"روزی که قرار بود وزارت مسکن و شهرسازی با وزارت راه و ترابری ادغام شود با این ادغام مخالفت کردم چرا که با وظایف و تکالیف این دو وزارتخانه چه به لحاظ کمی و چه کیفی آشنا بودم و میدانستم این دو وزارتخانه بزرگ هرکدام صاحب تعداد زیادی سازمان و شرکتهای مادرتخصصی بودند و وقتی به زیرمجموعه آنها دقت میکردی متوجه میشدی که هرکدام از این زیرمجموعهها از نظر سازمان و تشکیلات در حد یک وزارتخانه، گستردگی و وسعت دارند. در واقع در زمان ادغام وزارتخانههای راه و ترابری و مسکن و شهرسازی، الزامات لازم صورت نگرفت و به جای ادغام وزارتخانهها، شاهد تجمیع آنها تحت یک تابلو و یک عنوان هستیم.
سوال اینجاست که چه تعداد وظیفه میتوان به یک وزیر محول کرد و توقع این را داشت که آنها به خوبی انجام شوند و وزیر مربوطه به خوبی از عهده آنها بربیاید؛ وزارت راه و ترابری آن زمان شرکتها و سازمانهای بسیار بزرگی مثل سازمان هواپیمایی کشوری، سازمان هواشناسی، راهآهن جمهوری اسلامی و سازمان بنادر و کشتیرانی را در زیرمجموعه خود داشت که هر کدام از نظر گستردگی و به لحاظ حجم نیروی انسانی و وظایف و تکالیف به اندازه یک وزارتخانه بودند.از آن طرف وزارت مسکن و شهرسازی هم صاحب شرکت عمران شهرهای جدید، بنیاد مسکن و شرکت بافتهای فرسوده بود و فعالیتهایش در این بخشها خلاصه میشد که اینها برخی وقتها سنخیتی با یکدیگر نداشتند. مثلا سازمان هواشناسی چه ارتباطی می تواند با بنیاد مسکن داشته باشد؟ یا شرکت عمران شهرهای جدید چه ارتباطی با سازمان بنادر میتواند داشته باشد؟
به همین دلیل وقتی اینها با هم ادغام شدند مشکلی را برای وزیر مربوطه بهوجود آورد و واقعا وزیر راه و شهرسازی نمی توانست به تمام وظایف و تکالیف خود برسد. وقتی که به سمت مدیریت بخش حملونقل میرفت بخش شهرسازی مغفول واقع می شد و اگر میخواست به بخش مسکن توجه کند بخش حملونقل مغفول می ماند و با افزایش فشارها تنها حواشی بیشتر میشد. به همین دلیل به این فکر هستم و اعتقاد دارم جدایی این دو میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. منتها در این جدایی لازم است اقداماتی انجام شود که منجر به کمهزینگی و پربازده بودن این طرح شود و کارکرد این وزارتخانه مثل سابق نماند.
برای مثال، معاونت عمران و توسعه امور شهری را از وزارت کشور جدا و به وزارت مسکن و شهرسازی واگذار کنیم. اینکه شهرداریها به عنوان یک نهاد نیمه دولتی یا دستگاههای عمومی غیردولتی محسوب می شوند اما زیر نظر وزارت کشور هستند آن هم با وجود اینکه بیشتر کار آن شهرسازی است، درست نیست و این مجموعه باید زیرمجموعه وزارت مسکن قرار گیرد و معاونت عمران شهری از وزارت کشور جدا شود چرا که ماهیت سیاسی-امنیتی وزارت کشور بیشتر است و در این جدایی می شود تجدیدنظری کرد که مجموعه هر وزارتخانهای از نظر ماهیت کار به کیان و مبنای آن وزارتخانه مرتبط باشد.
در عین حال معتقد هستم که لازم است اسامی جدیدی برای وزارتخانههای تفکیک شده گذاشت و برای مثال نام وزارت راه و شهرسازی به وزارت مسکن و عمران شهری و همچنین وزارت راه و ترابری به وزارت حملونقل و ترابری تغییر یابد. مهم این است که همگان به این نتیجه برسند، تفکیک به صلاح است و می تواند دو وزارتخانه را چابک و تاثیرگذار کند. باید انتزاع صورت بگیرد تا متولی هر بخش مشخص و ماموریتهای جدید برای وزارتخانهها تعریف شود.ازطرفی مهمتر آن است که در راس این وزارتخانه ها چه کسی قرار میگیرد و ما معتقد هستیم بعد از نزدیک به ۴۰ سال که از انقلاب ما گذشته است مسئولان ما اندوخته کافی دارند و حتما میشود نیروهای کارآمدی پیدا کرد که هرکدام از دو وزارتخانه را تصدیگری کنند."
401