به گزارش ایسکانیوز، در یکی از واپسین روزهای تابستان برای دیدار با استاد محمود فرشچیان به منزلش رفتم. سالهاست که استاد را با فروتنی و اخلاقمداریاش به ذهن سپردهام. در این دیدار نیز مانند دیدارها و گفتوگوهای گذشتهام تحتتاثیر این خصوصیات استاد قرار گرفتم. گفتوگو که به آخر میرسد استاد آخرین شاهکار خود را در معرض دید میگذارد. عنوان اثر «عرش بر زمین» است که با موضوع واقعه کربلا به تصویر کشیده شده است. استاد میگوید که میخواهد این اثر را بدون نمایش عمومی مستقیما برای آستان قدس رضوی بفرستد.
***زمانی که شما تابلوی «عصر عاشورا» را کار کردید، این اثر به نقطه عطفی در آثار عاشورایی در حوزه هنرهای تجسمی بدل شد. شما با ارائه این اثر حجت را در نگارگری با موضوع عاشورا تمام کردید. حالا بعد از گذشت سالها از خلق این تابلو، بازهم تصمیم دارید به زوایای دیگری از واقعه کربلا بپردازید؟
اخیرا تابلویی را به پایان بردهام که کار عمیقی است و «عرش بر زمین» نام دارد. این تابلو به نوعی قتلگاه امام حسین (ع) را نشان میدهد و برخلاف دیگر آثاری که تاکنون دراین ارتباط نشان داده شده، در آن نه اثری از نیزه است و نه خون و سایر مواردی از این دست. بلکه به قول شاعر: خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفتهآید در حدیث دیگران. درواقع در این اثر فقط دو پای امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را تصویر کردهام، چون براساس مطالعاتی که داشتهام و به استناد روایتهای مذهبی، بعد از به وقوع پیوستن واقعه کربلا و کشته شدن امام حسین (ع) تنها کسی که بر بالین او حاضر بود حضرت زینب (س) بوده است.
**این تابلو را کی در معرض دید عموم قرار میدهید؟
هیچوقت؛ قرار است مستقیم آن را به موزه آستان قدس رضوی منتقل کنم. همانطور که میدانید سالهاست آثارم و بهطور مشخص17 اثرم را وقف موزه آستان قدس رضوی کردهام.
چرا برخی از آثارتان را وقف موزه آستان قدس رضوی میکنید؟
چون سالهاست خادم حرم امام رضا (ع) هستم و حتی این افتخار را داشتهام که به طراحی ضریح آن حضرت نیز بپردازم. از اینها گذشته ارادت به امام هشتم به نوعی در خانواده ما موروثی بوده است. نام پدرم غلامرضا بود و خودم هم از چهار، پنج سالگی که در خانهمان، مراسم مذهبی برگزار میشد، دنبال کسی که چای به میهمانان تعارف میکرد، قند میبردم. یعنی از دوران کودکی این حس و حال و علاقه در من وجود داشته است و خادم اهل بیت بودم. از اینها گذشته نکته مهمی که در هنر تمام کشورها مطرح است این است که ریشه در مذهب و باورهای مذهبی دارد. این مولفه در آثار مهمترین هنرمندان جهان مثل میکلآنژ، برنینی، روبنز و... نیز وجود داشته است. هنر همواره ریشه قدسی و درونی دارد و وقتی همه این احساسات با یکدیگر توام میشوند، اثری که هنرمند ارائه میکند از گیرایی بیشتری برخوردار میشود. حتی یادم هست در سالهای اخیر مجسمهای از حضرت مریم(س) و حضرت عیسی(ع) دیدم که ساخته برنینی بود. وقتی در مقابل این اثر قرار گرفتم به گریه افتادم و متاثر شدم. دلیلش این است که آن هنرمند براساس باورها و اعتقادات قلبیای که داشته به خلق این اثر پرداخته و طبعا وجود چنین ویژگیهایی باعث میشود مخاطب با تماشای چنین اثری تحت تاثیر قرار گیرد.
** به نظر شما چقدر هنر نگارگری توانسته مجالی برای جهانی شدن بیابد؟
آنچه من در این سالها از نزدیک با آن برخورد کرده و شاهدش بودهام این است که خارجیها واقعا در برابر آثار نگارگری هنرمندان معاصر ایرانی تحتتاثیر قرار میگیرند. بهطور مشخص درباره کارهای خودم، بارها هنرشناسان خارجی به نگارش مقالات متعددی درباره آثاری که ارائه کردهام پرداخته و این آثار را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند. درباره عموم مخاطبان هم باید بگویم در آمریکا، گاهی پیش آمده لولهکش یا تعمیرکار برق به منزلم آمده و حین کار وقتی با یکی از تابلوهایم که روی دیوار نصب بوده برخورد کرده، ایستاده و درباره تابلو با من حرف زده است. یعنی با وجود آنکه از فرهنگ و زبان و ملیت دیگری است، ولی تابلو توانسته او را تحتتاثیر قرار بدهد. همه اینها نشان میدهد نگارگری ایران در جهان از جایگاه و تشخص منحـــصربهفــردی برخوردار است.
