سلیمی نمین: انقلاب ما انقلابی هویتی بود/  ورود سیاسیون به زندگی اشرافی انحرافی جدی است

رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با ابراز این که انقلاب ما انقلابی هویتی بود اظهار داشت: انقلاب ما انقلاب قشر خاص یا مطالبه خاص نبود از همین روی نمی توانیم انقلاب اسلامی را در یک گروه خاصی خلاصه کنیم بلکه انقلاب اسلامی متعلق به همه ملت ایران است .

به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، انقلاب اسلامی به عنوان واقعه ای تاریخی که باعث تحول جدی در ایران اسلامی شده است دارای ابعاد مختلفی است که برای روشن شدن ابعاد گوناگون این مسئله باید نگاهی به تاریخ آن داشت. تاریخی که اگر خوب تبیین شود می تواند به درک بهتر مسائل بیانجامد.

ناگفته پیداست دوران فرازو نشیب انقلاب اسلامی دارای مسائل و رخ دادهای مهمی بوده است. از وابستگی خاندان پهلوی تا نادیده گرفتن حق مردم در این دوران انجام شده است که همگی در صفحه تاریخ نقش بسته اند.

از همین روی برای روشن شدن مسائل مهم و چرایی انقلاب اسلامی ایران به سراغ یکی از افرادی رفتیم که هم خودش در آن دوران بوده و در حال حاضر مسئولیت مهمی در تدوین تاریخ انقلاب دارد. عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران کسی است که اطلاعات زیادی در مورد این دوران در اختیار ما گذاشته است .

ازهمین روی شما را به خواندن این گفت و گوی تفصیلی دعوت می کنیم.

- از خاطرات خود در دوران پهلوی بگویید.

یادم است روزی با دوستان خود از دبیرستان برمی گشتیم و در مورد مسائل جامعه حرف می زدیم بلافاصله دیدم که کسی پشت سر ما در حال آمدن است و در حال کنترل کردن ما است مجبور شدیم که حرف هایمان را عوض کنیم .

این نشان می داد که دو تا بچه مدرسه ای در سطح مسائل سیاسی که بخواهند حرف بزنند در این حد هم تحمل نمی شد و فضای خفقانی وجود داشت.

- از دوران دانشجوی تان و برخورد رژیم پهلوی با فضاهای دانشگاهی بگویید.

وقتی به عنوان دانشجو برای تحصیل به خارج از کشور رفتم در دانشگاه مامور های مشخص ساواک وجود داشت که دانشجوها می دانستند این فردی است که به ساواک اطلاعات می دهد و اگر کسی کار سیاسی انجام دهد کار او در داخل کشور منعکس خواهد شد و این باعث خواهد شد که نه تنها درس او به مشکل می خورد بلکه خودش هم به مشکل می خورد.

همچنین بعدها در اسنادی که به دست آمد مشخص شد که نشان می داد سوییس پایگاه اصلی ساواک در خارج از کشور بود و هر کدام از این کنسولگری ها یک شعبه از ساواک را داشتند منتهی مقر اصلی ساواک برای دانشجوها در سوییس واقع شده بود که این خودش قابل تامل است.

طی اعلامیه ای سوییس ابراز کرد ما تاسف می خوریم که دولت پهلوی داشنجویان را کنترل می کند اما ساواک اعلام کرد تمام اقدامات ما با اطلاع کامل دولت سوییس صورت می گیرد و واقعا هم همین طور بود حمایت جدی دولت های غربی از پهلوی موجب شرایط دشوار حتی در خارج از کشور شده بود.

دانشجویان درخارج از کشور تصور می کردند از دیکتاتوری پهلوی دور شده اند اما بسیاری از دانشجو ها حتی جرات خواندن یک اطلاعیه سیاسی را هم نداشتند.

-بعنوان اولین سوال آیا فقط دغدغه های اقتصادی باعث انقلاب اسلامی شد و یا مسائل دیگری هم در این خصوص دخیل بود ؟

در مورد تقدم و تاخر مطالبات مردم مطالعات خوبی صورت نگرفته یا امکان مطالعه در این زمینه نداشتیم بعد از انقلاب هم مطالعه در این زمینه صورت نگرفته است اما آنچه که می توان به صورت قطع بیان کنیم این است که انقلاب ما انقلاب قشر خاص یا مطالبه خاص نبود از همین روی نمی توانیم انقلاب اسلامی را در یک قشر و یا صنف خاصی خلاصه کنیم بلکه انقلاب اسلامی متعلق به همه ملت ایران است .

من فکرمی کنم انقلاب اسلامی بیشتر انقلاب هویتی بود تا انقلاب اقتصادی یا سیاسی . ملتی هویت خودش را پایمال شده می دید و به دنبال تثبیت هویت خود بود یعنی اگر ما در دوران پهلوی می توانسیتم هویت خودمان را به دست بیاوریم قطعا در مسیر انقلاب قرار نمی گرفتیم.

