چرا «به وقت شام» فیلم مهمی است؟

نورالدین اقا کوچیک- منتقد سینما

به وقت شام، آخرین ساخته سینمایی ابراهیم حاتمی کیا اتفاق بزرگی است. آن هم در سینمای آپارتمانی و اجتماعی زده ایران. در سینمایی که با فیلم‌های خنثی و بی خطر و خاکستری روبروییم که در آنها خبری از درام و هیجان نیست. سینما بیش از هر چیز باید برای مخاطب در یک بستر دراماتیک و نمایشی تجربه‌ای سرگرم کننده و هیجان انگیز ایجاد کند که نفسش را بند بیاورد و او را مسحور کند. و بعد از آن ایده و نگاهی را که از صافی جهان ذهنی هنرمند عبور کرده است دریافت کند.

با این نگاه معتقدم حاتمی کیا مستقل ترین و مهم ترین فیلمساز ایرانی است. کارنامه او را که نگاه کنیم (چه سینمایش را دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم) می بینیم در همه فیلم هایش موضوعات و سوژه ها دراماتیزه شده‌اند. در کارنامه حاتمی کیا فیلم هایی وجود دارد که شاید ما به دلایل ایدئولوژیک و اعتقادی نپیذیریم و دوست نداشته باشیم اما آنچه واضح است باور و صداقت حاتمی کیا در آثارش است. استقلال به معنای درستش در فردیت معنا دارد. کسی که جهانی دارد و باوری شخصی که با آن زندگی کرده و بزرگ شده سفارشی هم اگر بگیرید آن استقلال را در آثارش می بینیم. بر همین اساس به وقت شام نیز فیلمی سفارشی نیست. بلکه حاصل باور حاتمی کیا به حضور نیروهای ایرانی در جنگ سوریه است.

با این توضیحات به وقت شام اولا به معنای واقعی کلمه سینما است. از لحظه اول با قاب های چشم نواز سینمایی راه می افتد. نماهایی که در آن عمق وجود دارد و مخصوصا پرده بزرگ تصویربرداری شده نه مثل خیلی از فیلم های سینمایی که تله فیلم هستند و مناسب تلویزیون. به وقت شام برای سینما ساخته شده و این چه در تصویر و چه در قصه و اجرا کاملا خودش را نشان می دهد.

به وقت شام، قهرمان دارد. و مخاطب به قهرمان نیاز دارد. مخاطب مشتاقانه به کنش های قهرمان نگاه می کند و ضمن تجربه ای عاطفی/ دراماتیک خودش را در جهان داستانی فیلم غرق می کند و لذت می برد. در روزگاری که فیلم های ما خالی از قهرمان هستند به وقت شام غنیمتی است. ضمن اینکه قهرمان فیلم حاتمی کیا باورپذیر است. قهرمان نسل ماست. جوانی است که گرچه گاهی می ترسد و تردید می کند اما باورمندانه تا پایان می جنگد و ادامه می دهد و جا نمی زند. او رزمنده امروز است که راه پدر (رزمنده دیروز) را ادامه می دهد.

علاوه بر این ضدقهرمان یا آنتاگونیست به وقت شام هم پرداخت باورپذیری دارد. در به وقت شام ما تیپ های مختلف داعشی را می بینیم. حاتمی کیا با کلیشه زدایی از داعش مساوی است با وحشی گری محض به سراغ شخصیتی می رود که شیخ و بزرگ قبیله است و عاقلانه تر از بقیه رفتار می کند و حتی بر سر پیمانی که با دشمن ایرانی خود می بندد هست. حاتمی کیا از این هم فراتر می رود و در صحنه مرگ شیخ داعشی به دست خود داعشی کمی او را برای ما سمپاتیک می کند و ضمنا تنفر ما را از داعش که هیچ رحمی ندارد تشدید می کند. این البته در عموم فیلم های حاتمی کیا هست. اینکه بدمن فیلم شعاری و سطحی پرداخت نمی شود. بیاد بیاورید دکتر عنایتیِ فیلم «چ» را. و آن گفتگوی درخشان با شهید چمران که در قبرستان انجام می دهند. آنجا هم ضدقهرمان منطقی قوی و محکم دارد. چه اینکه ضدقهرمان شخصیتی در نمایش است که بیش از همه می‌خواهد قهرمان را از رسیدن به اهداف و آرزوی‌اش بازدارد. بنابراین پرداخت مناسب به او قهرمان را نیز بزرگ تر و باورپذیرتر می کند.

به وقت شام یک تریلر سینمایی سرپا و جذاب است. با کلی صحنه چشمگیر. تماشای آن بر پرده نقره ای سینما تجربه ای سرگرم کننده و لذت بخش است که در آن احترام به مخاطب به واقع دیده می شود. به همین اینها کارگردانی و اجرای خوب حاتمی کیا را اضافه کنید. مثلا صحنه ترس بابک حمیدیان از داعشی ها و لرزیدن هایش که چقدر طبیعی و اثرگذار است.

در نهایت به وقت شام یک بیگ پروداکشن سینمایی محکم و استوار است که جای خالی‌اش در سینمای ایران وجود داشت. حالا و با ساخت این فیلم نقطه عطف بزرگی در کارنامه حاتمی کیا و البته سینمای ایران شاهدیم که ادامه یافتنش می تواند سینمای فرسوده و فرتوت کشور را نجات دهد.

500

کد خبر: 916696

وب گردی

وب گردی