توسعه نامتوازن در کشور علت اصلی مهاجرت/حاشیه نشینی لزوما به معنای سکونت در اطراف شهرها نیست

یک فعال مردمی در مناطق حاشیه نشینی معتقد است: توسعه نامتوازن در کشور علت اصلی مهاجرت است و به همین دلیل است که جمعیت زیادی از ساکنان روستاها و شهرهای کوچک تصمیم می گیرند محل زندگی خود را ترک و به شهرهای بزرگ نقل مکان کنند چرا که برخی از مناطق کشور از خدمات و امکانات بسیار زیاد بهره مندند و بعضی دیگر فاقد امکانات لازم هستند.

نیوشا یعقوبی - ایسکانیوز : مقصد بیشترین مهاجرت های کشور به شهر تهران است زیرا امکانات بسیاری از لحاظ علمی و پژوهشی، خدمات بهداشتی، امکانات اقتصادی، رفاهی و زیر ساختی در تهران فراهم شده و این امکانات با سایر مناطق و شهرهای کوچک تفاوت زیادی دارد. بسیاری از افراد نیز به دلیل اشتغال، تحصیل و افزایش سطح معلومات خود یا فعالیت های اقتصادی خود ترجیح می دهد در تهران زندگی کنند.

زمانی که واژه حاشیه نشینی را می شنویم اولین تصویری که به ذهن می آید خانواده هایی هستند که زیر چادر و یا آلونک هایی که از پیت های حلبی ساخته شده زندگی می کنند و از کمترین امکانات شهری برخوردارند اما پدیده حاشیه نشینی تنها به این تصاویر محدود نمی شود و شامل گستره وسیعی از واقعیت هایی است که در شهرهای بزرگ اتفاق می افتد.

در زمینه پدیده حاشیه نشینی ، مشکلات و راهکارهای آن با سجاد رضایی فعال مردمی در مناطق حاشیه نشین ، گفتگو کرده ایم .


به نظر شما حاشیه نشینی را می توان به کدام دوره نسبت داد؟

اصل پدیده حاشیه نشینی مربوط به پدیده مهاجرت است، زمانی که بسیاری از افراد به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند، برخی از آن ها که توانایی لازم برای اسکان درون شهرها را نداشتند در مناطق بدون تملک ساکن شدند. پدیده مهاجرت بر اساس بررسی های صورت گرفته تقریبا از دهه 40 به طور جدی شروع شد و تا کنون نیز ادامه دارد .به عقیده من نمی توان حاشیه نشینی را به دوره ای خاص نسبت داد، حاشیه نشینی در طول سال ها همواره وجود داشته است اما بیشترین شتاب آن مربوط به دهه 50 است زیرا بیشترین مهاجرت در این زمان صورت گرفته است.

بحث حاشیه نشینی را چگونه تعریف می کنید؟

در تعریف حاشیه نشینی اختلاف نظر وجود دارد برخی از افراد مناطق و سکونتگاه های غیر رسمی را مناطق حاشیه شهر می دانند یعنی جایی که افراد مالک زمینی که در آن زندگی می کنند نیستند و در زمین های عمومی ساکن شده اند. بعضی از افراد مناطق حاشیه ای را مناطقی می دانند که فقر و آسیب های اجتماعی بیشتر در آن مشاهده می شود و دارای بافت فرسوده ای است . البته باید توجه داشت کلمه حاشیه نشینی لزوما به معنای سکونت در اطراف شهرها نیست یعنی در بسیاری از شهرها مانند اهواز، خاک سفید تهران و... مناطقی وجود دارد که با اینکه در داخل شهرها هستند اما مناطق حاشیه به حساب می آیند.

کلمه حاشیه نشینی لزوما به معنای سکونت در اطراف شهرها نیست یعنی در بسیاری از شهرها مانند اهواز، خاک سفید تهران و... مناطقی وجود دارد که با اینکه در داخل شهرها هستند اما مناطق حاشیه به حساب می آیند

به نظر شما حاشیه نشینی در کدام منطقه از کشور بیشتر است ؟

بر اساس آمارها می توان اعلام کرد مقصد بیشترین مهاجرت ها به استان تهران بوده است اما تهران دارای سیاست های مشخصی برای رسمیت بخشیبه پدیده حاشیه نشینی بوده است به عنوان مثال کرج در حال حاضر استان محسوب شده است به نوعی می توان گفت بزرگترین مرکز حاشیه نشینی در کشور به شمار می رود که رسمیت پیدا کرده و به استان تبدیل شده است . برخی مناطق حاشیه ای نیز رسمیت کمتری دارند و مشکلاتی برای به رسمیت دادن مناطق حاشیه ای وجود داشته است.

