پایان جشنواره تئاتر فجر و داوری‌هایی که باید آغاز شود

قطار سی و ششمین دوره جشنواره تئاتر فجر به ایستگاه آخر رسید. جشنواره ای که باید آن را داوری کرد، ضعف ها و قوت هایش را اندازه گرفت و یادآوری کرد تا برای ادوار آتی چراغ راه باشد .

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، در سی و ششمین دوره جشنواره تئاتر فجر دو جریان و رویکرد حاکم بودند. جریان اول کسانی بودند که بیش از هر چیز اسیر تکنیک زدگی و پیچیدگی در اجرا و بیان بودند. گروه هایی که هیچ اهمیتی برای مخاطب قائل نبودند و در نتیجه خروجی کارهایشان ارتباطی با مخاطب عادی برقرار نمی کرد.

در واقع آثار آنها از زندگی تهی بود، نمایش هایی بدون مسئله و دغدغه که صرفا تجربه هایی تکنیکال و از سر تفاخر بودند برای به رخ کشیدن سواد نمایشی. غافل از اینکه هنرمند علاوه بر سواد و تکنیک باید زیستِ مماس با جامعه و مردمش هم داشته باشد. از دیالکتیک بین فردیت (دانش و تکنیک) و جمعیت (دغدغه های اجتماعی) اثر هنری موردپسند مخاطب خلق می شود. اثری که در عین حال واجد کیفیت های خوب نمایشی است. در این دسته می توان به نمایش هایی مثل «فهرست مردگان» اثر رضا ثروتی اشاره کرد.

نمایشی به معنای دقیق کلمه بی مسئله و بی سر و ته که فاقد هرگونه قصه و روایتی بود. هرچند روشن بود در اجرا زحمت های زیادی برای آن کشیده شده است. یا نمایش «پسران تاریخ» به کارگردانی اشکان خیل نژاد. یک اجرای فیزیکال و پرانرژی که بعد از تماشای آن متوجه نمی شوی چه تجربه ای به تو منتقل شده است.

در سوی دیگر شاهد نمایش هایی بودیم که گرچه در ظاهر دغدغه مند بودند اما ضعف های آشکار در متن و اجرا تماشای آنها را کسالت بار و ملال آور کرده بود. نمایش هایی با حداقل کیفیت که بیشتر به نوآموزی های گروه های تازه کاری می خورد که روشن نیست چرا در مهمترین جشنواره تئاتر کشور که داعیه بین المللی بودن دارد بر صحنه اجرا حاضر هستند. در این دسته می توان به نمایش هایی مانند U+263 f که اسم بی‌معنایی دارد و تماشای اجرای یک ساعته اش صبر ایوب می طلبید. یا نمایش رولور که البته بیش از آنکه نمایش باشد به نمایشنامه شباهت داشت. دو بازیگر روبروی هم ایستاده اند و 40 دقیقه دیالوگ می گویند. بدون هیچ اکت یا اجرایی. صرفا بیان کلمات. بدون استفاده از موسیقی و نور!

خلق آثاری که هم واجد کیفیت و دانش باشد هم دغدغه مند باشد مثل راه رفتن روی لبه تیغ است. در جشنواره تئاتر سی و ششم چند اثر را می توان نام برد که توانسته اند این کار شاق را انجام دهند. بی تردید در صدر این لیست نمایش «مفیستو» به کارگردانی دکتر مسعود دلخواه قرار می گیرد که در یادداشتی به تفصیل درباره اش نوشتیم و به آن پرداختیم. یا نمایش «موغلی پنا» به کارگردانی علیرضا داوری که از جمله با سابقه های تئاتری بندر عباس است. نمایشی زنانه و بومی که قصه آن از باورها و مثل‌های عامیانه زنانه جنوب آمده است.

با این همه شاید مهمترین ضعف در جشنواره تئاتر سی و ششم جای خالی آثار مربوط به حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باشد. تلخ تر اینکه نام جشنواره مزین به «فجر» است و یادآور انقلاب و آرمان‌های اسلامی اما از آثاری با این موضوعات خبری نیست. تعداد نمایش های این حوزه در جشنواره به تعداد انگشت های یک دست هم نمی رسد. گرچه در همین حضور محدود هم نمایش «ساعت هفت، هفتم عصر» به کارگردانی ایوب آقاخانی که درباره شهید محمدجهان آرا بود خوش درخشید. اما در هیچ بخشی حتی نامزد دریافت جایزه ای نشد.

مدیریت اجرایی جشنواره نیز خالی از اشکال نبود. چه بسیار نمایش هایی که با تأخیر زیاد آغاز شده و مخاطبان مجبور بودند زمان زیادی را برای تماشای نمایش خود به انتظار بنشیند و چه بسا نمایش بعدی خود را از دست بدهند. یا فروش بیش از حد ظرفیت بلیت ها که باعث شده بود خیلی ها امکان خوبی برای تماشای نمایش ها نداشته باشند.

سی و ششمین دوره جشنواره تئاتر فجر امروز در تالار وحدت رسما به پایان می رسد. درس نگرفتن از تجربه های گذشته نتیجه بهتری را به دنبال نخواهد داشت. دیری نمی گذرد که زنگ ها برای دوره سی و هفتم به صدا در می آید. و ما همچنان امیدوارانه از خودمان می پرسیم بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم؟

503

کد خبر: 902248

وب گردی

وب گردی