به گزارش ایسکانیوز، شب یلدا یا شب چله بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
شب یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است از زمانهای گذشته تا به امروز در میان ایرانیان مرسوم بوده است.
ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (به معنای روز) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
استان کردستان
شب یلدا را در کردستان «شهو چله» (شب چله) یا «شهو زمسان» (شب زمستان) مینامند. شبی که پیش از فرارسیدناش، هیجان و شور خاصی را در میان مردم برمیانگیزد.
اصلیترین ویژگی شب چله، گردآمدن خانوادهها با هماهنگی قبلی در کنار هم است به صورتی که معمولاً یک هفته قبل آن مشخص میشود که شب چله این سال در خانه چه کسی جمع شوند.
در خانوادههایی که پدر، در قید حیات باشد معمولاً فرزندان با عروسها و دامادها شب چله را در آنجا میگذرانند. اما چون خانواده پدرخانوم پدر شوهر مطرح است معمولاً نوبت را رعایت مینمایند. اما به هر صورت که باشد اصل بر جمع شدن چند خانواده در کنار هم است.
برگزاری مراسم یلدا، آیینی خانوادگی است و گردهماییها به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود می شود، بی گمان برای جوانان نسل امروز کرسی گذاشتن، کنار یا دور کرسی نشستن نیاز به توضیح و توصیف دارد.
در زمستانها، استفاده از کرسی برای گرم کردن خانه و دور کرسی نشینی معمولا از شب یلدا، نخستین شب زمستان، شروع میشد و تا پایان چله بزرگ - و در برخی خانواده ها تا پایان چله کوچک - ادامه داشت. اعضای خانواده از کوچک و بزرگ، دور کرسی، که روی آن را میوه و آجیل پوشانده بود، مینشستند.
سنندجیها چند ماه قبل از شب چله، خربزههای کوچکی را که از روستای سراب قامیش تهیه میشود را در تفاله سرکه میاندازند تا برای این شب کالَک تورش (خربزه ترش) که از اصلیترین موارد سفره است را داشته باشند.
همچنین چند ماه قبل از زمستان، خوشههای انگور را در زیرزمین یا در سایه، نخ کرده و از سقف آویزان میکنند که به آن «آنو» (با نون مفخم) میگویند.
غذای این شب عموماً دلمه برگ مو و کلم است که گوشت را لابه لای آن میگذارند. سفره شب چله علاوه بر دلمه، شامل رب انار و شیره انگور، دوغ، ماست، روغن و کره محلی، پیاز و خربزه ترش است.
امروزه در کنار دلمه برگ مو و کلم، دولمه فلفل سبز و بادمجان نیز تهیه میشود. بعد از صرف شام، کالَک ترش را قاچ کرده و میل میکنند. بعد از خوردن غذای چرب و سنگین شب چله، میل کردن این خربزهی ترش، هضم غذا را آسان نموده و باعث میشود بقیه شب نیز بتوان از تنقلات متنوع و میوههای رنگارنگ شب چله نیز استفاده کرد.
در کردستان، در هر محلهای اگر خانوادههایی وجود داشته باشند که استطاعت مالی مناسبی برای برگزاری این مراسم نداشته باشند، از طرف دیگران برایش شام برده میشود.
همچنین چون در بازار کالَک تورش به تعداد کافی نیست و معمولاً گران است، اگر زن منزل، در همسایگی یا در فامیل بداند زن حاملهای وجود دارد، حتماً از آن خربزه ترش برایش خواهد برد. همچنین در این شب اگر همسایهها مایل باشند از غذایی که تهیه کردهاند به همدیگر میدهند که به آن «کاسه هاوسا» میگویند.
استان البرز
استان البرز همچون دیگر استانهای کشورمان در شب یلدا دارای رسم و رسومهای مختلفی است. آیین شب یلدا از روزگاران بسیار دیر و دور در شهرها و روستاهای کهن در دامنه البرز جنوبی که اکنون استان البرز نامیده میشود با شور و حال خاصی برگزار میشده است.