در حال حاضر بزرگترین حاشیه نشینی در شهر مشهد در استان خراسان رضوی داریم پس از آن حاشیه نشینی در تهران و کلانشهرهایی که امکانات بیشتری دارند و مقصد مهاجرت افراد به شمار می روند، دیده می شود. این در حالی است که برخی از افرادی که مهاجرت کرده اند اجازه سکونت به دلیل توان پایین مالی برای اسکان در شهر را نداشته اند و در مناطق حاشیه ای ساکن شده و منجر به ایجاد حاشیه نشینی در شهرها شده است.

برنامه های شما مربوط به کدام مناطق حاشیه ای بوده است؟


بخشی از برنامه های ما از طریق وزارت کشور و برخی توسط ارگان های مردمی بوده است که بر اساس آن برنامه هایی در شیراز ، بندر عباس ، خرم آباد، تهران و... داشته ایم اما گروه های مردمی بسیاری در این زمینه وجود دارند که در مناطق حاشیه ای به ویژه مشهد به فعالیت مشغول هستند.

آیا تمامی مناطق حاشیه ای شبیه به یکدیگر هستند؟

زمانی که می گوییم مناطق حاشیه ای تهران یا حاشیه ای شیراز شامل مناطق مختلفی هستند که تفاوت های زیادی با یکدیگر دارندحتی مناطق حاشیه ای در یک شهر نیز با یکدیگر متفاوت هستند.به طور کلی می توان تفاوت ها در مناطق مختلف حاشیه نشینی را در حوزه های فرهنگی، بهداشتی، فقر و به طور کلی مسائل عمومی زندگی در نظر گرفت . همچنین نمی توان تصور کرد تمام مناطق حاشیه نشین کشور دارای یک تصویر مشابه هستند ، مثلا نمی توان اعلام کرد در تمامی مناطق حاشیه نشینی وضعیت یک آسیب خاص بسیار وخیم است ، در برخی از مناطق حاشیه ای اوضاع خوب است و مردم در حال زندگی کردن هستند به لحاظ اقتصادی و معیشتی نیز با مشکل چندانی مواجه نیستند بلکه تنها تفاوت آن ها با سایر مناطق شهری مسئله زمین است یعنی به دلایل مخلتفی افراد مالک منطقه ای که در آن ساکن اند، نیستند برای مثال در برخی موارد شهرداری مدعی است که افراد باید مناطق حاشیه ای را تخلیه کنند. یک سری مناطق دیگر هم دارای مشکلات متفاوتی هستند به طور کلی چهره یکسانی از حاشیه شهر در کشور و حتی در یک شهر نمی توان مشاهده کرد و تفاوت های بسیاری در این زمینه وجود دارد اما وجه مشترکی که عموما در این مناطق مشاهده می شود فقر است یعنی علتی که افراد نتوانستند در شهر ساکن شوند فقر بوده و عموما مشکل فقر در این مناطق مشهود است.

به عنوان مثال مناطق حاشیه ای در بندر عباس چه تفاوتی با این مناطق در تهران دارد و دارای چه مشکلاتی هستند؟

در بندرعباس حاشیه شهر عملا با شهر پیوند خورده است به طوری که 60 درصد شهر بندر عباس حاشیه شهر محسوب می شود و اگر شما در داخل شهر بگردید متوجه مرز شهر و حاشیه شهر نمی شوید. به طور کلی در برخی موارد مسئله فقر موجب شده است خودشان نتوانند آن طور که باید به منازل خود رسیدگی کنند عموما این مناطق دارای بافت فرسوده هستند و این مشکل در مکان هایی که شهرداری از نوسازی آن به دلیل عدم مالیکت افراد ممانعت می کند، بیشتر دیده می شود. در برخی موارد شهرداری به علت عدم مالکیت افراد شهرداری خدمات لازم مانند آب ، برق، گاز ارائه نمی دهد همچنین امکاناتی مانند آسفالت و ... وجود ندارد، تمامی این موارد منجر می شود چهره این مناطق زیبا نباشد.البته لازم به ذکز است شهرداری در برخی از محله های حاشیه نشینی نیز خدمات ارائه کرده است. به طور کلی در مناطقی که بنا بر هر دلیلی شهرداری و سایر ارگان های دولتی خدمات ارائه نمی کنند و خواستار مهاجرت افراد از آن جا هستند، مرکز بهداشت، پلیس ، خدمات شهری و... وجود ندارد همین امر منجر شده است که فضای آن منطقه ناامن شود زیرا کنترلی از طرف دستگاه های حکومتی در آن جا وجود ندارد، همچنین مشکلات افراد در این مناطق نیز افزایش پیدا می کند و فضای عمومی منطقه از لحاظ کالبدی و فرسودگی وضعیت مناسبی را نخواهد داشت.در برخی مناطق که شهرداری به آن توجه کرده و خدمات لازم را ارائه کرده یا سایر دستگاه های دولتی نیز به مسئله ورود پیدا کرده اند ، مشکلاتی که پیشتر به آن اشاره شد کمتر دیده می شود.

