این، باز هم کُردها و دولت مرکزی نتوانستند مسائل و مشکلات مابین‌ خود را حل کنند و امروز نوعی افتراق سیاسی در عراق مشهود است که ورود داعش به این کشور هم‌ منجر به گسست بیشتر دو طرف شده، به نحویی که کُردها بیشتر از گذشته طرح موضوع استقلال را دنبال می کنند.

**در چند روز گذشته وزیر امور خارجه آمریکا و همچنین وزیر امور خارجه ترکیه به بغداد رفتند و مخالفت خود را با عدم‌ یکپارچگی خاک عراق اعلام کردند، و پیشتر ایران هم شدیدا با این موضوع مخالفت کرده بود؛آیا به نظر شما این مخالفت ها موجب می شود کُردهای عراق از خواسته خود پشیمان شوند؟

اگر بخواهیم ‌نگاهی به این تصمیم جریان های سیاسی کُرد بیاندازیم باید گفت،آن ‌ها خود را در برابر آزمون دشواری قرار داده اند چرا که بیشتر فاکتورهای تاثیرگذار منطقه ای و جهانی به نحویی آن‌‌ها را تحت فشار قرار می دهند تا از تصمیم‌ خود مبنی بر اعلام رفراندوم استقلال منصرف شوند.کُردهای عراق سال ها است در سه سطح داخلی،منطقه ای و جهانی بحث استقلال را مطرح کرده اند و در این ‌باره زمینه سازی و بستر فکری این‌ موضوع را به نحویی آماده نموده اند.

آقای بارزانی پس از سفر وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که از خواسته خود منصرف نمی شوند مگر آن که گارانتی بالاتر از استقلال به ما بدهند.

هر کدام از این‌ سه سطح پیچیدگی های خاص سیاسی مربوط به خود را طلب کرده و در این‌ میان شاید تنها سطحی که رهبران ‌اقلیم کُردستان به راحتی و شاید بدون دغدغه درخواست خود را با آن‌ها مطرح کرده اند،آمریکا و غرب بوده و در دو سطح دیگر همواره کُردها ناچار در برخی ملاحضه کاری ها در عنوان این خواسته بوده اند.

آقای بارزانی پس از سفر وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که از خواسته خود منصرف نمی شوند مگر آن که گارانتی بالاتر از استقلال به ما بدهند.اگر ملاحضه بکنید این اظهار نظر نشان می دهد که تصمیم‌ آن ها جدی است لذا قاعدتا باید مراقب عواقب بعدی آن توسط آمریکا باشند چرا که راهبرد جدید آمریکا در افغانستان و عراق تحویل مقامات این دو کشور شده و گویا استراتژی جدید آمریکا در این برحه موافق جدایی کشورهای خاورمیانه ای نیست.

**چندی پیش سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ترکیه رفت و با همتای خود دیدار و گفتگویی داشتند و هر دو طرف مخالفت خود را با موضوع رفراندوم اقلیم و مبحث تشکیل کشور کُردی اعلام کردند،ارزیابی شما از این دیدار چیست؟

من در موضع ایران و《 نه》 به رفراندوم اقلیم کُردستان شکی ندارم اما در مواضع ترکیه قدری با وسواس وارد می شوم و معتقدم ترک ها در این باره نظر دیگری دارند.برای تبیین این مطلب بهتر است نگاهی به حوزه راهبردی و حوزه نفوذ ایران و ترکیه در منطقه بیاندازیم تا بتوانیم قدری موضوع را واقع بینانه تر ببینیم. قاعدتا سربرآوردن ایران از دل تحریم های اقتصادی کشنده و معمای دیپلماسی پیچیده برجام و وصل آن به بازی سیاسی با قدرت های منطقه ای مانند ترکیه در موضوع عراق و سوریه،همگی نشان از نوعی تبیین استراتژیک و نقشه راه ایران در منطقه است.ایران در اجرای دکترین سیاسی و نظامی اش توانسته به اهداف خود برسد و در کنش رقابتی و اشتباه راهبردی برخی نیروها از قبیل ترکیه و عربستان و قطر و غرب در عراق و سوریه صاحب اثرگذاری شود و حوزه نفوذ برای خود بسازد.

ایران تا قبل از جنگ سوریه صرفا نقش مستشار و رابط نظامی-سیاسی را در برخی کشورهای دوست،از قبیل لبنان،سوریه،عراق و حتی یمن ایفا می کرد اما با رخدادهای بهار عربی ناگهان فرصت تبدیل کردن ‌خود به بازیگردان در منطقه را پیدا نمود.ایران امروز توانسته از موقعیت ها و ضعف های ژئوپلوتیکی منطقه به نحوه احسنت استفاده نماید و دکترین خود را تحت عنوان 《قدرت ایرانی》 به منصه ظهور برساند.قاعدتا تشکیل نیرویی با عنوان(نیروهای مردمی) در عراق و سوریه همگام‌ با قرینه سازی سیاسی-نظامی آن ها در سازوکار ارتش خسته و ورشکسته این دو کشور نوعی موازنه و ایجاد بالانس بین گروه های مختلف سیاسی در عراق و سوریه به نفع مثلث ایرانی است.ایران در این نقشه راه دو هدف را پیگیری می کند.

ترکیه می داند ایران در عراق دارای نفوذ است و برای پیشبرد دکترینش،عراق یکپارچه را بیشتر می پسندد به همین خاطر نمی خواهد،تمام ساختار سرزمینی و حاکمیت سیاسی عراق در حوزه نفوذ ایران قرار بگیرد.

اول ایجاد و تعبیه کریدوری برای حرکت آزادانه و عبور از فضای سرزمینی عراق و سوریه و رسیدن به دریای مدیترانه به منظور ایجاد بازارهای جدید تجاری،اقتصادی،انرژی و دوم؛ایجاد فضای راهبردی و دور زدن اسرائیل و همچنین دسترسی آسانتر به دریای سرخ و ایجاد کمربندی امنیتی برای حضور بلند مدت در سطح معادلات منطقه ای.لذا ترکیه به خوبی این موضوع را می داند و هر کاری می کند تا ایران در اجرای خواسته هایش موفق نشود.

یکی از فاکتورهایی که ترکیه از آن‌استفاده می کند موضوع رفراندوم اقلیم کُردستان است.ترکیه می داند ایران در عراق دارای نفوذ است و برای پیشبرد دکترینش،عراق یکپارچه را بیشتر می پسندد به همین خاطر نمی خواهد،تمام ساختار سرزمینی و حاکمیت سیاسی عراق در حوزه نفوذ ایران قرار بگیرد لذا ایجاد گسل در این هدف از خواسته های ترکیه خواهد بود.در طرف دیگر، ترکیه برای مهار تحرکات کُردی در داخل ترکیه و همچنین‌ فشار بر استاتوی ایجاد شده کُردی در شمال سوریه دست به هر کاری می زند و در این‌ مورد هم‌ با نزدیک‌ شدن به کُردهای عراق تلاش می کند ارتباط دو جریان کُردی در شمال عراق و شمال سوریه که از لحاظ ایدئولوژی ناهمگون هستند را قطع نماید.

در پایان باید گفت به نظر ترکیه در پذیرش واقعیت رفراندوم اقلیم قدری بلندنظرانه می نگرد چرا که تهدید امنیتی و امنیت پیرامونی برای منافع ملی ترکیه را نه کُردهای عراق بلکه استاتوی کُردی شمال سوریه می داند.

301

کد خبر: 829665

وب گردی

وب گردی