پرسش سیدیحیی یثربی در روز فلسفه درباره موسسه های پژوهشی بی‌فایده‌!

ما، به‌قدر کافی مراکز آموزشی و تحقیقاتی فلسفه و حکمت داریم، از حوزه‌های مختلف علمی گرفته تا مراکز مختلف دانشگاهی و صدها مرکز پژوهشی و تحقیقاتی! کدام پژوهشگاه است که سالیانه مدعی ده‌ها و صدها کار پژوهشی نباشد؟! در فلسفه و مسائل فلسفی، کار پژوهشی و نشریات علمی، به تعبیر سعدی از نظر تعداد از خاک بیشترند، اما عملاً کارآیی ندارند.

به گزارش ایسکانیوز، دکتر سیدیحیی یثربی استاد پیشکسوت فلسفه و عرفان در یادداشتی به مناسبت روز فلسفه نوشت:

در کشورهای پیشرفته، در مناسبتی چون روز جهانی فلسفه، هر سمیناری از سوی هر نهاد و موسسه و شخصیتی که برگزار شود، شرکت کنندگان برای ارائه و یا شنیدن پیشنهادات و راه حل های جدید برای مشکلات مطرح شده، در آن سمینار حاضر می شوند. اما چنین سمینارهایی در کشورهای درحال پیشرفت، بیشتر به شیوه مهمانی برگزار می شود و شرکت کنندگان در سمینار حاضر می شوند تا از آنان پذیرایی شود و برگردند.

نتیجه آن می شود که کشورهای پیشرفته از هزینه‌ای که می‌کنند، سودها می‌برند؛ اما کشورهای در حال توسعه، نه تنها از این سمینارها و مناسبت‌ها سودی نمی‌برند، بلکه ضعف خود را از نظر تحقیق و تحول نشان داده و حتی به جایگاه جهانی کشور خود آسیب می‌زنند.

در روز جهانی فلسفه، نخست باید از خود پرسید که هدف اصلی روز جهانی فلسفه چیست؟ برای رسیدن به این هدف چه کرده ایم؟ اصلا چه کاری برای فلسفه‌مان کرده­‌ایم؟ چه تحول و تکاملی در آن ایجاد نموده و چه دگرگونی در تقویت مبانی و روش فلسفه خود ایجاد کرده‌ایم؟ این فلسفه را تا چه اندازه به جهانیان معرفی نموده‌ایم؟ چند کشور دنیا و دست‌کم چند کشور اسلامی، فلسفه اسلامی ما را جدی گرفته، برای آن واحد درسی تعیین کرده و به تحقیق درباره آن پرداخته­اند؟ ما با هزینه هنگفت به برپایی مراسمی می پردازیم تا فقط نمایشی داده باشیم و گزارشی ارائه کنیم و هیچکس به دنبال آن نیست که نتیجه چنین مراسم و چنین هزینه و چنین گزارشی چیست؟ به عبارت دیگر، هیچکس نمی پرسد در این مراسم چه کرده اید؟ زیرا، در جامعه ما مدیریت‌های آموزشی و پژوهشی کارآمد و علمی نیستند، وگرنه باید مسئله یا مسئله‌های شناخته‌شده‌ای داشته باشند تا نتایج تحقیق درباره آن‌ها عرضه شود. درحالی‌که، مراکز آموزش و پژوهش فلسفه در جامعه ما، با اینکه زیاد هستند، هیچ‌یک مسئله شناخته‌شده‌ای را دنبال نمی‌کنند. بنابراین، به­خاطر فقدان مهندسی و مدیریت شایسته و کارآمد، تلاش‌های پژوهشی در جامعه، به‌جای آن‌که تبدیل به نیرویی حرکت آفرین و تحول­بخش شوند، به‌صورت پژوهش‌های شبه­تحقیقی و غیرعلمی بی‌حاصل بر سر ما آوار شده و می شوند!

