مسئولان فقط برای دادن  آمار و گزارش کار ازحاشیه نشینی حرف می زنند/حاشیه نشینی مولودبرنامه های توسعه است

بر اساس آمارهای موجود اگر جمعیت جهان را 7 میلیارد نفر در نظر بگیریم یک میلیاردنفر آنها حاشیه نشین هستند که این جمعیت 50 درصد جمعیت شهری کشورهای درحال توسعه را تشکیل می دهند. دربرخی از این شهرهای جهان این نسبت تا 80 درصد هم می رسد.حاشیه نشینی در ایران از سال 1340 و پس از پایان اصلاحات ارضی و بر هم خوردن نظام زراعتی ایجاد شد.

نیوشا یعقوبی-ایسکانیوز:خاستگاه حاشیه نشینی مهاجرت است. مهاجرتی که حاصل نبود کار و حس رضایت است. افرادی به حاشیه نشینی تن می دهند و در اطراف شهرها و بیابان ها ساکن شده و محل سکونت خود را با هر وسیله ای اعم از چوب و بلوک های کوچک و بزرگ و نایلون و... می سازند تا فقط سر پناهی در این روزهای سرد داشته باشند. معمولا توان اقتصادی ضعیف، نداشتن کار و تعداد زیاد فرزندان باعث روی آوردن خانواده ها به حاشیه نشینی است و به این ترتیب با افزایش تعداد خانواده ها در نقاط دورتر از شهر حاشیه نشینی به وجود می آید و رونق می گیرد تا امروز که در کشور ما به عنوان یک معضل بزرگ مطرح می شود.

محمد صادق اویسی یکی از فعالان عرصه آسیب های اجتماعی در مورد حاشیه نشینی به سوالات ما پاسخ داد.

به طور کلی بحث حاشیه نشینی را می توان به کدام دوره نسبت داد؟

بحث حاشیه نشینی بحث جدیدی نیست و به تازگی اتفاق نیفتاده است. به دلیل سیستم مدیریتی و برنامه های اخیر کشور نیز به وجود نیامده است .ورود من به مسائل حاشیه نشینی از پژوهش در حوزه مطالعات توسعه بوده است . این برنامه ها در سال 1340 در سازمان برنامه و بودجه آغاز شد و ناخودآگاه به حاشیه نشینی دامن زده است. بعد از انقلاب نیز همان برنامه کماکان ادامه داشت البته گفتنی است وقفه ای در دهه 60 در این برنامه داشته ایم اما برنامه توسعه ای که از اصل چهارم ترومن آغاز شده است، یکی از محصولات و نتایج آن بحث حاشیه نشینی شهرها است.

حاشیه نشینی را می توان چگونه تعریف کرد؟

در حال حاضر حاشیه نشینی تعریف های مختلفی پیدا کرده است برخی از افراد به این مسئله به عنوان سکونت گاه های غیر رسمی نگاه می کنند، برخی دیگر به عنوان بافت فرسوده به آن می نگرند و برخی آن را محل آسیب دیده اجتماعی می دانند. مجموع این مواردی است که مفهوم حاشیه نشینی را بیان می کند و با آن دست و پنجه نرم می کنیم افرادی هستند که از امکانات شهری محروم هستند . این عامل ممکن است به دلیل مهاجرت از روستا به شهر باشد یعنی این افراد به دلیل اینکه درآمد و سرمایه کافی نداشته اند در حاشیه شهرها ساکن شده اند. برخی از افراد در شهرها ساکن هستند اما از فرصت های اقتصادی و اجتماعی محروم مانده اند یا افرادی که به دلایلی مانند آسیب های اجتماعی از برخی موارد اجتماعی محروم شده اند اما در مجموع نقاط آسیب دیده و مستضعف شهرهای ما محسوب می شوند، این نقاط کم نیستند برای مثال در شهری مانند بندر عباس، دو سوم شهر حاشیه نشین هستند. عملا در چنین مواردی شهر وجود ندارد در واقع به مکانی می توان حاشیه گفت که متن بزرگتر از حاشیه باشد در چنین مواردی حاشیه بیشتر از متن است. از نظر جغرافیایی حدود 50 درصد شهربندرعباس حاشیه است اما از لحاظ جمعیتی حدود 60 درصد جمعیت بندرعباس در مناطقی که پیشتر به آن اشاره شد در حال زندگی هستند در چنین مواردی عملا شهر نرمالی وجود ندارد.

به نظر شما چرا آن طور که باید نتوانسته ایم از حاشیه نشینی جلوگیری کنیم؟

من اعلام نکردم که نتوانسته ایم از این آسیب جلوگیری کنیم بلکه ما داریم آسیب را می سازیم. مدل مدیریت و برنامه توسعه ای که در کشور در حال اجرا است، که فقط مربوط به این دولت نیست بلکه این برنامه از سال 40 تا کنون در حال اجراست و مدل توسعه ای است که در دنیا رواج یافته و در نتیجه حاشیه نشینی را به دنبال خود خواهد داشت.

