نسبت فرهنگ و تمدن نسبت دانی و عالی است /  هجمه امروز هجمه فرهنگی است و واکنش انقلاب اسلامی باید فرهنگی باشد

دکتر موسی نجفی گفت: اگر دوره های استعماری را به استعمار کهنه، نو و فرانو تقسیم کنیم می توانیم بگوییم در استعمار کهنه هجمه بیشتر نظامی بوده است و در استعمار نو هجمه بیشتر سیاسی و تا حدودی فرهنگی بوده که دوره رضاشاه پهلوی است. در دوره استعمار فرانو نیز مقابله باید فرهنگی و تمدنی باشد.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری ایسکانیوز، دکتر موسی نجفی مدیر گروه اندیشه سیاسی دانشکده الهیات و فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در افتتاحیه سومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی، با اشاره به اینکه برخی تاریخ علم را سه مرحله ای می دانند؛ گفت: تاریخ علم را به سه مرحله یونان، قرون وسطی و عصر جدید تقسیم کرده اند و این تقسیم بندی به ما تحمیل شده است.

وی افزود: اگر تاریخ به این سه مرحله تقسیم می شود ما کجای این تاریخ هستیم؟ قرون وسطایی هستیم؟ ما نباید بحث سه مرحله ای تاریخ علم را جهانی بدانیم، زیرا این تقسیم بندی ساخته فرهنگ و تمدن غرب و مختص آن است ما باید به مختصات تحول تاریخی علم و تمدن خودمان توجه کنیم.

نجفی با تقسیم دوره های علمی و تمدنی ایران به پنج دوره گفت: در این پنج دوره، سه دوره اعتلا و دو دوره انحطاط داشته ایم. دوره اول اعتلا تا قرن پنجم است. از قرن پنجم انحطاط آغاز می شود و تا قرن هفتم ادامه دارد. سپس از قرن هشتم و نهم دوباره تا سه امپراطوری بزرگ عثمانی، صفوی و گورکانی اعتلا آغاز می شود. بعد از حدود دو قرن و نیم به دلیل ورود استعمار دوره انحطاط دوباره آغاز می شود و تا دو قرن ادامه دارد تا اینکه جریان بیداری اسلامی صورت می گیرد و دوره اعتلا آغاز می شود.

وی به تفاوت های دوره های اعتلای ایران اشاره کرد و افزود: نکته ای که در این سه دوره اعتلا باید به آن توجه شود، تفاوت در آن ها است. به این ترتیب که در دوره اول اعتلا، دانشمندان ما دانشمندان تجربی بودند و بیشتر در زمینه علم ریاضیات پیشرفت داشتند. کسانی مثل بوعلی سینا، جمشید کاشانی و منجمان زیاد که در علم آن عصر سرآمد بودند.

نجفی ادامه داد: در دوره دوم اعتلا، بیشتر به فلسفه، معماری و هنر شهره بودیم. شهرهای بزرگ ساخته شدند امپراطوری های بزرگ شکل گرفتند و هنرمندان و خطاطان بزرگی ظهور کردند. این دوره، تفاوتش با دوره اول اعتلا در جایگاه و نقطه ثقل علم است.

وی افزود: در دوره سوم اعتلا نه دانشمندان بزرگی داریم، نه فلاسفه بزرگ و نه معماران بزرگ و تمدنمان از بیداری اسلامی حاصل شده است. به همین دلیل است که در دوره استعمار غرب مدنیت نیرومند صفوی، عثمانی و گورکانی از بین رفت و ما اولین کاری که باید برای اعتلای تمدن اسلامی می کردیم اعتلای سیاسی بود.

