بن سلمان در تقلای پرچم داری عربستان مدرن

این روزها عربستان و به خصوص شخص ولیهعد برای تبدیل جامعه سنتی این کشور به مدرن در تلاش و تقلاست. او با زیرکی هرچه تمام تر به گونه ای عمل نموده تا با جلب رضایت افکار عمومی ، اصلاحات خود را پیش برده و در عین حال که ولیعهد است به عنوان یک سلطان بالقوه، اقدام نماید.

مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسایل خاورمیانه معتقد است جهان در حال تغییرات پرشتاب بوده و مرزهای ملی در حال کمرنگ شدن هستند . به نظر نویسنده جهان در حال گذار از اتاق شیشه ای به گوی بلورین بوده و شاهد دوران جدیدی از نوعی تطبیق گرایی است. اکنون ملت های جهان به راحتی خود را با گذشته، اکنون و آینده خویش و جوامع پیشرفته تطبیق می دهند.

این ملت ها به دنبال ایجاد این فضای تغییر پرشتاب برای رسیدن به ترازهای پیشرفت و توسعه با کشورهای پیشرفته جهان هستند.

بنابراین انجام تغییر و تحولات گریز ناپذیر است. دولت مردانی که این معنا را درک کرده اند،تلاش می کنند تا « پیش از آن که ملت ها تغییر را بر آن ها تحمیل و به پیروی از آن، آنان را از صدر قدرت به زیر بکشند،» با انجام اصلاحات از بالا به پایین، زمینه های تغییر مدیریت شده را فراهم کنند، لذا اصلاحات در درون حکومت ها یک امر عقلایی و تردید ناپذیر است.

این مساله نه برای عربستان، بلکه برای کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، فرانسه، آلمان یا انگلستان نیز گریزناپذیر است، حتی دولت های موجود در کشورهای به اصطلاح توسعه یافته و پیشرفته نیز مجبور به انجام اصلاحات دائمی در درون ساختارهای خود هستند.

محمد بن سلمان این مساله را درک کرده که ممکن است عمل آینده او برای وی چالش ایجاد نماید، ولی او یا هر فرد دیگری در عربستان از این معنا گریز ندارد.

به دلیل بسته بودن جامعه سنتی عربستان در طول تاریخ ، اکنون این کشور به عنوان جامعه ای که به سرعت در حال دادن آزادی های مدنی، اجتماعی و تقریبا آزادی های سیاسی به مردم است ( البته شتاب این تغییرات متناسب با شتاب موجود در جامعه بین المللی تا حدودی تنظیم شده است) اما تناسبی با جامعه سنتی عربستان دارا نیست و این امر می تواند برای محمد بن سلمان و آینده حکومتش موجب ایجاد چالش شود.

بن سلمان طی چهار ماهه اخیر در دادن آزادی های مدنی و اجتماعی به مردم به سرعت راه پنجاه ساله را پیموده و به همین علت شاهد طغیانی علیه وی در نظام حاکم نبوده ایم. ممکن است این فقدان طغیان از یک سو به علت مدیریت امنیتی و از سوی دیگر به خاطر استقبال جامعه موجود عربستان یا فاکتور های دیگر باشد.

از نظر نگارنده، محمد بن سلمان تاکنون توانسته است، زمینه های این تغییر و تحولات را فراهم کند و به رغم نظریه هایی که معتقد بودند این تغییرات می تواند جامعه سنتی عربستان را با یک انقلاب عظیم ضد مدرنیته و مدرنیسم بن سلمان، روبرو سازد مواجه نشده است. تاکنون این مساله رخ نداده و دلیلی ندارد که در آینده نیز رخ ندهد، همین که تاکنون شاهد یک مقاومت جدی در برابر این تغییر و تحولات نبوده ایم خود نشان دهنده موفقیت محمد بن سلمان بوده است.

عربستان از لحاظ ساختار سیاسی و اجتماعی دارای یک ساختار قومی _ قبیله ای است و دولت مدرنی تاکنون در آن وجود نداشته است. یک جامعه سنتی با حاکمیت سلطانی که خود را امیرالمومنین می خواند و نه تنها افسار حکومت که حتی مذهب هم در دست او بوده است؛ از نظر اهل تسنن خودبه خود حکومت فقهی و شرعی نیز دارد و این مساله نه تنها از منظر سیاسی که از نظر مذهبی نیز مشهور بوده است.

