به گزارش ایسکانیوز آیا شده با کفش کهنه و زهوار در رفته در خیابان راه بروی؟ یکجاهایی حس میکنی کف پایت با آسفالت خیابان تماس دارد. یکجاهایی پایت در کفش پیچ میخورد و مدام زمین میخوری. هوس پیاده روی که اصلا به سرت نمیزند. مگر دلت تاولهای دردناک و سوزناک میخواهد. خدا رحم کند باران نبارد. کفش کهنه نقش قایق سوراخ در دریا را بازی میکند .
سخت است. همه میدانیم، سر کردن با کفش کهنه سخت است. اما آیا می دانید ویلچر نقش همان کفش را برای یک توانیابجسمی-حرکتی بازی میکند؟ میدانید یک ویلچر کهنه چه دردسرهایی برایش ایجاد میکند؟ نداشتن ویلچر جای خود دارد.
در سالن کوچک موسسه خیریه رعد الغدیر سه نفر روی ویلچر نشسته و در انتظارند. همراههایشان هم در کنارشان. با هم گفتگو میکنند. از ویلچر نو میگویند. کنارشان مینشینم و به صحبتهایشان گوش میدهم. خانمی که به نظر مادر یکی از توانیابان است به دیگری میگوید: «بچه ام از من ویلچر برقی میخواهد، من که ندارم. همین را هم نمی توانستم برایش بخرم. خدا خیرشان بدهد.»
ویلچرهای نو از راه میرسد. توانیابان دعوت شده هرکدام با شوق منتظر دریافت آنها هستند. اما شاید تاثیرگذارترین صحنه این مراسم، این است که بعد از نشستن هرکدام از عزیزان روی ویلچر نو مهندس سلطانزاده مدیرعامل مجموعه رعد الغدیر ، دربرابر توانیابان عزیز، روی زمین زانو زدند و پایههای ویلچرها را زیر پای آنها تنطیم کردند.
ویلچر که خوب باشد خودشان راحتتر حرکتش میدهند
فردین جوانترین شان است. میگوید: «اگر ویلچر برقی داشتم دیگر هیچ کسی را نمیخواستم. خودم میرفتم و میآمدم. ولی خب، ندارم.»
میپرسم همین ویلچرت چطور است و پاسخ میدهد: «دردسر شده حسابی، هر بار یکجاییش خراب میشود و باید یکی ببرد تعمیرگاه ، تا درست هم بشودجایی نمیتوانم بروم. وقتی نوتر بود اینقدر زود به زود خراب نمیشد.»
مادرش میگوید: «ویلچر که خوب باشد خودشان راحتتر حرکتش میدهند. مستهلک که میشود باید یک نفر با فشار هلش دهد.»
یاد بچگی ام افتادم، وقتی عمر دوچرخهام چند ساله می شد و مدام زنجیرش در میرفت و رکاب زدنش سخت میشد.
ویلچر کهنه و صندلی دفرمه شده عبدالله
عبدالله یکی دیگرشان است. ۳۸ سال دارد و پر از امید و خواسته است. خواستههایی که شاید یکیشان یک ویلچر نو باشد. خواهرش می گوید: «تقریبا هفتهای یک بار یک جای این چرخ خراب است. خسته شدیم.»
عبدالله می گوید: «من وقتی بیرون میروم تقریبا چند ساعت روی این چرخ مینشینم. در نظر بگیرید. صندلی ماشینی که میخواهید چند ساعت با آن رانندگی کنید یا حتی رانندگی هم نکنید به عنوان یک مسافر با آن جایی بروید، راحت نباشد. کمر درد و پا درد چقدر خستهتان میکند. این ویلچر هم همین است. صندلیاش کهنه که می شود اذیت میکند. بعضی یک بالشت برای زیر و پشتش درست می کنند. اما همان هم گاهی جواب میدهد و گاهی نه.»
عبدالله از دردسرهای زخم بستر میگوید و اینکه ویلچر کهنه و صندلی دفرمه شدهاش چقدر آنها را برای این دردسر مستعدتر می کند. از کمردردهای بیامانی که دچارش میشوند. یاد زین همان دوچرخه کودکی میافتم. کهنه که میشد عطای لذت سواریش را به لقای سختی نشستن رویش میبخشیدم.
مهدی 4 سال است میخواهد ویلچرش را عوض کندو نمی تواند
مهدی ۲۹ ساله یکی دیگر از دعوت شدگان برای دریافت ویلچر اهدایی شرکت کامبیز است. میگوید چهار سال است میخواهد ویلچرش را عوض کند ولی نمیتواند.
بارها برای تعمیربرده میگوید: «بار آخر که رفتم گفتند دیگر این را نیار. چرا خرجش میکنی. آفتابه خرج لحیم است. یک ویلچر نو بخر.»
مهدی حتی نگفته که پول تعمیرش را هم به سختی میدهد چه رسد به خرید ویلچر جدید.