نجفی در جمع بندی این مبحث گفت: دوره اول اعتلای علمی دوره دوم اعتلای فلسفی و دوره سوم دوره اعتلای سیاسی و اجتماعی است. در دوره سوم اعتلا، ورود به تمدن اسلامی باید از زاویه نهضت های اسلامی صورت می گرفت. یک علت آن این بود که استقلال جوامع اسلامی و دولت های اسلامی به خلاف دوره صلیبی ها و مقابله با یونانی ها خدشه پذیر شده بود و باید بازسازی می شد. برای همین هم دوره سوم تمدن اسلامی و بیداری اسلامی با هم تلاقی پیدا می کند.

وی ادامه داد: بعد از اینکه ناپلئون به مصر حمله کرد در حقیقت تنها هجمه انقلاب فرانسه و رنسانس به جوامع اسلامی نبود. مسلمانان متوجه شدند آن حمله، حمله مسیحیت به اسلام نیست حمله مدرنیته است که با همه چیز مسلمانان کار داشت. بنابراین واکنشی نشان دادند و بیداری اسلامی رقم خورد.

نجفی در ادامه گفت: چون در مصر هجمه از نوع نظامی بود واکنش مسلمانان نیز نظامی بود. وقتی به دوره مشروطه رسید چون هجمه از نوع استعمار اقتصادی و سیاسی بود واکنش ما هم در عصر مشروطیت سیاسی بود. در عصر انقلاب اسلامی نیز چون این هجمه هجمه فرهنگی و تمدنی است یعنی از هجمه نظامی و سیاسی به مراتب عمیق تر است واکنش انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی نیز باید واکنش تمدنی و فرهنگی باشد.

رئیس پژوهشکده فرهنگ، انقلاب و تمدن اسلامی گفت: اگر دوره های استعماری را به استعمار کهنه، نو و فرانو تقسیم کنیم می توانیم بگوییم در استعمار کهنه هجمه بیشتر نظامی بوده است و در استعمار نو هجمه بیشتر سیاسی و تا حدودی فرهنگی بوده که دوره رضاشاه پهلوی است. در دوره استعمار فرانو نیز مقابله باید فرهنگی و تمدنی باشد.

نجفی به دو تعریف از تمدن اشاره کرد و گفت: در این زمینه دو نظر است. یکی اینکه تمدن را به معنی تکنولوژی و ابزارسازی در نظر بگیریم. اگر به این معنی باشد پس ابزارها و تکنیک ما کجاست؟ بنابراین نباید این تعریف را بپذیریم.

وی افزود: در تعریف دیگری نسبت فرهنگ و تمدن این است که فرهنگ جنبه معنوی تمدن است و تمدن جنبه مادی فرهنگ است. به نظر می رسد در این تعریف نیز بعد مادی و ابزاری را بیشتر پذیرفته اند.

نجفی در خصوص نسبت فرهنگ و تمدن اظهار داشت: نسبت فرهنگ و تمدن چیست؟ فرهنگ ها وقتی به نمونه عالی تر خود می رسند تبدیل به تمدن می شوند. یعنی اگر نسبت فرهنگ و تمدن را در یک نسبت تشکیکی و ذومراتب ببینیم فرهنگ مرحله پایین تر است، وقتی نهادسازی می کند و رشد می کند به تمدن می رسد.

وی این موضوع را با مثالی روشن تر ساخت و گفت: برای مثال فریضه نماز فرهنگ دینی ماست. این فرهنگ دینی در جامعه ای پذیرفته می شود، تعین اجتماعی پیدا می کند و باید مسجدی برایش ساخته شود. یعنی وقتی این فرهنگ می خواهد در جامعه ای رشد کند و به نمونه عالی تر خود تبدیل شود مسجد می خواهد، حسینیه می خواهد و ... بنابراین فرهنگ مقدس عبادت از یک چیز ساده به یک چیز پیشرفته و نمونه عالی تبدیل می شود. ابزار می خواهد اما نه به این معنی که ابزار صرفا نشانه تمدن باشد. اگر بخواهیم نسبت فرهنگ و تمدن را بفهمیم نسبت دانی و عالی است.