لذا مفتی های عربستان بر اساس این سنت و سنت گرایی و از نظر شریعت توانایی ضدیت با حاکم را نخواهند داشت. این در نظریه های احمد ابن حنبل، ابن قیم جوزیه و طرفداران آن ها در گروه های سلفی رادیکال هم وجود دارد که شمشیر کشیدن بر ضد حاکم ستمگر نیز مشروع نیست.

بنابر این در جامعه ای با چنین طرز تفکر، ایجاد طغیان ضد حاکمی که خود در جایگاه شریعت نشسته و شریعت نیز اعمال زور به او را مشروع تلقی نمی کند، ساده نخواهد بود.

محمد بن سلمان تاکنون در یک نظام قبیله ای به راحتی ولیعهد قبلی را کنار زده و خود در این جایگاه نشسته است و به واسطه جوان و پرتحرک بودن و برنامه داشتن، توانسته در عین حال که ولیعهد است به عنوان سلطان عملی عربستان عمل کند.

توجه به هماهنگی بین او و پدر، در ارتباط با ایجاد تغییر و تحولات زمینه هایی را ایجاد کرده است که اطمینان کامل به او وجود دارد. او ضد پدر وارد طغیان نشده و به رغم این که پیش بینی می شد جای پدر را بگیرد، نخست با انجام اصلاحات، خود به خود امروز جای پدر را گرفته است. این نشان دهنده زیرکی و عدم ورود او به مباحث طغیان سیاسی ترک خورده در ساختار سیاسی سنتی عربستان است.

باید گفت،با وجودی که وی اکنون عنوان ولیعهد عربستان را یدک می کشد اما عملا سلطان است و به گونه ای عمل کرده که کمترین ایجاد شکن و ترک در ساختار کنونی بوجود نیاید. این ترک ها از قبل نیز در ساختار قدرت عربستان، با رقابت بسیار شدید شاهزادگان خاندان آل سعود و حتی رقابت با خاندان های قدرتمند دیگر ««که گاه از درون آن ها بن لادن ها بر می خیزند»» وجود داشته است.

با توجه به نوع عملکرد بن سلمان، تنها چیزی که می تواند او را از حرکت بازدارد حذف فیزیکی وی توسط نیروهای رقیب است که آن هم به آسانی صورت نمی پذیرد.

لذا باید این معنا را در ارتباط با محمد بن سلمان در نظر گرفت که او با عملکردش در مقابل بسیاری از تهدیدگران رقیب، در حال حاضر با یک نوع رفتار و منش سیاسی برنامه ریزی شده، تلاش دارد در عین حال که اصلاحات را انجام می دهد؛ به کمترین میزان تنش در بین شاهزادگان روی آورده و با عجله نداشتن در گرفتن عنوان سلطان عربستان، به عنوان ولیعهد، اصلاحات خود را به انجام برساند. بن سلمان با عدم تلاش جدی برای گرفتن جایگاه پادشاه، توانسته اطمینان بیشتری در حوزه اصلاحات در توده های مردم کسب کند.

با توجه به این اوضاع، عربستان در آینده تغییر و تحولات اساسی خواهد داشت که سیستم حاضر بر این کشور، از یک رویکرد به رویکرد متعادل گرای خواهان تغییر و تحولات مدرن، تبدیل و بدین ترتیب گام های اولیه تشکیل یک دولت مدرن درآن شکل خواهد گرفت و محمد بن سلمان تلاش دارد که پرچم دار عربستان مدرن در قرن 21 میلادی باشد.

بنابر این می توانیم بگوییم تغییر و تحول در عربستان رخ خواهد داد و گمانه زنی در مورد مساله فروریزش در این کشور بستگی به فشارهای کنونی و حذف چنین رویکرد عمل گرایی در ساختار عربستان از طرق متفاوت دیگر دارد که ممکن است در ابعاد منطقه ای و بین المللی بر این تلاش فائق آید.

کد خبر: 899618

وب گردی

وب گردی