وضعیت مناطق حاشیه ای که در داخل شهرها که امکانات لازم را دارند، چگونه است؟

در برخی مناطق دیگر حاشیه شهری که در داخل شهر واقع شده و دارای همه امکانات شهری و دولتی هستند، آسیب های منطقه عمده ترین دلیلی است که منجر شده است منطقه به محله ویژه اجتماعی تبدیل شود، برای مثال تجمع زیاد معتادان و برخی خلافکاران باعث شده منطقه از لحاظ اجتماعی حالت ویژه ای پیدا کند و به عنوان مناطق حاشیه شهر شناخته شود.

به نظر شما آنطور که باید توانسته ایم از حاشیه نشینی جلوگیری کنیم؟

ریشه های اصلی حاشیه نشینی مهاجرت و فقر هستند به این معنی که دلیل مهاجرت گسترده ای که در کشور اتفاق افتاده است فقر است همچنین فقری که منجر شده است عده ای حین مهاجرت نتوانند در شهرها ساکن شوند. هر 2 مورد به عنوان مثال شناخته می شوند. مهاجرت وسیع مناطق صحیحی به لحاظ آمایش سرزمین ندارد یعنی صحیح نیست با سیاست های غلط زمینه مهاجرت مردم در مناطقی که دارای ظرفیت بالا در حوزه های کشاورزی، اقتصادی و صنعتی هستند را فراهم کنیم. فقر هم معضل دیگریست که دارای ریشه ها، ابعاد مختلفی است و پرداختن به آن ما را از موضوع مورد بحث دور خواهد کرد. توسعه نامتوازن در کشور علت اصلی مهاجرت است به همین منظور جمعیت زیادی از مردم ایران تصمیم گرفته اند محل زندگی خود را تغییر دهند زیرا برخی از مناطق کشور از خدمات و امکانات بسیار زیاد بهره مند شده و برخی نقاط دیگر نیز فاقد امکانات لازم بوده اند. برای مثال بیش ترین مهاجرت در کشور مربوط به شهر تهران بوده است زیرا امکانات مختلفی از لحاظ مراکز علمی و پژوهشی، خدمات بهداشتی، امکانات اقتصادی، رفاهی و زیر ساختی در تهران فراهم شده و این امکانات با سایر مناطق وشهرهای کوچک متفاوت است. بسیاری از افراد نیز به دلیل اشتغال، تحصیل و افزایش سطح معلومات خود یا فعالیت های اقتصادی خود ترجیح می دهد در تهران زندگی کنند.

چه عواملی منجر به توسعه نامتوازن در کشور شده اند؟

علت های مختلفی مانند کمبود یا نبود امکانات در شهرستان ها و روستاها وجود دارد به طور کلی می توان گفت ما آمایش سرزمین را رعایت نکرده ایم . برنامه های توسعه ای که طی این سال ها در کشور از گذشته تا کنون در حال اجرا است، به مسئله آمایش سرزمین توجه چندانی نشده است یعنی آنطور که باید ظرفیت های هر منطقه ای در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و توزیع جمعیت و اقتصاد توجه نشده است.

برنامه های توسعه ای که طی این سال ها در کشور از گذشته تا کنون در حال اجرا است، به مسئله آمایش سرزمین توجه چندانی نشده است یعنی آنطور که باید ظرفیت های هر منطقه ای در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و توزیع جمعیت و اقتصاد توجه نشده است

بعد دیگر پس از مسئله آمایش، عدالت است به طوری که در برخی موارد میزان برخورداری افراد مختلف جامعه از مواهب عمومی، اقتصادی و بودجه عمومی کشور مسئله ای بوده است که به طور جدی در دستور کار مسئولان نبوده است. علت مهم این موضوع به این دلیل است که علم مدیریت و اقتصاد ما ترجمه شده از نظام سرمایه داری است در این آیتم فکری اساسا عدالت جزو شاخص های اقتصاد و مدیریت به شمار نمی رود ، در برخی موارد این مسئله اصلا بررسی نمی شود و در دستور کار نیست.

