پیوند معنادار اصلاحات با دکترین سیاست خارجی عربستان

کامران کرمی پژوهشگر مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفتگو با ایسکانیوز بر این اعتقاد است که اصلاحات در عربستان سعودی نه همچون یک روند طبیعی در بسیاری از کشورها، بلکه مسئله ای متاثر از مناسبات قدرت، نهاد مذهب و بافت اجتماعی در این کشور بوده و هست و در آینده نیز این اصلاحات ادامه خواهند داشت.

* عربستان در سال گذشته شاهد تحولات و یا به عبارت بهتر اصلاحات همه جانبه ای بود. ارزیابی شما از این اصلاحات چگونه است؟ آیا اصلاحات ناشی از فشارهای خارجی است یا اینکه بیشتر خودجوش و در چارچوب نیازمندی های جامعه عربستان قرار داشته اند؟

اصلاحات در عربستان سعودی نه همچون یک روند طبیعی در بسیاری از کشورها، بلکه مسئله ای متاثر از مناسبات قدرت، نهاد مذهب و بافت اجتماعی در این کشور بوده و هست. منتهی در برخی دوره ها بنا به ضرورت های داخلی، فشارهای اجتماعی، فشارهای بین المللی و گرایش پادشاه و حلقه تصمیم گیرندگان، بر سرعت این تحولات افزوده می شود. اما تفاوت دوره اخیر که بخش عمده ای از آن داخلی و نه چندان متاثر از فشارهای بین المللی است، به تغییر فرآیند و ساختار قدرت در عربستان، تغییر بسترهای داخلی و موقعیت عربستان در سطح منطقه بر می گردد که زمینه ها برای قرار گرفتن عربستان در متن اصلاحات را فراهم کرده است. اصلاحاتی که بخش عمده ای از آن عامدا و متاثر از قدرت نهاد وهابیت، برای چندین دهه کند شده بود و با تغییر شرایط، زمینه را برای ورود ریاض به روند طبیعی اصلاحات فراهم کرده است. اگرچه دستوری بودن و به تعبیر دقیقتر اصلاحات از بالا باعث خواهد شد که سرعت این روند طبیعی در فرآیند تغییرات هرم قدرت در عربستان و مناسبات سیاسی-اجتماعی، کند گردد.

* آیا این تغییرات و اصلاحات در سال جدید نیز ادامه پیدا خواهد کرد؟ با باور شما کدام بخش ها در سال جدید مستعد انجام تغییرات و اصلاحات هستند؟

این اصلاحات که بخش عمده ای از آن در مسائل مربوط به زنان نمود پیدا کرده، در سال 2018 نیز ادامه خواهد یافت، چون بسیاری از وعده های داده شده در سال کنونی تحقق پیدا خواهند کرد. جدا از مسئله زنان در عربستان که شاید مهمترین، متنوع ترین و البته دشوارترین بخش از اصلاحات در عربستان است، جنبه های اجتماعی اصلاحات که مربوط به کیفیت زندگی، نهاد خانواده، مسائل عمومی و ... است با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت. همچنین محدودسازی شبکه های قدرت وهابیت در عرصه اجتماعی، تغییرات در کادرهای نظامی و تغییر فرمانداران و شاهزادگان نیز بخش دیگری از این تغییرات در نظر گرفته شده از سوی خانواده سلمان است که عملا در ارتباط با زمینه های قدرت گیری محمد بن سلمان و فراهم شدن بسترهای پادشاهی اوست.

* آیا ارتباط و نسبتی میان اصلاحات داخلی و سیاست جدید و دکترین تازه سیاست خارجی عربستان وجود دارد؟

فارغ از زمینه ها و ضرورت های اصلاحات در عربستان و شکل گیری دکترین سیاست خارجی عربستان و گذار از رویه های متعارف به یک سیاست مواجهه جویانه، باید گفت که این دو وضعیت در یک نقطه به تلاقی می رسند و آن هم کارگزاران جدید سیاسی و امنیتی عربستان و در راس آنها محمد بن سلمان است. در واقع برای تبیین دقیقتر این تغییرات در عربستان باید به جعبه سیاه تصمیم گیری در هرم قدرت در عربستان ورود کرد. نقش برداشت ها، ادراک و نگرشی که شاهزادگان جدید، بخصوص خانواده ملک سلمان دارند، متغیر بسیار مهمی در تحولات 3 سال اخیر به شمار می رود.

این ذهنیت مبتنی بر یک ایده اصلی است و آن نقش جدیدی است که می بایست عربستان در سطح منطقه ای و بین المللی ایفا کند. طبیعتا ایفای چنین نقشی نمی تواند بدون تغییرات داخلی به عنوان ویترین دولت در عرصه خارجی هدفگذاری شود. از اینرو لازم است تا عربستان از پوسته سخت چند دهه ای خود خارج شود، در بسیاری از رویه ها تجدیدنظر کند و به تعبیر بن سلمان به آغوش اسلام میانه رو باز گردد. طبیعتا مرتفع کردن این چالش ها در عرصه داخلی می تواند پایگاه اجتماعی گسترده ای مبتنی بر عناصر مشروعیت و مشارکت نصیب محمد بن سلمان کند، تا هم روندهای معطوف به جانشینی را با قدرت بیشتر به پیش ببرد و هم عربستان با فراغت بال بیشتری، راهبرد منطقه ای و بین المللی خود را که در سند چشم انداز 2030 برای آن برنامه ریزی شده است، دنبال کند. بنابراین معتقدم که بین اصلاحات داخلی و نقش خارجی عربستان پیوند معناداری برقرار است.