- نتیجه اعتماد رژیم پهلوی به آمریکایی ها کاپیتولاسیون بود این موضوع تا چه اندازه در ارتقای فکری ملت ایران تاثیر داشت ؟

در دوران پهلوی دوم وقتی کاپیتولاسیون مطرح می شود، باهری که وزیر کابینه اعلم است و کاملا غربگرا است می گوید: "این قرارداد چیزی نیست که ملت ایران تحملش بکند این تحقیر ملت ایران به بدترین شکل ممکن است قرار داد استعماری منسوخ شده است " به بیان دیگر کشورهایی که سطح شان بسیار از ما پایین تر است همچین قراردادی را تحمل نمی کنند بر این اساس اعلم جرات نمی کند زیر آن را امضا کند و برای آن در کابینه رای گیری نمی کند.

لازم بذکر است پهلوی اول و هم دومی به گونه ای عمل می کرد که شان ملت ایران تنزل پیدا کند و در این بین نباید فراموش کنیم که لازمه پیوند بین استبداد و سلطه همین است.

اما وقتی تحقیر ملت ایران صورت می گیرد بازاری، کارمند ، روشنفکر و همه ابعاد تحقیر می شوند. در دوران پهلوی عناصر وابسته که برای خودشان شأن کارشناسی قائل می شدند حتی آن ها هم تحقیر می شدند.

خیلی از کسانی که شأن و فهمی برای خودشان قائل بودند در برابر بسیاری از کارهایی که موجب تحقیر ملت ایران می شد با آن مقابله می کردند.

در دوران پهلوی دوم کار به جایی می رسد که تک صدایی به اوج خودش می رسد یعنی در ارتباط با عوامل وابسته هم امکان متفاوت صحبت کردن هم وجود ندارد. حزب مردم و ایران نوین را هر دو شاه به دبیر کل هایش حکم می داد و از عناصر وابسته بودند.

- از تاثیرات حضور مستشاران خارجی به ویژه آمریکایی ها در ابعاد گوناگون زندگی ایرانی بگویید.

در قضیه حضور مستشاران آمریکایی در ایران شاهد بودیم که هر آدم بی سروپایی را به عناوین مختلف به ملت تحمیل می کردند و ما شاهد بودیم طی قراردادی در ایران در اوج مخالفت های قبل از انقلاب دو تا از مقامات شرکت امریکایی هم دستگیر شدندخود آمریکایی ها وقتی دیدند چه قدر گند زدند برای فریب ملت ایران اجازه دادند که دستگیری صورت بگیرد منتهی وقتی انقلاب پیروز شد این افراد را فراری دادند.این ها تحقیر ملت ایران است.

استبدادی که در دوران پهلوی با قاجار داریم از زمین تا آسمان است. استبداد دوران قاجار احساس این را ندارد که قدرتش را ناشی از بیگانه بداند. پیوند خودش را با ملت قطع نمی کند و به داشته های ملت احترام می گذارد.

- چرا آمریکایی ها نتوانستند از سقوط شاه جلوگیری کنند؟

آمریکایی ها هر آنچه می خواستند انجام دادند . فریب را در اوج خودش به کار گرفتند و همچنین آنها طرح کودتا را تا آخرین لحظه رها نکردند .بسیاری از کارشناسان می گفتند باید چند میلیون از آدم ها رو کشت تا این انقلاب را سرکوب کنیم. اما هیچ کدامیک از این طرح ها به نتیجه نرسید زیرا خیزش مردم یک انقلاب سراسری بود،روستایی هم به اندازه شهری در جریان انقلاب نقش داشت و سینه برای دفاع از هویت خود سپر کرده بود و این نبود که فقط یک انقلاب شهری داشته باشیم به همین خاطر آمریکایی ها هم با تمام نفوذی که در ایران داشتند نتوانستند مانع خروش ملت ایران شوند .

- علت این که مردم به امام روی آوردند چیست؟

مهمتربن نکته صداقت حضرت امام بود. امام در اوج افزایش استبداد یعنی بالا رفتن هزینه مبارزه به تنهایی در صحنه ماند در حالی که بسیاری از مبارزان صحنه را ترک کردند.در حالیکه امام وقتی می گفت از حقوق مردم دفاع می کنم در سخت ترین شرایط هم مردم را تنها نگذاشت.

یک مطلبی که امام به آن رسیده بود حضرت امام معتقد بود که نمی توانیم در این مملکت تحولی انجام دهیم مگر این که استبداد و سلطه را با هم از بین ببریم و الا این دو از هم پشتیبانی می کنند و هیچ تغییری نمی توانیم بدهیم.