البرز به جهت حضور اقوام مختلف که هر کدام آداب و آیین خاص خود را دارند استانی است، لبریز از فرهنگهایی که ورود به هریک از آنها خارج از این فرصت است و مردمشناسی خاص خود را میطلبد، بی شک ضیافت شبانه یلدا در البرز آمیخته از فرهنگهای مختلف از آذری و مازنی گرفته تا کرد و لر و ...؛ استانی با شب یلدایی خاص را تجربه میکند.
مردم روستاهای شهرستان طالقان مراسم شب چله به خانه بزرگ روستا رفته و طولانیترین شب سال را در کنار یگدیگر و با شور و حال خاصی میگذرانند.
در شب چله، طالقانیها دور کرسی نشسته و بزرگ ده با خواندن قران و دعا برای پرباری محصول در سال آینده شب نشینی را شروع میکنند.
زنان نیز تدارک پذیرایی را میبینند و تنقلات گذرادن این شب را از چند روز قبل فراهم میکنند. هندوانه، سنجد، گردو، گندم برشته، کدو تنبل پخته شده، انگور خشک شده، زالزالک از تنقلات این شب است.
یکی از رسوم زیبا و جالب مردم طالقان در این شب مراسم درجی سران و شالاندازی است که به عنوان میراث ناملموس و یا معنوی ثبت ملی شده است.
در این رسم جالب جوانان ده در شب چله به بالای بام خانه رفته و از سوراخ روی بام که اصطلاحاً به آن درجی می گویند شالی پشمی را که به آن کیسهای بسته شده است را به پایین میفرستند و اهل خانه وقتی متوجه آن شدند، در آن کیسه میوه و دیگر تنقلات در آن ریخته و جوانان شال را بالا کشیده و وسایل داخل کیسه را بین خود تقسیم می کنند.
از بازیهایی که مردم طالقان در شب چله انجام میدهند، انگشتر بازی و گدره بازی است که مردم با شور و حال خاصی آن را انجام میدهند.
خواندن اشعار محلی به همراه نی زدن از دیگر آیین ها مردم طالقان در شب چله است.
در جی سران طالقان دو آیین باستانی و سنتی بنام شال اندازی وجود دارد. دراین شب وقتی خورشید غروب می کند و چراغ ها روشن می شد این رسم آغاز می شد، به این ترتیب که خواستگار شالی پشمی برمی دارد و بالای بام خانه دختر مورد نظرش میرود و هدیه خود را که جوراب، چادر، گوشواره، النگو یا روسری است به گوشه شال میبندد و از سواخ خانه به پایین میفرستد.
اهل خانه شال را می بینند از خانه بیرون خارج می شوند و دختر تنها می ماند و در این حال دختر با پسر اندکی حرف می زند و هدیه را از شال باز می کند و به پدر و مادرش میدهد.
حال اگر مادر دختر موافق این وصلت باشد هدیه ای قابل قبول جایگزین آن می کند و تکان می دهد تا پسر آن را بالا بکشد ولی اگر مادر دختر موافق نباشد یک شی بی ارزش از جمله لنگه گیوه کهنه و پاره را جایگزین آن می کند که در این صورت پسر میفهمد که دیگر نباید اطراف این خانه آفتابی شود.
یکی از رسوم زیبا و جالب مردم طالقان در این شب مراسم درجی سران و شالاندازی است
در جی سران یکی از آیین های شب یلدا در روستاهای طالقان است، در این شب جوانان با حضور در بیرون خانه این آیین را برگزار می کنند که البته مراسمی مشابه قاشق زنی در چهارشنبه سوری است.
اینگونه است که جوانان یک نخ بلند را به لنگه جوراب نویی می بندند و از سوراخ پشت بام که اهالی روستا از این سوراخ به نام درجی یاد می کنند پایین می فرستند و افراد خانه از آنچه در سفره شب چله فراهم کرده اند درون جوراب می ریزند و با اشاره جوراب بالا کشیده می شود.
یکی از رسوم دامنه های جنوبی البرز در طالقان به فال حافظ گرفتن اختصاص دارد. در شب سی ام آذر برای تفال به خانهای به نام "تعبیر خانه" میروند.