**سیاهنماییهایی که در سالهای اخیر از منظر سیاسی و از سوی برخی کشورها نسبت به ایران اعمال میشود اثرات منفی روی هنر ما گذاشته است؟
حتما همینطوراست. متاسفانه بروز این سیاهنماییها در سالهای اخیر نهفقط هنر ما که تمام افتخارات و اعتبار ملی ما را تحتتاثیر قرار داده است. حالا بماند که «هزار بار متاسفانه» برخی از ایرانیان مقیم لسآنجلس نیز در دامن زدن به این مساله بیتاثیر نبودهاند.
** نفس برگزاری حراجیهای هنری بهویژه حراجیهایی را که در حاشیه کشورهای خلیج فارس برگزار میشود، چطور ارزیابی میکنید؟
من هیچگاه در این حراجیها حضور نیافتهام و آثار من هم که اشاره میکنید توسط مجموعهدارانی که آثارم را در اختیار دارند در این حراجیها راه مییابند. نکتهای که میخواهم درباره حراجیها بگویم این است که امیدوارم صحت عمل در آنها مراعات شود.
**برخی از هنرمندان بر این باورند در سالهای اخیر چینیها و پاکستانیها توانستهاند با به روز کردن نگارگریشان بیش از ما در مجامع بینالمللی بدرخشند، درحالی که نگارگری ایران بهرغم پیشینه و قدمت طولانیای که دارد از جهانی شدن بازمانده است. دیدگاه شما نسبت به این مساله چیست؟
درست است. اگر میبینیم کشورهای دیگر بهویژه چین، ژاپن، پاکستان و... توانستهاند در معرفی و شناسایی هنرهای اصیل خود به دنیا مثل نگارگری موفق باشند، به این خاطر است که آنها تلاش کردهاند در این سالها مبتنیبر اصالت کشور خود به ارائه اثر بپردازند. وقتی در آثار نقاشان چینی و ژاپنی دقیق میشویم کاملا رنگ و بوی بومی بودن را در کارهایشان مشاهده میکنیم، ولی متاسفانه درباره ما اینطور بوده که در برهههایی از زمان به دلیل اینکه مقهور و دستخوش فرهنگ غرب قرار گرفتیم، از منعکس کردن اصالتها و هویتهای بومیمان در آثار بازماندیم. به هر حال به نظر بنده که اگر نظر صائبی در زمینه هنر باشد، ضرورت دارد در عرصه هنر به اصالتهای خویش توجه کنیم. باید این را بدانیم حتی اگر خواهان برداشتن قدمهای تازه و کارهای نو هستیم باید در درجه اول به اصالتها و سنتهای گذشته پایبند بمانیم.
**زمانی که در دهههای گذشته شما نگارگری را شروع کردهاید چه ایدهآلهایی در ذهنتان بود و امروز فکر میکنید چقدر از آنچه در ذهن داشتهاید دراین مسیر محقق شده است؟
برخی به اشتباه به نگارگری، مینیاتور میگویند که درست نیست. مینیاتور کلمهای فرنگی است و اگر به جای آن از واژه نگارگری یا نقاشی ایرانی استفاده کنیم بهتر است. مینیاتور اساسا به نقاشیهای کوچک و ریزی گفته میشود که روی قابهای خاتم و برخی جعبههای شکلات به چشم میخورد، درحالی که نگارگری در ابعاد بزرگ صورت میگیرد. زمانی که به شکل جدی پا به عرصه هنر گذاشتم و از محضر استادانی چون میرزا غلامرضا امامی و عیسی بهادری بهره گرفتم، فقط در این اندیشه بودم که نقاشی را بیاموزم، چون زمینههای این هنر از پیش، یعنی در دوران کودکی در من وجود داشت و وقتی این قریحه از سوی اطرافیان در من کشف شد تصمیم گرفتم این مسیر را به شکل هدفمندتری ادامه بدهم. البته بعد از مدتی به فراخور علایقی که در خود میدیدم و جستوجو میکردم، متوجه شدم به نگارگری علاقه و گرایش بیشتری دارم، بنابراین تلاش کردم در این حوزه فعالیت کنم و تا امروز هم همین مسیر را ادامه دادهام.