راهکار برای پیشگیری از این آسیب چیست؟

طبیعتا تغییر مدل برنامه ریزی در کشور راهکار موثری در راستای پیشگیری از این آسیب محسوب می شود . برنامه ریزی فعلی بر مبنای توسعه جهانی است، بهترین نمونه توسعه کشور آمریکا است . در انتخابات اخیر صحبت های ترامپ این بود در کشور 300 میلیونی 50 میلیون فقیر مطلق داریم و تعداد زیادی نیز در خط فقر هستند. زمانی که نظام سرمایه ای پیاده سازی می شود، خود به خود شاهد پدیدار شدن چنین مواردی هستیم. حالا اگر دستورات و دیکته های نظام سرمایه داری را در قالب توصیه های اقتصادی بانک جهانی و یا تجارت آزاد پیاده سازی کنیم ، شاهد پدیدار شدن شرایطی مشابه آمریکا خواهیم بود. در این صورت باید افرادی را به عنوان انجمن های خیره و NGOها در نظر بگیریم تا فکری به حال افرادی کند که با انواع مسائل مانند گرسنگی ، اعتیاد، طلاق و ... دست و پنجه نرم می کنند و بتواند آن ها را مدیریت کند.در صورتی که مدل برنامه ریزی در کشور است تغییر پیدا کند باقی موارد نیز تحت تاثیر آن تغییر پیدا خواهد کرد.

وضعیت حاشیه نشینی در بندر عباس چگونه است؟

تعریفی که ما از افراد مستضعف داریم با افراد فقیر متفاوت است، مستضعف فردی ضعیف نگه داشته شده است. در شهر بندرعباس مناطقی مستضعف نشینی وجود دارند که به دلیل شرایطی که برای آن ها به وجود آمده است توان رشد از آن ها گرفته شده است برای مثال در قسمتی از شهر سند زمین هایی که افراد در آن ساکن هستند به آن ها داده نمی شود این افراد حدود 40 سال است با این مشکل روبرو هستند طبیعتا چنین فردی نمی تواند خانه خود را بسازد یا مرمت کند، با مشکل مواجه خواهد شد. تصور کنید محله ای که خانه شان در آن قرار دارد محله تاریک شهر محسوب شده و به دلیل اینکه سند ندارد نمی توان فاصلاب را در آن اجرا کرد، همچنین چنین مناطقی از خیابان کشی صحیحی نیز برخوردار نیستند و به مرور زمان این منطقه به محلی برای ساختن مشروبات الکلی ، رد و بدل مواد مخدر تبدیل شده و به عنوان محله آسیب دیده شناخته می شود. برای مثال در صورت وضع قوانین مشخص، دستورالعمل ها با توجه به اختیارات سیستم دولتی می توان برخی از موانع را رفع کرد، در چنین شرایطی شاهد تغییرات مثبتی در این مناطق خواهیم بود.

به نظر شما وظیفه مسئولان و دستگاه ها برای رفع حاشیه نشینی چیست ؟

مسئولانی هستند که در این حوزه ها مشغول به فعالیت هستند در حال حاضر حدود 18-19 دستگاه وجود دارند که مستقیما نسبت به مناطق حاشیه شهر دارای مسئولیت هستند که از جمله آن ها می توان به نیروی انتظامی ، استانداری ، فرمانداری، شهرداری ها، سیستم بهداشتی ، آموزش و پرورش و ... اشاره کرد. نگاه این دستگاه ها به مسئله حاشیه نشینی در بیشتر موارد مانند سایر مناطق است برای مثال زمانی که سازمان آموزش و پرورش برنامه ریزی می کند برایش فرقی نمی کند که یک محله حاشیه نشین باشد و نیازمند توجه و برنامه ویژه تری نسبت به سایر مناطق دارد یا خیر . در چنین مواردی معمولا شاهد آن هستیم که معلمانی که دارای ضعف هستند و در نقاط دیگر او را نمی پذیرند را به این مناطق فرستاده می شوند. چنین مواردی چرخه ای را شکل می دهد که بر اثر آن فردی که فقیر بوده و منطقه سکونتشان نیز دارای مشکلاتی بوده است بی سواد نیز به بار بیاید، طبیعتا نسل بعدی این گونه افراد نیز شرایط مناسبی نخواهند داشت. برخی از دستگاه های مسئول در بخش حاشیه نشینی برنامه مناسبی برای این مناطق در نظر نگرفته اند برخی دیگر نیز این مسئله را از نزدیک حس نمی کنند و به آسیب های اجتماعی به عنوان یک آمار می نگرند.برای مثال اعلام می کنند آمار اعتیاد در یک منطقه خاص 10 درصد افزایش یا 12 درصد کاهش داشته است. مسئولان امر و افرادی که متولی این امر هستند باید حس کند در خانواده خود یک مشکل و آسیبی وجود دارد. برای مثال اگر یک دختر فراری در منطقه وجود دارد تصور کند دختر خودش از خانه فرار کرده است و شب را در خارج از خانه شان به صبح خواهد رساند چه حالی پیدا خواهد کرد ؟ تصور کنید یکی از اعضای یک خانواده بیمار است هر یک از اعضای خانواده هر لحظه ای که به یاد فرد بیمار می افتد، برای او دعا می کند و به هر دکتری که بتواند رجوع کرده تا بتواند در راستای بهبود فرد بیمار کاری را انجام دهد. مسئولان ما به عنوان گزارش کار و دادن آمار به این مناطق نگاه می کنند و کمتر اقدامی است که به طور واقعی در این مناطق صورت پذیرد. در صورتی که برنامه روتین تعیین شده نیز اجرا شود شاهد وضعیتی که در حال حاضر در این مناطق وجود دارد نیز نخواهیم بود. در برخی موارد نیز باید مسئولان برنامه ویژه ای برای این مناطق در نظر بگیرند.