مهدی اضافه میکند: «چندبار تا امروز چرخش را عوض کردم. دیگر فایده ندارد. انحراف دارد. به راست می پیچم چپ میرود به چپ میپیچم راست میرود. تا امروز چندبار نزدیک بوده در خیابان تصادف کنم . از خیابان با ترس و لرز عبور میکنم.» مهدی در کنار بیان مشکلاتش در رابطه با ویلچر، از همکاری نکردن شهروندان هم گلایه میکند. اینکه رانندهها ملاحظه یک توانیاب روی ویلچر را نمی کنند.حتی صبر نمیکنند آنها از خط عابر عبور کنند. ملاحظه کند بودن ویلچر را ندارند و برای چند دقیقه هم صبر ندارند.
دردسرهای ویلچر کهنه معصومه
معصومه دختر جوان مهربان ۳۲ ساله است که تا کنون دردسرهای زیادی داشته و بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتهاست و او هم ویلچر نو هدیه گرفته است. او از دردسرهای ویلچر کهنه شدهاش می گوید: «چرخش صاف شده و برای همین اگر جایی کمی خیس باشد سر میخورم و نمیتوانم کنترلش کنم. برای چرخاندنش باید بیشتر تلاش کنم چون راه نمیرود. زودتر خسته میشوم. دستانم درد میگیرد. چندبار چرخش را عوض کردم اما دیگر همهجایش به صدا افتاده. انگار بدنهاش هم دیگر استحکام ندارد.»
به ویلچرش نگاه میکنم. به نظرم اصلا چرخی نو به بدنه آن اسکلت کهنه وصلهای ناجور است. یاد خطر راندن دوچرخه با لاستیک صاف شده افتادم. پدرم چقدر سفارش میکرد روی زمین خیس نرانمش.
طرح بازیافت امید/درهای کوچک و بزرگ بطری
اما این ویلچرهای نو، این بارقهها امید، این مسببان شادی دلهای بیریای این جوانان از کجا آمدهاند. به صندوق فلزی گوشه سالن نگاه میکنم. تا نیمه پر شده از درهای کوچک و بزرگ بطری. از آنجا! از همین حلقههای به ظاهر بیمصرف! باورش کمی سخت است اما شیرین.
بانی اولیه این طرح شرکت صنایع غذایی کامبیز است. نام طرح را بازیافت امید گذاشتهاند. این را نوعی مسئولیت و رهنمود اجتماعی میدانند. این طرح با دو هدف بزرگ محافظت از محیط زیست و کمک به توانیابان اجرا شده است طرح ظاهری ساده اما ایدهای بسیار خلاقانه دارد. یک تیر است و دو نشان. طی آن مردم در سطح شهر تهران و برخی شهرستانها درهای بطریهای پلاستیکی را جمع آوری میکنند و به کامبیز میرسانند. شرکت درها را میفروشد و با پولش برای توانیابان نیازمند ویلچر تهیه می کند.
نماینده شرکت روند اجرای طرح می گوید: «مراکز جمع آوری درها سراهای محلات، مدارس، شرکتها و مکانهای پرتردد مثل سوپر مارکتها هستند. به این صورت که در این محلها باکسهای فلزی که توسط خود شرکت تهیه شدهاست تعبیه میشود و مردم درهای جمع آوری شده را در این باکسها میریزند. درها را به شرکتهای بازیافتی که ایزوگام یا آسفالت تولید می کنند میفروشیم چون برای کارشان به آنها نیاز دارند.»
به گفته فرخی باکس ها توسط نمایندگان پخش و فروش شرکت به محلهای مشخص شده منتقل می شود و درهای جمع شده را نیز همین نمایندگان به شرکت میرسانند. نیازمندان به ویلچر هم توسط موسسات مانند رعد الغدیر که به نوعی نماینده و رابط آنها هستند و یا همان سراهای محلات معرفی میشوند.
در صورت نیاز برای صحت اطلاعات رسیده تحقیقات لازم انجام میشود و بعد از تایید ، ویلچر به دست شخص معرفی شده میرسد.
نماینده شرکت کامبیز درباره انگیزه اجرای طرح بازیافت امید میگوید: «ایده طرح از سوی آقای بهروز پیروز حمیدی ارائه شد که علاقه شدید به محیط زیست داشت و پیگیر طرح تفکیک زباله به منظور حفاظت از محیط زیست بود . وی در نظر داشت طرح را نوعی پیاده کنند که فرهنگ تفکیک زباله در بین مردم اشاعه پیدا کند.»
فرخی همچنین درباره منفعت مالی طرح برای شرکت کامبیز که سوال بسیاری از مردم است می گوید: «مسلما طرح منفعتی برای شرکت ندارد و حتی هزینههایی دارد که شرکت در راستای اهداف خیریهاش قبول می کند . ساخت باکس ها، پرداخت پاداشی به نمایندگان طرح و ماموران پخش همه از هزینههایی است که شرکت با کمال میل تقبل می کند.»
فرخی در پایان خطاب به شهروندان تهرانی گفت:اگر ساکن برج، مجتمع مسکونی و یا شهرکی هستید، کارمند شرکت و یا دانشجوی موسسه ای که یک باکس می خواهید تا درهای بطری را جمع کنید با شرکت کامبیز تماس بگیرید و درخواست خود را ثبت کنید به این ترتیب شما در نوبت دریافت باکس قرار میگیرید.
700