کدام حوزه؟ کدام دانشگاه؟ کدام وحدت؟

وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای انقلاب اسلامی است که حضرت امام بر آن تاکید بسیار داشتند. با گذشت ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، بازخوانی این مسئله اهمیت بسیار زیادی می یابد که به راستی مراد از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟


یکی از مناسبت هایی که در تقویم بعد از انقلاب ثبت شد، ۲۷ آذر روز وحدت حوزه و دانشگاه است. روزی که به مناسبت شهادت آیت الله دکتر مفتح نامگذاری شد. روحانی خطیب، مبارز و فاضلی که در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به دست گروهک فرقان به شهادت رسید.

پیش از انقلاب میان حوزه و دانشگاه بدبینی های جدی وجود داشت. به گفته امام خمینی (ره) در میان حوزویان تبلیغات می شد که دانشگاهیان جامعه را به سمت غربزدگی می برند و از آنسو تبلیغ می شد که حوزویان جامعه را عقب مانده می خواهند و متحجر هستند. بدبینی در میان دوقشر شکل گرفته بود و همین مسئله باعث شد تا برای مدارا و همدلی و هماهنگی بیشتر این نامگذاری انجام شود.

نظام درسی حوزه در گذشته، نظام مند و زمان بندی شده نبود و انتخاب درس و توقف طلبه در هر مقطعی به اختیار شخص بود. افزون بر این در حوزه ها علوم اسلامی محض خوانده می‌شد و حتی با برخی از علوم مثل فلسفه رفتارهای عجیبی می شد که حضرت امام در منشور روحانیت اشاره کردند که در مدرسه فیضیه کوزه ای را که فرزند امام حاج آقا مصطفی خمینی با آن آب نوشیدند با این استدلال که پدرش فلسفه درس می دهد و نجس است، برای تطهیر آب کشیدند.

از سوی دیگر در حوزه علمیه حریت و آزادگی وجود داشت. در بحث مربوط به طرح مسائل و پاسخ به شبهات و سوالات گاهی تا تخطئه و پرسشگری در مسائل اساسی دین مثل توحید و معاد را هم در بر می گرفت و کسی متهم به بی دینی نمی شد. این دورنمایی از نظام درسی در حوزه بود که به اختصار بیان کردیم.

در دانشگاه ها ساختار درسی به شکل دیگری بود. داراى نظم، مقاطع تحصیلى مشخص و زمان بندى شده، دانشجو در رشته تخصصى مشخصى ادامه تحصیل مى داد و استادان هم مرتبط با همان رشته هاى تحصیلى برابر تحصیلاتى که داشتند تدریس مى کردند. دروس علوم اجتماعى و انسانى هم از قاعده خود تبعیت مى کرد و صدالبته منابع درسى و... هم متاثر از غرب بود.

در همین دانشگاه های پیش از انقلاب شاهد ورود نسلی از دانشگاهیان بودیم که مجتهد بودند مثل علامه دکتر سیدجعفر شهیدی و دکتر ابوالقاسم گرجی. نسلی از حوزویان دانشگاهی نیز بودند که می توان به شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر و مرحوم حسینعلی راشد و... اشاره کرد.

انقلاب که شد مسئله وحدت حوزه و دانشگاه حول این موضوع شکل گرفت که این دو مرکز به عنوان مرجع معرفتی، نظریه پردازی، مولد علم و پایگاه نخبگی جامعه هستند و بناست که باهم همراهی داشته و بدون آنکه جای یکدیگر را بگیرند به تحقق آرمان های انقلاب در جامعه کمک کنند.