مسئله دیگر نیز پول نفت است یعنی پول نفتی که موهبت خدادادی است و به راحتی در اختیار مدیران قرار می گیرد و باعث می شود آنطور که باید به این مسئله توجه نکنند که ظرفیت های اقتصادی در کشور را باید فعال کنند. دربسیاری از کشورها زمانی که چنین منبعی در دسترس ندارند مجبورند برای تامین منایع دولت تمامی کشور را بگردند و هر مکانی که امکان دارد ظرفیت اقتصادی ایجاد و آن را فعال کنند.برای مثال بررسی شود در دامنه زاگرس،مناطق شمالی و حاشیه های خلیج فارس و دریای عمان چه ظرفیت های اقتصادی ای وجود دارد.

تمامی این موارد ریشه های اصلی توسعه نامتوازن است که منجر به پدید آمدن حاشیه نشینی شده و منجر به مهاجرت می شود . زمانی که ظرفیت های اقتصادی یک منطقه فعال نشده است، در زمینه اشتغال و درآمدهای عمومی در چنین مناطقی دچار مشکل خواهیم شد.

به عنوان یک کارشناس راهکاری برای کاهش حاشیه نشینی ارائه می دهید؟

مسئله آمایش سرزمین در دوره های مختلف مورد بررسی قرار گرفت اما به سرانجام نرسید، بالاخره این مسئله باید به سرانجام برسد و به عنوان برنامه های سالانه در دستور کار دولت و مجلس قرار بگیرد و تکلیف مناطق مختلف کشور روشن شود. مسئله بعدی مربوط به عدالت است برای حل آن جامعه علمی ما باید به این مسئله به طور جدی ورود پیدا کند یعنی ما در منابع علمی امروز ما که ترجمه شده است اساسا مقوله عدالت اقتصادی معنایی ندارد باید در این زمینه تولید علم صورت گیرد که عدالت در اقتصاد ، سرزمین و منابع به چه معناست. مدیران نیز باید در این زمینه پیگیری های لازم را داشته باشند.

آیا آسیب های اجتماعی در مناطق حاشیه ای با سایر مناطق متفاوت است؟

برخی از افراد معتقدند حاشیه نشینی جزو آسیب های اجتماعی است اما به جز حاشیه نشینی بحث طلاق، اعتیاد، کودکان کار و ... جزو آسیب های اجتماعی شناخته می شوند. در بحث حاشیه نشینی برخی معتقدند آسیب های اجتماعی در مناطق حاشیه ای بیشتر است و نیاز به کنترل ویژه ای دارد.در برخی موارد شاید این عقیده را بتوان صحیح در نظر گرفت اما در بسیاری از موارد صحیح نیست برای مثال طلاق به عنوان مهم ترین آسیب اجتماعی در حال رشد است و آمارهایی که وجود دارد دقیق نیست به عنوان مثال آمار طلاق در مناطق شمالی شهر تهران به نسبت مناطق فقیرتر بیشتر است یعنی لزوما آسیب های اجتماعی با فقر تلازم ندارد، هر چند که فقر می تواند بسیاری از مشکلات و آسیب ها را ایجاد کند اما این مورد در زمینه طلاق صدق نمی کند. شاید آمارهای دقیقی به دلیل تفاوت اعتیاد در مناطق فقیر و سایر مناطق وجود نداشته باشد اما می توان با اطمینان گفت تجاهر به اعتیاد در مناطق حاشیه ای و فقیر بیشتر است.تمامی موارد نیازمند بررسی های جدی تری است و نمی توان اعلام کرد مناطق حاشیه شهر با تمامی آسیب های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد و این تعبیر دقیق نیست زیرا هدف آسیب های اجتماعی لزوما مناطق فقیر نیستند.

به طور کلی آسیب ها بستر راحت تری در مناطق حاشیه ای دارند زیرا بسیاری از کنترل های دولتی و حکومتی در این مناطق وجود ندارد برای مثال پلیس وجود ندارد تا با متخلفان برخورد کند. مشخص است بسیاری از خلافکاران که ساکن مناطق حاشیه ای هم نباشند ، این مناطق را محلی امن می دانند چنین مواردی می تواند منجر به تجمع مشکلات در این مناطق شود.

701

کد خبر: 914851

وب گردی

وب گردی