تعبیرخانه یکی از خانههای قدیمی آبادی است، 10 نفر از ریش سفیدهای آبادی دراین خانه گردهم میآیند و آفتابهای مسی را در میان مجلس قرار میدهند، دختران دم بخت هم در پشتبام این خانه جمع میشوند و نیت میکنند و هر کدام از سوراخ گنبد خانه، نشانه ای از خود را به درون آن می اندازند.
10 ریش سفید متاهل هر کدام به نوبت تفالی به دیوان حافظ میزنند و با خواندن اشعار دست در آفتابه برده و یک نشان بیرون میآورند؛ اگر فال خوب تعبیرشد خوشحال میشوند و اگر بد آمد باید تا سال دیگر صبر کنند؛ پس از پایان فال گیری از سوی خانواده دخترانی که فال شان خوب در آمده، یک سینی شیرینی و میوه به تعبیرخانه میآورند.
مرکزی
آش ابودردا از نظر مواد و طرز پخت همان آش رشته معمولی است که با نیت و مراسم ویژه ای پخته می شود. این آش به نیت درخواست شفا برای بیماران و یا به عنوان نذری برای سلامتی افراد خانواده در آخرین چهارشنبه ماه صفر پخته می شود.
معمولا مراسم رشته بری یعنی درست کردن رشته از خمیر با مراسمی خاص و دعا و استغاثه به درگاه خداوند بوده که همه در آن شرکت می کردند .ضمن آماده کردن رشته گلوله هایی با آدمک های از خمیر می ساختند و به نیت تک تک افراد خانواده در اش می ریختند و پس از پختن از آش خارج کرده و بروی بام می ریختند که خوراک پرندگان شود و یا در اب می ریختند که ماهیان بخورند و این به نیت خارج ساختن بیماری و باقیماندن سلامتی و خوشی بود سپس مقداری از آش را به بیمار مىخوراندند و بقیه را بین همسایه ها و فقرا تقسیم می کردند و سهمی نیز به خانواده و بیماران مورد نظر می دادند
این آش را به طور انفرادی یا جمعى با شرکت گروهى از زنان و دختران برای «رفع مرض مزمن» و شفای درد و بیماری و برآمدن مراد و حاجت مىپزند. در فرهنگ عامة ایران آش ابودردا را به نامهای دیگری، مانند آش بیمار، آش عمودرد یا آش عمودردا، آش سلامتى، آش هَوْدَرْده = هفت درده آش ابودرده نیز مىنامند. اطلاق نام هفت درده نامیدن آن، احیاناً به سبب خاصیت و تأثیرش در شفادهندگى درد های مختلف بوده است.
هنگام پختن آش هر زنى که حاجت یا بیماری داشت برای برآورده شدن حاجتش آش را هم مىزد. ساختن آدمک خمیریِ شبیه بیمار و انداختن آن به آب روان مبتنى بر این باور است که درد و ناخوشى و قضا و بلا را که به آدمک منتقل شده، به آب بیفکنند و از جان و خانه دور کنند. در پنداشت عامة مردم نذر کردن آش ابودردا و پختن و خیرات کردن آن برای صاحب نذر و خورندگان آش، تندرستى، نیرومندی و باروری مىآورد و برآورندة حاجات و نیازهاست. بیماران را شفا مىدهد و بخت بسته را مىگشاید. برخى باور دارند که هر دردی در هر عضوی از بدن خود داشته باشند، با خوردن همان عضو از آدمک خمیری درد آن عضو بدنشان شفا مىیابد.
استان اصفهان
به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش "چله" و "چلهکوچیکه" تقسیم میشد که موعد چله از اول دیماه تا ۱۰بهمن بود اما "چله کوچیکه" از دهم بهمن آغاز میشد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام "چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم میشود زیرا از گذشته تاکنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم میکردند. اصفهانیها دوشب را به عنوان شب چله برپا میکردند و آیینهای مخصوص به این شب را به جا میآوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار میشده است و خانوادههای اصفهانی با پهن کردن سفرهایی با عنوان "سفره شب چله"، این شب را گرامی میداشتند.
هندوانه بهعنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رختخوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است.
