خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز؛ سرفه امانم را بریده و نفسم به سختی بالا می آید از خواب بلند میشوم و ساعت 7 صبح پنجشنبه خودم را به یکی از بیمارستان های دولتی میرسانم به این امید که در این بیمارستان با کمک پزشک متخصص ریه ، بتوانم راه حل مشکلم را پیدا کنم و از این سرفههای بی امان رها شوم .
صبح زود به بیمارستان مراجعه می کنم وارد درمانگاه میشوم بیماران زیادی از شهرستانهای دور و نزدیک به اینجا آمدهاند تا کارکنان در محل کار خود مستقر شوند بیماران با چشمهایشان آنها را تا نشستن روی صندلیهایشان دنبال میکنند بعد از گپ و گفتهای دوستانه پرسنل با هم، سیستمها روشن میشود و تازه شروع به نوبت دهی میکنند.
در سالن انتظار هر مجموعه تخصصی بی اغراق، 10 بیمار اورژانسی انتظار ویزیت و بستری را میکشند اما نمی دانند به دلیل مراجعه سرپایی برای پذیرش در بیمارستان باید 7 خوان رستم را طی کنند.
همراهان بیمار این جملات امری را بارها می شنوند: برو بالا پذیرش، برو پایین صندوق، برو تو حیاط رادیولوژی عکس بگیر... ساعت از 10 و نیم گذشته و هنوز دکتر برای ویزیت بیماران نیامده، در راهرو صدای جر و بحث نظرهای همه را به خود جلب میکند. این صدای مامور اورژانش شهرستان... است که برای پذیرش بیماری که از شهرش آورده با مسئول مربوطه بیمارستان جر و بحث می کند. مسئول پذیرش بیمارستان تاکید می کند تخت ها ساعت دو خالی می شود و شما باید صبر کنید و بیماران را یاد هتل های شیک و چند ستاره می اندازد که اتاق ها راس ساعت 2 خالی و مسافر بعدی در اتاق مستقر می شود با این تفاوت که یکی برای تفریح و تفنن رفته و دیگری برای بیماری و تالم.
در همین حین از سوی دیگر سالن ، صدای مرد جوانی حدود 23 سال بلند میشود که از پاس دادنهای پرسنل بیمارستان و نحوه پاسخگویی منشی دکتر به ستوه آمده است، پرسنل اداری بیمارستان به کمک هم میآیند تا با طرفداری از منشی مرد جوان را ساکت کنند. سایر بیماران که از نبودن صندلی کافی برای نشستن هم در مضیقه هستند این پا و آن پا می کنند با التماس مامور اورژانس ، بیمار شهرستانی بالاخره در ساعت 12 تحویل بیمارستان می شود اما این پایان راه نیست.
ساعت از12 ظهر گذشته کم کم سرفههایم قطع و نفسم آرام میگیرد و با توجه به اینکه ویزیت بیماران دکتر مربوطه در بخش به درازا کشیده تصمیم میگیرم از خیر بیمارستان دولتی بگذارم و دنبال چاره در مطلبهای خصوصی باشم.
با مکانیزه شدن روند نوبتدهی به بیماران و اطاله پذیرش اولیه بیمار، شهروندان تهرانی که هیچ، باید برای بیماران شهرستانی که در اطراف بیمارستان چادر میزنند تا بیمارشان ویزیت و پذیرش شود فکری کرد آنها که نه پول دارند و نه جای اقامت و اگر قرار باشد که فقط برای یک ویزیت اولیه در بیمارستانهای دولتی نیم روز وقت گذاشت زندگی هر هموطنی مختل و نارضایتی را افزایش خواهد داد و در جایی که پزشکان به عنوان سفیران سلامتی و پرستاران این فرشته های سفید پوش با تعهد کاری و با جان و دل به امور بیماران می پردازند کادر ادارای چرا با بیماران برخوردبهتری ندارند ؟
خبرنگار : اکرم جدیدی ممتاز
705