رویکرد کمی گرایی در پذیرش دانشجوی علوم سیاسی؛ با بازارکار سنخیتی ندارد

 نگاهی به پذیرش دانشجو در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشته علوم سیاسی، رویکرد کمی گرایانه که با بازار کار این رشته سنخیتی ندارد، را تایید می کند.

به گزارش ایسکانیوز، حوزه علوم انسانی به ویژه علوم سیاسی همواره مورد توجه کشورهای پیشرفته در جهان بوده است. سرشناس ترین دانشگاه­های غربی در حیطه علوم انسانی فعالیت دارند. این کشورها با درک اهمیت انسان، تمرکز اصلی شان را بر روی شناخت ابعاد انسان گذاشته اند. دانشگاه­های بزرگ آمریکایی و اروپایی برای رسیدن به این هدف مراکز پژوهشی مختلفی در رابطه با مسائل متعدد سیاسی ایجاد کرده اند. وضعیتی که متاسفانه در کشور ما مورد غفلت واقع شده است.

رشته علوم سیاسی از جمله رشته های دانشگاهی در ایران است که در آن کمیّت بر کیفیت ترجیح داده شده است. امروز کمتر دانشگاهی در ایران وجود دارد که پذیرای این کد رشته در مقاطع مختلف تحصیلی نباشد. در واقع باید گفت در وهله اول در نظام آموزشی ایران، توزیع رشته ها و از جمله رشته علوم سیاسی تناسبی با نیازهای محیطی هر منطقه ندارد. این در حالی است که تاسیس این رشته در این منطقه ها نه نیاز است و نه اولویتی برای آن وجود دارد.

در کنار این پذیرش، سهم بازار کار راکدی در این رشته حاکم است. به گونه ای که برخی این سوال را دارند که آیا این رشته اساسا بازار کاری دارد که بتوان برای آن سهمی قائل شد؟ به عنوان نمونه اطلاعیه مورخ 26/2/1396 سازمان سنجش آموزش کشور با عنوان آزمون استخدامی مشترک و فراگیر دستگاه های اجرایی در حالی منتشر شده بود که سهم استخدام دانش آموختگان رشته علوم سیاسی و گرایش های وابسته، در این اطلاعیه تقریباً صفر بود. حال پذیرش این تعداد دانشجو در این کد رشته با این وضعیت کاری چه ضرورتی دارد؟!

نگاهی به پذیرش دانشجو در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری این رشته رویکرد کمیّ گرایانه که با بازار کار این رشته سنخیتی ندارد را تایید می کند.

این آمارها تنها مربوط به دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری علوم سیاسی در طول پنج سال به استثنای ظرفیت های واحدهای دانشگاه آزاد در کل کشور است. حجم عمده تولیدات علمی در این دو مقطع اغلب محدود به پایان نامه و رساله دکتری می شود. اگر میزان افرادی که از این مقاطع انصراف داده اند را نادیده بگیریم، که احتمال زیاد آمار بالایی نخواهد بود، رشته علوم سیاسی در طول پنج سال مورد نظر به جز دوره آموزش محور باید در مقطع کارشناسی ارشد 4000 پایان نامه ارشد تولید کرده باشد. در مقطع دکتری کلیه گرایش های این رشته در دانشگاه های نام برده نیز حدود 922 رساله باید تالیف شده باشد.

بزرگترین چالش کنونی این رشته در فقدان کارایی و اثر بخشی دروس این رشته و پژوهش های حاصل از آن است. بسیاری از مواد درسی که در این رشته تدریس می شود، نه تنها هیچ گونه ارتباطی با واقعیت بیرونی سیاست بین الملل ندارد بلکه تکرار مسائل پیش پا افتاده است که هر ذهن سلیمی آن را بدون نیاز به درس و دانشکده آن را تشخیص می دهد.

نگاهی به دروس تعیین شده در سه دوره کارشناسی، ارشد و دکتری نشان می دهد که بخش بزرگی از مباحث در هر سه دوره تکرار می شود. به عنوان مثال در دوره دکتری هر دانشجو باید 18 واحد درسی بگذارند. نگاهی به محتوای این درس ها که در 9 عنوان ارائه می شود، نشان می دهد، یک بحث با عناوین و اسم های جداگانه ارائه می شود و همه آنها یک محور و جریان را مورد مطالعه قرار می دهند.

اگر آمارهای پذیرش این رشته در هر دو مقطع در دانشگاه آزاد و تعداد پایان نامه ها و رساله های مرتبطه استخراج شود، آمار بیشتری خواهیم داشت. فلسفه این تزها و پایان نامه ها باز کردن گره­ های موجود در آن رشته و ارائه راهکارها است. اینکه نگهداری حجم انبوهی از این پایان نامه ها و رساله ها چه فوایدی برای وضعیت علمی کشور خواهد داشت و سرانجام آن ها چه می شود، می طلبد مسئولین وزارت علوم یک بررسی آماری در این زمینه داشته باشند.

حال سوال این است که آیا به همین میزانِ ظرفیت پذیرش، بازار کار نیز برای فارغ التحصیلان این رشته وجود دارد؟!! تاثیر این تعداد پایان نامه و رساله در رشد علمی ایران به چه میزان بوده است؟!

کد خبر: 849005

وب گردی

وب گردی