علاوه بر صداقت امام درک دقیق از مسائل تاریخی از سوی مردم هم مهم است. ملت به این جمع بندی رسید که درست است امام حاضر است خودش را برای این راه هزینه کند اما این تنها راه برای رهایی از ظلم و استبداد پهلوی است .

همچنین در اعتماد مردم به امام خستگی ناپذیری و راسخ بودن ایشان بود. امام تعهد کرد و هیچ چیزی او را متوقف نکرد و همین باعث شد ساختار باطلی را در ایران از بین ببرد.

- مهم ترین استراتژی حضرت امام در مبارزات بر علیه رژیم پهلوی چه بود ؟

اگر طرح امام مبارزه مسلحانه بود ادعای شاه و امریکا در مورد حمایت شوروی از این اقدامات ثابت می شد . شاه می گفت اگر حرکتی در ایران صورت بگیرد حتما از سوی اتحاد جماهیر شوروی است. اگر مسلحانه بود به راحتی می گفتند که این سلاحش را از شوروی آورده است. چون مسلحانه نبود نمی توانستند این اثبات کنند .

ضمن این که تمام اقشار جامعه در ان حضور داشتند شاه شیوه های مختلف به کار گرفت برای همین به این جمع بندی رسید که خودش بیرون برود و آمریکایی ها بمباران کنند. علت این که شاه عجله داشت از کشور خروج شود این بود که قتل عام در حضور او صورت نگیرد.

چون اگر این کار انجام می شد و پیروزی صورت نمی گرفت دودمانش رو به باد می دادند . شاه قائل به کشتن میلیونی بود و کارهای فوق العاده ای هم کرد اما استراتژی امام نقطه مقابل بود و ملت ایران آن را پذیرفته بودند.

گروه های مسلح را هم مردم پس زدند چون می دانستند آن نوع مبارزه اگر انجام شود برادر کشی در ایران باب می شود بنابراین در این موضوع شاه دست بالا را خواهد داشت چون ارتش بسیار قوی دارد ،در حالی که امام کشتن یک ارتشی را حرام می دانستند.

از ویژگی های طرح مبارزاتی حضرت امام که باعث زمین گیر کردن آمریکایی ها شد همین موضوع بود که بر اساس اعتقادات عمل کرد. بعنوان مثال ایشان اعتقاد داشت "ترور"حرام است و به همین منظور تعبیر های خیلی تندی در مورد ترور های فداییان خلق دارد که این آدم کشی است.

- با وجود گذشت 39 سال از انقلاب اسلامی تا چه اندازه آرمان های انقلاب در عرصه های سیاست، فرهنگ و یا اقتصاد ساری و جاری شده است؟

باید بگویم توانستیم شأن خودمان را بازبیابیم ، اما متاسفانه دست هایی کار کرد که این شأن را در ازای چیزهای ناچیزی بفروشیم. بعضی ها اگاهانه کاری کردند که ما وارد عرصه دنیاگرایی بشویم.

چرا خدا به امام چنین قدرتی داده بود. چون دنیا برای او هیچ ارزشی نداشت. متاسفانه دست هایی در این چهار دهه کار کردند تا ما دوباره برگردیم به دیدن خودمان نه دیدن آرمان ها و مردم.

داشتن زندگی خوب بد نیست در زمانی که توانسته باشیم سطح جامعه را بالا بیاوریم .قطعا هدف اسلام و انقلاب در کنار شانیت بخشیدن به ملت بود مسائل اقتصادی را هم در کنار خودش حل می کرد.

متاسفانه وارد کردن سیاسیون و نخبگان به صحنه اشرافیت در زندگی و مدیریت، یک انحراف جدی بود که ایجاد شد.

هاشمی رفسنجانی آمد گفت جنگ تمام شده باید رفت دنبال زندگی بهتر در حالی که باید می گفت جنگ تمام شده اما مردم سختی را تحمل کنید تا شأن مردم را زا لحاظ اقتصادی ارتقا دهیم. مسئولان وقتی دنبال مسائل دنیایی رفتند طبیعی است که ما از خیلی از مسائل دور شدیم.

باید اولویت را به مردم می دادیم، خواص وقتی اشرافی شدند نمی توانند خدمت گذاری کنند و مجبور میشوند راه فساد را در پیش گیرند .

این نوع نگاه ضربه جدی به انقلاب اسلامی زد. روحانیت هم در این قضیه اشتباهات فاحشی کرد. بعد از این که ترور های منافقین را خنثی کردیم باید از فاز امنیتی خارج می شدیم معنی نداره امام جمعه ای محافظ داشته باشد.

بعد کسانی که باید صدای مردم را منعکس می کردند با این کارها ارتباطات رو کم کردیم خطاهایی از این نوع زیاد داشتیم.

خبرنگار : مجید فاضلی

کد خبر: 902457

وب گردی

وب گردی