استان کرمانشاه
در استان کرمانشاه نیز، شب یلدا از جایگاه ویژهای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبایی همراه است. مردم استان کرمانشاه در این شب بیدار میمانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی کنند. میوههایی نیز در این شب خورده میشود که به گونهای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد، قصههایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حکایت حسین کرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی کرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در کرمانشاه بود.
آن روزها افراد فامیل به خانه بزرگترین فرد فامیل میرفتند و با تکاندن برفهای زمستان از لباسهایشان در گرمای آرامش بخش کرسی فرو میرفتند. افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده میشد.
خوردنیهایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم، مشکلگشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف "نان پنجرهای، کاک و نان برنجی"، و میوههایی چون انار، سیب و هندوانه که نگین این سفره بود. یکی از آداب زیبایی که شب یلدا در استان کرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است که مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار میدهند.همچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری میگرفتند.
استان سیستان و بلوچستان
مردم این استان نیز براساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم میآیند و به قصههایی که پدربزرگها و مادر بزرگها برایشان نقل میکنند گوش میدهند.
برگزاری جشنهای خانوادگی همراه با گروهی از اعتقادات اسطورهای، شبی خاطرهانگیز را برای خانوادههای زاهدانی بهویژه کودکان ونوجوانان فراهم میکند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازیهای دستهجمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره را از سرگرمیهای شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.
استان آذربایجان شرقی
مردم این استان نیز برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژهای دارند. اکثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) میخورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمیکنند.
در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود "خوانچه " طبق میفرستند و اقوام در هر چه بهتر بودن این خوانچهها کمک میکنند. محتویات خوانچهها عبارتند از شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین میشود. هنگام غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایکوبی میپردازند.
سپس طبقهای آماده را بر سر افرادی که معین شده قرار داده و روانه خانه عروس میکنند و مادر عروس پس از تحویل طبقها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب به آنها میدهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبقها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت میکند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری روانه منزل آنها میکند.
اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعداز شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه) آجیل، لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل میکنند.
ریشسفید خانواده در حالیکه با چاقو هندوانه را میبرد، میگوید قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و آشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن میدانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضربالمثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت مشغول میشوند.
استان قزوین
مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند. به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخ فام که به "شب چره" معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید میدهد.
در بعضی مواقع که مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میکنند کوچکترها شعر "هر که نیارد شب چره - انبارش موش بچره" سر میدهند، که مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل میکند. دراین شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگلکشا و انجیر خشک، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند.
به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر در این شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ میآید. یکی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده میشود.
استان خراسان
شب یلدا در خراسان به "شب چله" معروف و دارای پیشنیه دیرینهای است و مردم در این شب با شرکت در شب نشینیهای طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانیترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند، در خرید میوههای مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه کوتاهی نمیکنند.
بردن هدیه به خانه عروس با عنوان "شب چلهای" از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی که به تازگی نامزد شدهاند، ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده میشود و خانوادههای عروس و داماد دور هم جمع میشوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال را تا پاسی از شب بیدار میمانند.
یکی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "کف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند.
کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
خراسان شمالی
از جمله آیینهای شب یلدا در خراسان شمالی آن است که خانوادهها در این شبنشینی شب یلدا، تفالی نیز به دیوان حافظ میکنند که اینکار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت میگیرد. بازگویی خاطرات، قصهگویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانوادهها دلپذیرتر میکند. یکی دیگر از سنتهای کهن شب یلدا، چله بردن برای خانواده عروس است. با فرا رسیدن شب چله مردهای جوان طبقهای آراسته میوه، شیرینی و کلهقند تزیین شده را به رسم هدیه به خانه عروس جوان میبرند.
خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود لباس و یا قطعه پارچهای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده هدایا میگذارند. اگر قبل از شب چله برف باریده باشد برخی از مردم شهر و روستا در این شب با خوردن برف شیره، با شیرین کردن کام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی میکنند. همچنین بزرگترها با دادن حلوا قلقلی از کوچکترها پذیرایی میکنند.