نجفی درباره نسبت فرهنگ با تمدن از نگاه شهید مطهری اظهار داشت: فرهنگ جنبه معنوی تمدن است و تمدن جنبه مادی فرهنگ. شهید مطهری نیز بعد مادی و ابزاری فرهنگ را تمدن می‌دانند.

وی با اشاره به نسبت فرهنگ و تمدن افزود: تمدن مفهومی فکری است. به طور کلی فرهنگ‌ها وقتی به نمونه عالی‌تر خود تبدیل می‌شوند٬ به تمدن رسیده‌اند.

نجفی گفت: فرهنگ برای تبدیل به نمونه عالی٬ نیاز به ابزار دارد و البته آن ابزار تنها تمدن نیست. زمانی فرهنگ اسلامی توانسته است به نمونه عالی خود تبدیل شود. چه تمدنی اسلامی و چه تمدنی٬ تمدن مسلمانان است؟ اساسا این تفکیک اشتباه است. شیعیان نیز در تمدن گذشته اسلامی نقش داشته‌اند٬ اما نقش حداقلی ایفا کرده‌اند.

وی ادامه داد: نظام سیاسی خلفا جزو تمدن اسلامی محسوب نمی‌شوند. رشد جامعه اسلامی بستگی به رشد علم و شاگردپروری امام صادق و صحیفه امام سجاد و رشد دانشمندان اسلامی بوده است و توقف این رشد خلفا هستند به همین دلیل نیز ائمه علیه جامعه اسلامی قیام نمی‌کنند بلکه علیه نظامی که بر جامعه اسلامی حاکم است یا قیام می‌کنند یا موضع مستقل می‌گیرند ما نیز موضع ائمه را می‌پذیریم.

به گفته نجفی تمدن برتر مهدوی٬ تمدنی است که جامعه مسلمان بخاطر حضور انسان کامل و امام معصوم به جامعه اسلامی تغییر پیدا می‌کند.

مدیرگروه اندیشه سیاسی دانشکده الهیات و فلسفه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه انقلاب اسلامی نیز به واسطه حضور ولی فقیه جامعه مسلمان را به جامعه اسلامی تبدیل کرده است اظهار کرد: تمدن گذشته٬ تمدن مسلمانان است و هرچه حرکت تشکیکی به طرف انسان کامل یا ولی فقیه به عنوان حلقه واسط است٬ به سمت اسلامی‌شدن حرکت می‌کند.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: انقلاب اسلامی وارث تمدن گذشته اسلام٬ تمدن شیعی صفویه و نظام مدنی مشروطه است و به همه اینها در محور ولایت فقیه معنای جدیدی داده است. تمدن نوین اسلامی حلقه واسطی بین گذشته و مطلوب آینده است.

صاحب «نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» با طرح این سوال که چرا اکنون ناگزیر به پرداختن به تمدن هستیم؟ گفت: کشورهایی که نظام سیاسی ندارند اما بیداری اسلامی دارند و در نهضت باقی مانده‌اند چون الگو و نظریه نداشتند در گام دوم تکامل متوقف شدند، اما ایران از این کشورها جلوتر است و از نهضت اسلامی به سمت نظام اسلامی حرکت می‌کند. کشورهای ترکیه و عربستان تعلق تمدنی آنها اسلامی نیست بلکه نهایتا تعلق فرهنگی آنها اسلام است. مانند خیلی از مسئولین ما در دولت و جناح‌های سیاسی.

وی در پایان بیان کرد: زمانی گفت‌وگوی تمدن‌ها در کشور مطرح شد که از لحاظ نظری بسیار عالی بود اما گفت‌وگو باید بین دو تمدن زنده باشد نه تمدن مرده گذشته اسلام و تمدن زنده اسلام٬ این گفت‌وگو متعادل نیست. ما باید با میراث گذشته برتری تمدن خود را نسبت به غرب نشان دهیم.

کد خبر: 909755

وب گردی

وب گردی