آنچه بیش از همه در مورد گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در جشنواره سی و ششم فجر و برنامه یکسال سینمای ایران رخ نشان میدهد و گزارشی که عنوانش هست تصویر سینمای ایران، این است که این گزارش، گزارشی غیرمحققانه و مقرضانه و یکسو نگرانه است. علت تنظیم چنین گزارشی هر چه که باشد دلسوزانه نیست و برای حفظ منافع فرهنگی جمهوری اسلامی نیست. به نظر میرسد که این گزارش بیش از اینکه یک گزارش علمی و دارای چارچوب علمی باشد نوشتههای یک منتقد مأیوس و دلسرد و تیرهاندیش است. برای همین نکاتی را ذکر میکنیم تا معلوم بشه چرا این گزارش، گزارشی غیرواقع بینانه و مغرضانه است و در عین حال غیرمحققانه است. اگر به سایر مقالات و گزارشهای بررسی استراتژیک ریاست جمهوری مراجعه کنیم معمولاً همه مقالات و گزارشها یک پژوهشگر ارشد دارد که معرفی شده و معلوم هست که این مقاله توسط چه کسی و یا چه کسانی تهیه شده. اما این گزارش نام و نشانی از تهیهکنندگانش ارائه نمیدهد. این گزارش مدعی است که تصویر ایران در سینمای ایران را قراره نشان بدهد در حالی که به چند دلیل این ادعا، ادعای نادرستی است.
اول: سینمای ایران در طول یک سال نزدیک به نود فیلم تولید میکند. از این نود فیلم در سال گذشته 22 فیلم سینمایی در بخش مسابقه بوده حتی اگر بررسیهای این گزارش و مدعیات این گزارش درست باشد ادعاها مربوط به بخش کوچکی از تولیدات سینمای ایران است.
دوم: تهیهکننده این گزارش که سعی هم داشته وانمود کند براساس یک روش چهارچوب علمی گزارش را تهیه و تحقیق می کند به شکل بسیار عجیبی موفقیتهای سینمای ایران و فیلمهای ارزشمند سینمای ایران را در بخش مسابقه نادیده گرفته است، فیلمهایی که مردم، سینماگران و مسئولین را به تحسین وا داشت. در این گزارش اسمی از فیلم «تنگه ابوقریب» نیست. فیلم ملی و پر افتخار «سرو زیر آب» در این گزارش تصویری از این فیلم دیده نمی شود و حتی اشاره ای به آن نمی شود. فیلم «به وقت شام» هم در بدترین شکل ممکن توصیف شده است. ممکن است ما فیلم «به وقت شام» را دوست نداشته باشیم اما چه کسی است که بتواند ارزشهای این فیلم را در بخشهای مختلف چه در بخشهای محتوایی و ارزشهایی که درخصوص مدافعان امنیت ملی ما در دوردستهای مرزهایمان دارند را انکار کند.
سوم: این گزارش مشتمل بر خطاهای بسیار عجیبی است که بیشتر از ذهن یک نویسنده مقرض می تواند برآید. در مورد فیلم «امیر» که چندین بار در این گزارش به آن اشاره شده بطور کلی نویسنده داستان فیلم را نفهمیده یا سعی کرده نفهمد تا بلکه بتواند به نفع پیشفرضهای ذهنیاش از داستان خیالی که خودش در مورد فیلم می سازد استفاده کند و سپس داستان خیالی خودش را تفسیر کند. داستان فیلم امیر در مورد جوانی است که علیرغم مشکلاتی که در خانوادهاش دارد، خواهر بیمار است ، پدر پیر و بازنشسته دارد و دوستانی که هر کدام با یک مشکلی روبره رو هستند . از جمله دوست نزدیکش که از همسرش جدا شده و میخواد ازدواج کند و همسرش که در واقع به نحوی آنرا معتمد قرار داده و از او کمک خواسته است. این جوان در میان همه مشکلاتی که دارد به عنوان یک یک جوان با تدبیر و آرام در میان همه این مشکلات زندگی را اداره می کند و به همه کسانی که اطرافش هستند به نحوی کمک می کند. آنچه که نویسنده در مورد همسر دوستش که در گذشته با امیر رابطه داشته نوشته صرفاً زاییده یک فرض ذهنی و بیمارگونه است درحالیکه هیچ گونه نشانهای در فیلم دال بر چنین تصور ادعایی که نویسنده کرده وجود ندارد. سپس براساس همچین پیش فرض نادرست و بیمارگونهای که هیچ کس از فیلم «امیر» برداشت نکرده جز نویسنده این گزارش، تفسیرهایی را به دست دادند. البته با مثال و با تحلیل در مورد چند فیلم دیگر که این فیلمها، همه فیلمهایی تاریکی هستند و فیلمهایی که یأس و ناامیدی بر آنها مستولی، الی آخر.
چهارم: این نوع بررسیها و گزارشهای تاریخی باید چشماندازی داشته باشند که نسبت به یک دوره معین و مثلاً یک دوره پنج ساله یا 10 ساله وضعیت این تصویر سینمایی مورد ادعا را بسنجند. در این گزارش به هیچ وجه نشانی از سابقه تاریخی در سینمای ایران دیده نمی شود. ما نمیدانیم که این گزارش نسبت به سال قبل، 2 سال قبل و 5 سال قبل چیست؟ این مشکلات، محققانه و علمی در این گزارش دو چندان می شود.
و نکته آخر اینکه ظاهراً نویسنده یا نویسندگان این گزارش به هیچ وجه دل در گرو پیشرفت و اعتلای سینمای ایران ندارد. زیرا در این گزارش فقط نقاط و نکات منفی که با پیش فرضهای ذهنی پژوهشگر پیدا شده، توصیف شده است درحالیکه فرو بستن چشم بر این همه دستاوردهای مضمونی و در عین حال تکنیکی سینمای ایران صرفاً از یک گزارش سیاسی برمیاید. گزارشهای محققانه و علمی قطعاً چنین عدم توازن و یکسونگری نخواهد داشت.