راهکارهای دیگری نیز وجود دارد؟

نکته دیگر که قابل توجه است هماهنگ کردن فعالیت های دستگاه ها ، سازمان ها و افرادی است که در زمینه مسائل حاشیه نشینی مشغول به کار هستند ممکن است در یک محله چندین دستگاه یک برنامه را پیاده کنند اما اگر این برنامه ها با یکدیگر هماهنگ نباشند طبیعتا برنامه آنطور که باید اثر گذا نخواهد بود.ممکن است در محله ای موسسه خیریه، مسجد، درمانگاه خیریه و پایگاه بسیج داشته باشیم که در بحث آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد فعال باشد تمامی این موسسات یا NGO ها به همراه مسئولان دولتی تشکیل جلسه داده و با یکدیگر برنامه ریزی های لازم در راستای رفع آسیب اجتماعی انجام دهند. چه بسیارند برنامه هایی که در حال اجرا هستند و در راستای رفع آسیب های اجتماعی تاثیر چندانی ندارند و اگر هم اثر گذاری داشته باشن ما آن را نمی بینیم.

به نظر شما شناخت کافی از این معضل تا چه اندازه ای می تواند در رفع حاشیه نشینی موثر باشد ؟

به طور کلی می توان گفت در کشور ما تا کنون موردی وجود نداشته که تمامی دست اندرکاران، مسئولان، ارگان ها و... دور یکدیگر جمع شده و نسبت به مسئله حاشیه نشینی تصمیم گیری کنند.زمانی که یک تصمیم گرفته می شود جهش بزرگی اتفاق می افتد کارهایی که خرد و ریز و مواردی که به عنوان راهکار مقابله با آسیب های اجتماعی مطرح می شود، تاثیرشان نقطه ای و بسیار کوچک است در حال حاضر یک سیستم بزرگ کشوری داریم که پول و امکانات کافی دارد اما نسبت به موضوع حاشیه نشینی عملکرد ضعیفی دارد و هماهنگی لازم با سایر ازگان ها و افراد متخصص را در این زمینه ندارد، .در برخی از موارد نیز ممکن است اشراف کافی به بحث آسیب ها نیز وجود نداشته باشد یعنی برخی از آسیب ها برای افراد شناخته نشده است و باید فردی وجود داشته باشد که مسائل و مشکلات را به آن ها بشناساند. برخی از افراد مشکلات را به مسئله نظامی تشبیه می کنند تصور کنید دشمن به منطقه ای از کشورتان حمله کرده باشد و در حال غصب زمین هایتان است شما هم در حال انجام عملیات هستید و اعلام می کنید در فلان منطقه تعداد مشخصی نیرو وجود دارد و با تجهیزات مشخصی در منطقه حضور داشتم اما با این حال زمین های کشورتان در حال غصب شدن است و شکست های مکرری را متحمل می شوید در چنین شرایطی باید بررسی کنید آیا طرح عملیات شما دچار مشکل است یا دچار کمبود نیرو و تجهیزات هستید؟ ستاد فرماندهی شما دچار مشکل است در چنین شرایطی باید بررسی شود مشکل اصلی از کجاست .مدیران دستگاه های اجرایی هم به دلیل مدیریت کوتاه مدت خود هم به دلیل عدم وجود حس لازم نسبت به آسیب های اجتماعی سعی می کنند دستورالعمل های تعیین شده را کم یا زیاد اجرا کرده و یا مسائل را به یک دستگاه دیگر پاس دهند تا مدت مدیریتشان به پایان برسد با چنین وضعیت مدیریتی نمی توان مسئله ای که در طول 70 سال و به صورت دراز مدت شکل گرفته است را حل کرد. در حال حاضر در اطراف منطقه 2000 بندر عباس شاهد آن هستیم که حاشیه نشینی شکل گرفته است و این مسئله پیش از انقلاب و اوایل دهه 50 شروع شده است. در حال حاضر بیش از 40 سال از شکل گیری این آسیب اجتماعی گذشته است و پس از ریشه دار شدن این موضوع بدون برنامه و هدف یکپارچه هر کسی تیشه و تبری برداشته و به تنه این مشکل که مانند درخت تناوری شده می زنند ریشه های این درخت به قدری قوی است که نمی توان آن را به راحتی انداخت.

701

کد خبر: 910559

وب گردی

وب گردی