**امروز اغلب هنرمندان به دنبال نوآوری هستند، از نظر شما چند درصد آثاری که در زمینه نگارگری صورت میگیرد دارای این خصیصه است؟ برخی بر این باورند دیگر زمان نوآوری درباره هنرهایی چون نگارگری و خوشنویسی به پایان رسیده است، نظر شما چیست؟
اینکه عدهای میگویند زمان حرکتهای مبدعانه در هنرهایی مثل نگارگری به پایان رسیده به معنی واقعی کملطفی در حق هنرهای اصیل ایرانی است. سوال من از عدهای که این بحث را مطرح میکنند این است که واقعا تعریفشان از نوآوری چیست؟! آیا نوآوری غیر از این است که در ورای اثر هر هنرمند، فکر و اندیشهاش جاری باشد؟! بهطور قطع اندیشهای نو و پویا است که بتواند به نوآوری و حرکتهای تازه در یک اثر هنری منجر شود. خود من در کتابی که اخیرا منتشر و رونمایی شد به انجام حرکتهای مبدعانه پرداختهام. به نظر میرسد آنهایی این حرف را میزنند که آسانیاب هستند و اصولا حوصله گنجاندن اندیشه و فکر در آثاری را که ارائه میکنند، ندارند؛ وگرنه همانطور که اشاره کردم اینکه زمان نوآوری درباره هنرهای اصیل ایرانی به پایان رسیده کملطفی بیش نیست. از نظر من نوآوری زمانی در هنرمند شکل میگیرد که در بطن او آن حس و حال و تفکر وجود داشته باشد. ما به نسبت کشورهای دیگر حتی چین و ژاپن، از ظرفیت گستردهای برای به خدمت گرفتن نوآوری در آثارمان برخورداریم، چون در نقاشی هنرمندان ایرانی روح وجود دارد که در آثار دیگر هنرمندان کشورهای دیگر، کمتر به چشم میخورد و این روح میتواند بار عمیقتری به آثاری که آنها خلق میکنند، بدهد. بهعنوان مثال درست است که چینیها و ژاپنیها به سبک جدید به ارائه بهترین آثار میپردازند و استادانه کار میکنند، ولی در نگارگری ایرانی حس و درون و فکرو اندیشه متجلی است و همین باعث شده آثار نگارگری هنرمندان ایرانی از سایر هنرمندان کشورهای دیگر همواره متمایز باشد. درعینحال به مطالعه معتقدم و فکرمیکنم آنچه میتواند در کنار سایر مولفهها، راهگشای خوبی برای رسیدن یک هنرمند به درجه مطلوب باشد مطالعه است. البته در سالهای اخیر هر بار که به ایران سفر کردهام، با هنرمندان درجه یک ملاقات داشتهام و وقتی آثارشان را در معرض دید قرار میدهند میبینم واقعا عالی کار کردهاند، ولی متاسفانه متولیان فرهنگی نسبت به حیطه نگارگری کمتر بها میدهند.
شما از هنرمندانی بودهاید که همیشه برای خلق یک اثر تازه از مضامین روز جامعه و ضربالمثلهایی که در زندگی روزمرهمان بسیار از آنها بهره میگیریم استفاده کردهاید، برای نمونه خاطرم هست در سالهای اخیر، تابلویی کار کردهاید با عنوان «دست بالای دست بسیار است» یا مضامینی از این دست. حالا در این نقطه که ایستادهاید تصمیم دارید در حوزه نگارگری روی چه موضوعاتی متمرکز شوید؟اخیرا مشغول کار کردن روی تابلوهایی هستم که با مفهوم خیر و شر تصویر شدهاند، چون همانطور که میدانید امروز شر دارد در دنیا اعمال نفوذ میکند و اساسا شر و فتنه در زوایای زندگی مردم جا باز کرده است، به همین خاطر تصمیم گرفتهام چه در کتابی که اخیرا از من رونمایی شد و چه در قالب تابلوهایی که کار کردهام روی موضوع خیر و شر کار کنم.
**در نهمین دهه عمرتان چه آرزویی در حیطه نگارگری دارید که فکر میکنید باید به آن جامه عمل پوشانده شود؟
در حیطه کار تنها آرزویم این است که بتوانم کارهای خوبتر و خوبتری انجام دهم، ولی در زندگی شخصی هیچ آرزویی ندارم. همه چیز دارم، خدا را شکر از نظر مالی هم در مضیقه نیستم. هیچوقت توقعی نداشته و ندارم. به نظرم بزرگترین مشکل دنیا این است که بعضی از آدمها زیادهخواه هستند، مانند کسانی که به دزدی و اختلاس میپردازند و پول مردم بیگناه را نمیدهند و راست راست هم راه میروند. طمع بزرگترین آسیبی است که گریبان برخی از آدمها را میگیرد.
واقعا از همان زمان که به عالم هنر وارد شدم سپاسگزار الطاف خداوند بودم و تلاش میکردم اخلاق و تواضع را از یاد نبرم. حتی چند روز پیش که به مناسبت برنامهای در اصفهان حاضر بودم در مراسمی و روی سن به سجده شکر پرداختم. معتقدم اخلاقگرایی مهمترین نکتهای است که آدم از خانواده و بعد استادان خود یاد میگیرد.
**از بین آثاری که در طول این سالها کار کردهاید بیشتر به کدام تابلوها دلبستگی دارید؟
طبعا همه کارهایم را دوست دارم، ولی دراین بین به دو تابلوی «ضامن آهو» و «عصر عاشورا» علاقه بیشتری دارم.
** حرفی هست که بخواهید از طریق این تریبون مطرح کنید؟
فقط یک حرف و آن اینکه اولیای امور نسبت به فرهنگ و هنر کشور توجه و حمایت و دلسوزی بیشتری نشان بدهند. شکی نیست مهمترین رکن جاودانگی این مرز و بوم، فرهنگ و هنر آن است و اگر به عمق و کنه آن توجه شود بیتردید چشمانداز روشنتری پیش روی خواهیم داشت.
منبع: روزنامه فرهیختگان
502