مهندس بازرگان و دانشجویان فضـول

درباره مهندس مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت گفته‌های بسیاری موجود است. او و دولتش به این دلیل که اولین دولت پس از انقلاب اسلامی بود، نقش موثری در تصویرگری آنچه در آینه جمهوری اسلامی نقش می‌بندد، ایفا کردند. از این جهت شاید سالروز درگذشت مهندس بازرگان فرصت خوبی برای بازنمایی وجوه کمتر دیده‌شده از زندگی او باشد.

یکی از مواردی که درباره مهندس بازرگان گفته می‌شود این است که تاسیس انجمن‌های اسلامی را به او منتسب می‌کنند؛ اولین تشکل با عنوان انجمن اسلامی در سال 1321 و در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران تاسیس شد اما مهندس بازرگان در دانشکده فنی دانشگاه تهران حضور داشت‌؛‌ او حتی در سال‌های 20 و 21 دانشجو نبود. دکتر حشمت‌ا... آزاده از موسسان این تشکل در کتاب خاطرات خود دراین‌باره می‌نویسد: «از آنجایی که مسجد دانشگاه تهران در آن سال‌ها هنوز ساخته نشده بود، بچه‌های دانشکده پزشکی نماز جماعت را در راهروها و زیرپله‌های دانشکده اقامه می‌کردند و هر روز مورد تمسخر و اذیت و آزار جریان چپ مارکسیستی در دانشگاه قرار می‌گرفتند. ما دانشجویان اسلام‌گرای دانشکده پزشکی به این نتیجه رسیدیم که در کشور اسلامی زندگی می‌کنیم که قاطبه آن مسلمان هستند. چطور می‌شود که جریان حداکثری ما در سطح شهر تهران و در دانشگاه تهران مورد آزار و اذیت قرار ‌می‌گیرد و این‌گونه شد که انجمن اسلامی دانشجویان را تاسیس کردیم.»

مهندس بازرگان خود نیز ادعای تاسیس این تشکل را نداشت تا جایی که در کتاب «دفاعیات نهضت آزادی» با معرفی جریان چپ مارکسیستی و جریان دیگر که آن را «جریان اسلام‌گرا» می‌نامد، می‌نویسد: «این افراد و بخشی از دانشجویان مسلمان در کلاس‌های تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه آیت‌ا... طالقانی شرکت می‌کردند و براساس نصایح ایشان به غیرت‌شان برخورد و انجمن‌های اسلامی دانشجویان را تشکیل دادند.»

اگر با اغماض هم بپذیریم که انجمن‌های اسلامی تاثیرپذیر از بازرگان بوده‌اند، یک نکته دراین‌باره خودنمایی می‌کند و آن اینکه نهایت تاثیر او در تشکل‌های منفعل بوده است. عباس عبدی از دانشجویان پیرو خط امام دراین‌باره می‌گوید: «آن موقع [دهه‌هاى ۲۰ و ۳۰] جو مذهبى دانشگاه محدود بود و این انجمن‌ها اعظم کارشان مسائل مذهبى و تبلیغاتى بود و کار چندانى به سیاست نداشتند که این وضع با خط‌مشى مرحوم بازرگان هم در آن دوران انطباق داشت. مرحوم بازرگان پس از گذران دوران جوانى و از حدود 40 سالگى وارد میدان سیاست شد. این انجمن‌ها ممکن بود خدمات و کمک‌هاى عمومى هم مثل کمک به محرومان و نیازمندان انجام بدهند ولى حتى‌المقدور در سیاست دخالت نمى‌کردند.»

بعد از سال ۴۲ اما وضعیت انجمن‌های اسلامی تغییر می‌کند و به‌طور عادى تقاضا براى عمل سیاسى با تکیه بر وجه رفتن شاه بیشتر می‌شود و چنین شد که انجمن‌هاى اسلامى در آن دوره به‌شدت سیاسى شدند. عباس عبدی درباره این سال‌ها می‌گوید:‌ «افکار و حتى برنامه‌هاى مذهبى [انجمن‌های اسلامی] هم به شکلى در خدمت سیاست قرار گرفت. مثلا اگر نماز جماعت مى‌خواندند معمولا شجاع‌ترین و سیاسى‌ترین آدم‌ها جلو مى‌ایستادند. بنابراین، این انجمن‌هاى اسلامى با آن انجمن اولیه که از طرف مرحوم بازرگان تاسیس شد خیلى تفاوت داشت.»

عبدی معتقد است:‌ «انجمن­‌هاى اسلامى بعد از انقلاب درواقع تداوم قبل از انقلاب هستند، خیلى فرق ندارد.» واقعیت دیگری که درباره مرحوم بازرگان کمتر گفته می‌شود ارتباط او با دانشجویان است. طبیعتا در بدو انقلاب این انتظار بود که فضای انقلابی موجود در جوانان با تدبیر مسئولان به نفع انقلاب اسلامی مدیریت شود، اما ناظران سیاسی معتقدند مرحوم بازرگان توانایی کنترل این شور و هیجان را نداشت.