* این تغییرات باعث ایجاد نوعی شکاف در ساختار قدرت و خاندان سلطنتی حاکم شده است، با این دیدگاه موافق هستید یا اینکه بیشتر در مورد آن اغراق می شود؟ آیا احتمال دارد تنش های داخلی درون خانواده حاکم ابعاد جدیدی به خود بگیرد؟

در واقع محمد بن سلمان نظم متعارف چنددهه ای میان شاهزادگان و همچنین در ارتباط با عناصر سیاست، مذهب و اجتماع را برهم زده و این برای سعودی ها که چندان به تغییرات ناگهانی و گسترده عادت نداشته، سخت و تا حدی غیر قابل هضم شده است. از این زاویه شاهد برخی مخالفت ها در دربار پادشاهی، میان علمای مذهبی و افکار عمومی بودیم. در مقابل اما بخش عمده ای از سعودی ها به این نظم جدید دل بسته و به آینده آن بسیار خوشبین هستند. طیف وسیعی از شاهزادگان عمدتا تحصیلکرده غرب با گرایشات لیبرالیستی بر ضرورت این تغییر شرایط تاکید دارند و زنان و جوانان که بخش عمده ای از جمعیت عربستان را تشکیل می دهند، پادشاهی جسورانه بن سلمان را باعث ورود به شرایط جدیدی عنوان کرده اند که می تواند به قدرتمند شدن پادشاهی و رها شدن از هزارسوهای بافت عشیرگی و قبیلگی کمک شایانی کند. بنابراین از منظر سعودی ها، شروع این روند، امری مطلوب و قابل دفاع است.

در خصوص بخش دوم سوال هم باید اشاره کرد که تغییرات هرم قدرت در عربستان مهمترین نقش را در موفقیت یا شکست اصلاحات بر جای خواهد گذاشت. طیفی از شاهزادگان، تغییرات سریع به نفع محمد بن سلمان را خلاف سنت های رایج به تخت نشستن پادشاهی و ولیعهدی می دانند و بطور ضمنی با آن مخالفت کرده اند. منتهی ترکیبی از ابزارها و عناصر چانه زنی، اجماع، حق السکوت و تطمیع و اجبار که معطوف به مصلحت و ضرورت به عنوان اصل اساسی در پادشاهی آل سعود است، مانع از آن می شود که این اعتراضات تبدیل به یک موج فراگیر و براندازانه گردد. نکته دوم، عمده شاهزادگان بالاخره بر این نقطه اشتراک نظر دارند که چرخه مرگ و میرها و کهولت راس هرم قدرت در عربستان می بایست روزی با یک پادشاهی جوان و چابک جایگزین شود. طبیعتا واقعیت های موجود در دربار پادشاهی و قدرت مندی سلمان به عنوان مهمترین عضو جناح سدیری باعث شده تا وضعیت کنونی کاملا به نفع محمد بن سلمان باشد و بنابراین بخش عمده ای از مخالفت ها در حاشیه قرار بگیرد. از اینرو معتقدم که وضعیت کنونی بدون مخالفت جدی تا پادشاه شدن احتمالی محمد بن سلمان ادامه خواهد یافت.

* پیش بینی شما برای آینده اصلاحات در جامعه عربستان چگونه خواهد بود، آیا این اصلاحات باعث تقویت عربستان یا تضعیف این کشور خواهد شد؟

طبیعتا پیش بینی روندها در دولت هایی چون عربستان سعودی که ظرفیت های انعطاف پذیری سیستم از یک حدی فراتر نمی رود، سخت و دشوار است. اگرچه عربستان با اقتصاد نفتی خود، قدرت زیادی در شکل دهی به رویه های داخلی و گستره سیاست خارجی دارد، اما چالش های حل نشده ای در داخل و در سطوح منطقه ای و بین المللی هم دارد که در صورت فقدان راهکار می­تواند باعث فرسایش سیستم شود. امروز مسئله اصلاحات برای عربستان فراتر از نیاز تاکتیکی محمد بن سلمان در فراهم کردن زمینه های پادشاهی است که اگر چنین تفکری داشته باشد بی گمان خطر شکست اصلاحات امری دور از انتظار نیست. اصلاحات امروز در عربستان تبدیل به یک ضرورت شده است و شما نمی توانید در یک جامعه به شدت قرار گرفته در متن مدرنیته با نیازهای متنوع و ظواهر مصرفی و جمعیت به شدت جوان و تحصیلکرده با بیشترین تعداد کاربر اینترنتی، توقع رفتار بر مبنای سنت های قبیلگی نیاکان را داشته باشید. از اینرو معتقدم اگر مقامات سعودی به اصلاحات چنین نگرشی داشته باشند، طبیعتا نتایجی از این وضعیت عایدشان نخواهد شد و حتی احتمال سیر معکوس آن و تبدیل شدن به چالشی فراگیرتر وجود دارد.

کد خبر: 917692

وب گردی

وب گردی