ترور سرچشمه؛ تلاشی با حرکت در لبه تیغ

اگر کتاب شکل شناسی و گونه شناسی مستند ضابطی جهرمی را نگاهی بیاندازیم، انواع تقسیم بندی های مستند را مشاهده می کنیم. یکی از این گونه های مستند، مستند مصاحبه محور است که عموما به موضوعاتی همچون یک واقعه اتفاق افتاده و یا یک شخصیتی که فوت شده است؛ می پردازد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز؛ مستند ترور سرچشمه محمد حسین مهدویان به حادثه هفتم تیرماه سال 60 و به شهادت رسیدن دکتر آیت الله شهید بهشتی پرداخته است.

مهدویان در تولید این اثر با قریب به 20 نفر مصاحبه می کند، این در حالی است که تمامی مستند سازان از تألمات این تعداد مصاحبه به خوبی آگاهند. در واقع وقتی تعداد مصاحبه شوندگان یک مستند از 7 نفر بیشتر می شود مخاطب دچار خستگی می شود، دیگر حوصله شنیدن حرف های آنان را ندارد. ترجیح می دهد ادامه روایت مستند را یک راوی(دانای کل) به عهده بگیرید و از شنیدن مصاحبه ها رهایی یابد. از طرف دیگر کار بسیار سنگین تدوین و سینک کردن مصاحبه ها به یکدیگر و همچنین بالانس کردن تن صدای مصاحبه شونده ها کار تدوینگر فیلم را سخت تر و فرسایشی می کند.

با این وجود مهدویان به خود جرات داده است و در همان ابتدای فیلم و پس از تیتراز به ترتیب تعدادی از مصاحبه شوندگان را درون قاب می آورد و روی صندلی مخصوصی می نشاند. نوع ورود مصاحبه شونده به صحنه و نوع معرفی او خاص و خلاقانه است اما چیزی که در ادامه توجه ما را به خود جلب می کند نوع پرداخت و بهره مندی از این مصاحبه هاست.

مهدویان به خوبی دریافته است که پرداخت 90 دقیقه ای آن هم فقط به یک وجه از این حادثه مخاطب را خسته و آزرده می کند، بنابراین مستند ابتدا نحوه خبردار شدن ارگان ها و نهاد های مربوط اطلاعاتی و امنیتی و امدادی از موضوع را بررسی می کند تا جایی که با کارمند و رییس آتشنشانی وقت هم صحبت می کند. پس از آن به نحوه امداد رسانی و معضلات و مشکلات پیش رو می پردازد و از سهل انگاری ها و یا خطاهای صورت گرفته می گوید به مانند جرثقیلی که توان برداشتن سقف را نداشت. هر چند که این اتفاق یک رخ داد واقعی و غیر قابل انکار است و شاید نتوان هیچکس را در آن زمان با آن حجم از استرس و فشار مقصر دانست، اما مهدویان پس از بیان این مطلب مخاطب را با این فکت تاریخی تنها می گذارد و به ظاهر هدایت و جهت دهی فکری هم انجام نمی دهد در حالیکه مخاطب کاملا به سمت نقد درون مجموعه ای تمامی ارگان های مربوط در آن دوران کشیده می شود.

مهدویان که خوب فهمیده مخاطب با مشاهده مصاحبه های تقطیع شده از افراد مختلف خسته و رنجور می شود؛ به سه راهکار برای فرار از ملال آور شدن مستند خود متوسل شده است و به خوبی هم از پس انجام آنها برآمده است، در ابتدا مهدویان موضوعات مختلفی را در این حادثه مورد نظر قرار داده و به ترتیب موضع و نحوه روایت خود را تغییر می دهد و مخاطب به محض رسیدن به مرز خستگی وارد یک ماجرای دیگر می شود؛ برای مثال پس از بررسی نحوه امداد رسانی به سراغ مخالفان داخلی شهید بهشتی می رود، به سراغ مخالفان خارجی شهید، به شناخت افراد داخل جلسه، نحوه ترور، عامل ترور، شخصیت خود شهید بهشتی و تفاوت تفکرات او با سایر مدیران آن زمان جامعه را مورد توجه قرار می دهد. مهدویان به عنوان راهکار دوم استفاده از مواد آرشیوی در مستند را انتخاب می کند و کاملا خلاقانه از این تصاویر بهره می برد.

اما در راهکار سوم مهدویان چه در ضبط و چه در تدوین به عنصر صدا مانند سایر کارهایش توجه بسیار خاصی می کند و تن صدای مصاحبه های خود را طوری تنظیم می کند تا پرش از یک نفر به نفر بعدی ما را از تصاویری که در حال مشاهده آن هستیم غافل نکند. به کارگیری این سه عنصر در کنار سایر اجزای مستند دلیل بر آن شده است تا تعدد مصاحبه ها در مستند اصلا به چشم نیاید و مخاطب از ازدیاد گفته ها خسته نشود.

مهدویان در جایی از مستند که دست بر گزینه های احتمالی که خواستار حذف بهشتی بودند می گذارد و امثال باهنر، رجایی، هاشمی را مطرح می کند و حتی با شیطنتی خاص، تاکید بر هاشمی را با نمایش یک تصویر عکاسی شده می پردازد. اما به یک باره این مبحث را رها کرده و به سراغ وجه دیگری از روایت حادثه می شود.

عنصر دیگری که این مستند از آن بهره مند است، عنصر طنز در مستند می باشد. شاید در کمترین مستندی به بتوان عناصری را یافت که مخاطب را به خندیدن وا می دارد اما مهدویان در جاهای خاص و با هدف گذاری خاص مخاطب را می خنداند.

ترور سرچشمه علاوه بر پرداخت به جزییات حادثه، در بزنگاه هایی به نشر آرا و نظرات شهید بهشتی در موارد خاص می پردازد و همچنین برخی از ابعاد شخصیتی او را شرح می دهد. شاید این مستند در گوشه هایی از خود ابهاماتی را مطرح کرده و جوابی را هم برای آن نداده است و یا با تکرار از زبان چند مصاحبه شونده خود بیان داشته که خلاء نبودن ایشان را در هنگامه فوت امام راحل درک کرده اند. اما با این حال محال است که بیننده ای از سالن خارج شود و احساس غرور از وجود چنین شخصیتی در این نظام نکند و تا چند روز بعد از دیدن مستند به شهید بهشتی فکر نکند.

اما نکته اینجاست که شهید بهشتی در این مستند تنها یک آزادی خواه و روشنفکر دیده می شود و اصلا به نظرات آرمان گرایانه او و پیش بینی های او از آینده نظام اسلامی توجهی نمی کند و شاید بتوان اصلی ترین چالش پیش رو برای مواجهه با این مستند را از این منظر دانست.

از: حسین نوری

کد خبر: 895273

وب گردی

وب گردی