ما، به‌قدر کافی مراکز آموزشی و تحقیقاتی فلسفه و حکمت داریم، از حوزه‌های مختلف علمی گرفته تا مراکز مختلف دانشگاهی و صدها مرکز پژوهشی و تحقیقاتی، صدها رساله کارشناسی ارشد و دکترا و طرح‌های گوناگون پژوهشی! کدام پژوهشگاه است که سالیانه مدعی ده‌ها و صدها کار پژوهشی نباشد؟! در فلسفه و مسائل فلسفی، کار پژوهشی و نشریات علمی، به تعبیر سعدی از نظر تعداد از خاک بیشترند، اما عملاً کارآیی ندارند، نمی‌توانند به تولید علم پرداخته، مسئله و طرح جدیدی را به جامعه و جهانیان ارائه و در نتیجه، تفکر فلسفی ما را به جهان معرفی کرده و در مراکز جهانی و دست‌کم در جهان اسلام، جایی برای تفکر فلسفی باز کنند. از اینجاست که جهان اسلام، به‌جای آن‌که از نظر علوم انسانی رشد یابد، گرفتار جمود و عقب‌افتادگی می‌گردد. در نتیجه این عقب‌افتادگی، کار به‌جایی می‌کشد که مسلمانان خون یکدیگر را ریخته، یکدیگر را از خانه و سرزمین خود آواره ساخته؛ رفتار و اخلاقی را بروز می‌دهند که برای اسلام و مسلمانان ننگ است.

اینک مسلمانان، گاه با پای پیاده و دسته جمعی و گاه به شکل پنهانی و خفت‌بار از دست مسلمانان به قاره‌ای دیگر فرار کرده و به غرب پناه می‌برند. در این پناهندگی، بی‌تردید در دریا غرق شدن، باتوم خوردن، تحقیر شدن و در شرایط بسیار بد زندگی کردن اجتناب‌ناپذیر است. باید اندیشید که چرا این‌ها آواره شده‌اند و از دست چه کسی فرار می‌کنند. بی‌تردید، فرار این‌ها از دست مسلمانان است؛ اما چرا مسلمانان به جان یکدیگر افتاده و خون همدیگر را می‌ریزند؟ ممکن است بگویند صهیونیست‌ها و مسیحیان و قدرت‌های شیطانی آنان را وسوسه کرده و به جان هم انداخته‌اند. این پاسخ، مشکلی را حل نمی‌کند، زیرا نمی‌توانیم دنیا را وادار کنیم با ما کاری نداشته باشد. دنیا با ما کار خواهد داشت! باید بپرسیم که چرا ما وسوسه شده و ابزاردست دیگران قرار می‌گیریم، و چرا کار به‌جایی می‌کشد که قدرت‌های شرق و غرب بر سر مسلمانان بمب ریخته و به کشتار و ویرانگری خانه و سرزمینشان می‌پردازند؟ مشکل ما چیست که چنین شده‌ایم؟

از یاد نبریم که مهم ترین هدف روز جهانی فلسفه، تشویق به تفکر انتقادی و مستقلی است که قادر به درک بهتر جهان و ترویج مدارا و صلح جهانی باشد. من، قبلاً گفته ام و بازهم به مناسبت فرارسیدن این روز، می گویم که مشکل اصلی ما آن است که:

الف - فلسفه کارآمد و علوم انسانی تحول‌یافته نداریم.

ب - با خردورزی و عقل و منطق انس نگرفته‌ایم و این جای تأسف است! ما، روزی در سایه اسلام و آموزه‌های روشن آن، نیرومندترین تمدن را بنا نهاده و الهام‌بخش روشن‌اندیشی و خردورزی دیگران شدیم؛ اما اینک باید به چنین وضعی گرفتار شویم!

ج – ما در این باره جدی نیستیم و احساس مسئولیت نمی کنیم که اگر جدی بودیم نباید این همه هزینه های بی جا برای مراسمی داشته باشیم که به صورت آیین توخالی از محتوا برگزار می شود.

د - محور این‌گونه سمینارها باید شخصیت‌های علمی و نظریه‌پرداز ما باشند، نه کسانی که شب و روزشان با کارهای اجرایی و فعالیت‌های سیاسی می‌گذرد.

ه - از نقد می ترسیم، در حالی که نقد اساس تحول و پیشرفت است.

و – به جای تشویق حاشیه نویسان و تکرار کنندگان مطالب موجود، باید نقادان و نظریه­پردازان نوآور را مورد تشویق قرار داد.

ز – ما مردمان روزگار خود نیستیم و به زبان روز سخن نمی گوییم، بلکه پروانه شمع پیشینیان و ستایش­گر توخالی آنان شده ایم.

بی تردید، اگر در نظام جمهوری اسلامی از مدیریت شایسته علمی و فرهنگی برخوردار باشیم و درست عمل کنیم، می­توانیم پرچمدار عقلانیت و بیداری در جهان اسلام باشیم.

500

کد خبر: 872070

وب گردی

وب گردی