محمد هاشمی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) درباره این منش بازرگان می‌گوید:‌ «ما شاگردهای بازرگان بودیم. مرحوم بازرگان از این جهت که امام نمی‌خواست روحانیون در حکومت باشند، بهترین فرد بود؛ مومن، متعهد و دانشمند و مبارز، ولی از این جهت که پتانسیل همه‌جانبه انقلاب را هدایت کند، مورد مناسبی نبود.» مصطفی تاج‌زاده چندی‌پیش در نشستی تلویحا مرحوم یزدی را بیش از بازرگان اهل تعامل و سازگاری دانسته و می‌گوید: «به نظر من اگر دکتر یزدی در آن زمان به‌جای مهندس بازرگان رئیس دولت موقت بود، شرایط متفاوت می‌شد.» ماشاءا... شمس‌الواعظین هرچند این موضوع را دلیل بر پختگی بازرگان می‌داند، اما او نیز معتقد است: «اگر یزدی و بازرگان را مقایسه کنیم، به‌راحتی تصدیق می‌کنیم که گرایش یزدی انقلابی‌تر از گرایش بازرگان بود.»

عباس عبدی هم دراین‌باره می‌گوید:‌ «آقای بازرگان می‌گفت اینها بولدوزرند، ما فولکس واگنیم. در حالی که باید در نتیجه این سخن می‌پذیرفت که با فولکس واگن در تپه و گردنه سنگلاخی راه نمی‌روند و با آن جاده صاف نمی‌کنند. سیاست یعنی همین. مرحوم بهشتی کسی است که دادگستری را که خیلی هم به آن حساس بود، حفظ کرد. با اینکه در بیان رادیکال حرف می‌زد اما دادگستری را حفظ می‌کرد. با اینکه سیستم بعد از انقلاب به دادگستری خیلی حساس بود. این یک هنری می‌خواهد. آقای بازرگان نمی‌توانست این کار را بکند.»

همین روحیه باعث شده بود که وی نتواند آن‌طور که باید با بدنه دانشجویی ارتباط موثر بگیرد تا جایی که چندی‌پیش مصطفی تاج‌زاده که با یک ماهنامه گفت‌وگو می‌کرد، گفت:‌ «سال ۱۳۵۶ که فلق را تشکیل دادیم، انقلابی بودیم و راه‌های محافظه‌کارانه و سازش‌کارانه را رد می‌کردیم؛ از این جهت با مهندس بازرگان بیشتر مشکل داشتیم.» این مشکل در خاطرات عباس عبدی این‌طور نمود دارد.

او می‌گوید:‌ «آقای بازرگان متناسب با اول انقلاب نبود. طبعا هم اشتباه بود که سرکار آمد. دانشجویان در موارد بسیار زیادی نزد مسئولان دولت موقت رفتند که هر نوع کمکی می‌توانند به دولت بکنند. بعضی‌ها در دولت بودند که آنها را تحویل می‌گرفتند چون خودشان هم‌ این تیپی بودند که جوان‌ها را درک می‌کردند. مثل آقای دکتر یزدی؛ ولی آقای بازرگان اصلا این تیپی نبود. خاطره‌ای تعریف می‌کنم؛ البته من خودم در آن جلسه نبودم، گزارش آن را شنیدم. در جلسه‌ای نماینده دانشجویان رفته بودند که اعلام کنند ما می‌خواهیم به دولت کمک کنیم، هر کمکی که بخواهید برایتان انجام می‌دهیم. برده بودندشان پیش آقای بازرگان، ایشان که آن حرف‌ها را شنیده بود بدون ملاحظه گفته بود بهترین کمک این است که شما در این کارها فضولی نکنید.»

شاید این حرف در شرایطی که تصور شود حرکات رادیکال به سود کشور نیست صحیح تلقی شود اما این سخنان در حالی بود که به بیان خاطرات عباس عبدی «این‌طوری نبود که دانشجوها نخواهند همراهی کنند نه به‌خاطر شخص آقای بازرگان، بخش عمده‌اش به‌خاطر امام آماده کمک بودند. اصلا دانشجوهای مذهبی آن‌موقع در معرض این اتهام بودند که دولتی را حمایت می‌کنید که لیبرال و سازش‌کار است، اتهام‌شان این بود.»مهندس بازرگان می‌گفت: «ملت محترم و عزیز انقلاب کردید؛ خسته نباشید حالا بروید خانه‌‌تان.»

تصور او از انقلاب این بود که عده‌ای یک خانه‌ای ساخته‌اند و مزدشان را می‌گیرند و می‌روند و ایشان در این خانه می‌نشیند و آن را اداره می‌کند. خود بازرگان هم در گفت‌وگویی با حامد الگار به این نکته اشاره می‏کند که «امام هشتاد ساله خیلی راحت‌تر با جوانان و دانشگاهیان و طلاب و انقلابیون ارتباط برقرار می‏کند تا بازرگان که عمری را در میان دانشجویان و جوانان گذرانده است» و به این صورت از اینکه با وجود اختلاف سنی و کوچک‌تر بودن ارتباط ضعیف‌تری با جوانان دارد، اظهار تعجب می‏کند. از این جهت به نظر می‌رسد آنچه این روزها از سوی به‌اصطلاح حامیان مرحوم بازرگان گفته می‌شود، ریشه در واقعیت خود آن مرحوم ندارد.

منبع: فرهیختگان

کد خبر: 899128

وب گردی

وب گردی