اما با گذشت زمان، به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه غالبا سمینارها و همایش های تشریفاتی برگزار شد و بعضی دیدگاه ها نیز مطرح شد که راه رسیدن به تفاهم و هماهنگی را دور و پیچیده کرد. برای مثال روشن نشد که به راستى مراد از اسلامى شدن دانشگاه ها چیست؟ آیا ظاهر و محیط دانشگاه باید برخوردار از مسایل اسلامى باشد؟ آیا دروس هندسه و فیزیک و مهندسى و پزشکى قرار است اسلامى شود؟ آیا دروس علوم انسانى و اجتماعى غربى چون مبناى اومانیستى دارد باید به کلى برچیده شود؟ یا اینکه بناست دانشگاهیان جاى حوزویان را بگیرند یا بالعکس؟ و فراوان پرسش هایی از این دست که نه تنها وحدت را رقم نزد بلکه سوءتفاهم را بیشتر و بیشتر کرد! و بدتر از همه جایی بود که به نام وحدت حوزه و دانشگاه قرار بود کارى بکنند کارستان که از قضا سرکنگبین صفرا فزود! (که داستان پر غصه آن را باید در زمان و مناسبت دیگرى مورد نقد و بررسى قرار دهیم)

چیستی، چرایی و اهداف غایی وحدت حوزه و دانشگاه توسط این دو مرکز هنوز به معنای واقعی درک نشده است. برخی سوءبرداشت ها هم در واقع مانع و چالش جدی برای رسیدن به این مسئله است و باید بدانیم که مراد از وحدت حوزه و دانشگاه به معنای گرفتن جای یکدیگر نیست و صرفا به این معناست که این دو گروه یعنی مولدان و مراجع معرفتی و فکری جامعه در بخش های مربوط به خود تلاش کنند و نظریه پردازی نمایند تا دانشجویان و طلاب علمی باسوادی را در جامعه رشد دهند و هرکدام در حوزه ماموریتی خود، پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. سه نکته در این میان اساسی است:

1⃣ الان در دانشگاه ها چه دولتی و چه آزاد، گفته می شود که سالیانه ۵۰۰هزار رساله و پایان نامه ارشد و دکتری و صدهزار تحقیق و پژوهش صورت می گیرد. سوال اساسی این است که این همه پژوهش چه سهمی از حل مسائل جامعه را بر عهده دارند؟

2⃣ نباید این دو نهاد که دارای تریبون هستند یکدیگر را تخطئه و تخریب کنند، چرا که کار از این بدتر خواهد شد! به خصوص روحانیون که عمده تریبون هاى اصلى کشور را در اختیار دارند، باید مراقبت بیشترى داشته باشند.

3⃣ ما باید بدانیم که از دانشگاه چه می خواهیم؟ دانشگاه محل تربیت، آموزش، مهارت آموزی، دانش و حرفه و فن و آگاهی هایی برای بخش های تخصصی اداره کردن جامعه است. علاوه بر اینکه در بخش صنعت، پزشکی، مهندسی و بخش های دیگر درس هایی ارائه می شود، طبیعی است که در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز دروسی ارئه می شود. اگر اصول و مبانی با عنوان علم سیاست اسلامی، علوم اجتماعی اسلامی و اقتصاد اسلامی یا موارد دیگری از این قبیل تدوین شده که شاکله علمی دارد، حتما در دانشگاه قابل ارائه و طرح است؛ اما باید توجه داشت که شالوده و بنیان فکری دانشگاه مثل حوزه ها بر اساس یک خاستگاه مشخصی است.

در سال های اخیر برخی دانشجویان خصوصا از رشته های فنی و مهندسی علاقه و اقبال به سمت تحصیل علوم حوزوی پیدا کردند که چندوقت پیش با جمعی از این طلبه ها از مدرسه علمیه مشکات دیدار داشتم. اکثر آنها دانشجویان برگزیده رشته های فنی و مهندسی دانشگاه های خوب تهران و ایران بودند که بعد از مقطع لیسانس به سمت دروس حوزوی سوق پیدا کردند تا در این مسیر خدمتگزار باشند.

در آستانه چهل سالگی انقلاب پرسش هاى زیادى وجود دارد که حوزه هاى علمیه و دانشگاه ها متکفل پاسخگویى به آنها هستند اما متاسفانه بى پاسخ مانده است! بازخوانى فلسفه وجودى حوزه و دانشگاه و بازتعریف وحدت حوزه و دانشگاه و برطرف کردن موانع همکارى و نظریه پردازى و جوابگویی به نیازهاى بنیادى و راهبردى جامعه، از تکالیف عمده این دو نهاد است. امید که به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه فرصت مغتنمى براى دستیابى به سوالات پیش گفته بیابیم.

کد خبر: 886921

وب گردی

وب گردی