خسرو معتضد: ایرانیان مشهور کنار پیامبر چه کسانی بودند؟

خسرو معتضد نویسنده و کارشناس تاریخ معاصر در تازه ترین اظهار نظر های خود به موارد بسیاری از اتفاقات تاریخی ایران در صدر اسلام اشاره کرده است.

به گزارش ایسکانیوز، خسرو معتضد که پس از چند سال غیبت در تلویزیون حالا با برنامه «تاریخ تماشایی» این بار در سایت تماشا با مخاطبانش دیدار کرده، به سوالات تاریخی آنها پاسخ می دهد و این بار درباره ورود اسلام به ایران توضیحاتی ارائه کرد.
وی سومین قسمت از برنامه «تاریخ تماشایی» سایت اشتراک گذاری ویدئو تماشا را با این پرسش اینگونه آغاز کرد: اسلام چگونه وارد ایران شد؟ به زور شمشیر و با جنگ و خونریزی، یا مسائل دیگری هم در این زمینه دخیل بود؟ گفت: عرب ها از قدیم الایام همسایه ما بودند و مطالعات ژرف محققان روسی از جمله خانم پیگولوسکایا که خیلی به گردن ما حق دارد و کارهای زیادی درباره روابط اعراب و ایران نوشته و پطروشفسکی و دیگران نشان می دهد اعراب به هیچ وجه در ادوار پیش از ظهور اسلام چنین قدرتی نداشتند که به ایران حمله کنند؛ چند بار هم که به ایران حمله کردند شکست خوردند و مخصوصا شاپور دوم زلکتاف به احساء در نزدیکی بحرین لشکرکشی می کند و آنها را به سختی تنبیه می کند، بنابراین عرب ها به هیچ وجه در خور این نبودند که ایران را بگیرند و دین اسلام و وضعیت داخلی ایران بود که به آنها قدرت داد.
این مورخ یادآور شد: بعد از پادشاهان ساسانی دوران فروپاشی کشور آغاز می شود؛ پادشاهانی که کار مهمی نکردند و بیشتر با کودتا و حملات روم طرف بودند، البته رومی ها همواره به خاطر بی اطلاعی شان از آب و هوا و خاک و جغرافیای ایران شکست می خوردند.

**چطور اوضاع ایران بهم ریخت و تضعیف شد؟
معتضد درباره دلایل ضعف ایران توضیح داد: در طول 400 سالی که ساسانیان روی کار بودند به دلیل تفاوت طبقات اجتماعی و فاصله ای که بین طبقات مختلف وجود داشت، اوضاع بهم ریخت. مثلا پیشه وران متحمل بالاترین مالیاتها بودند، ارباب صنایع بودند و باید تولید می کردند و پیاده نظام جنگ ها هم باشند. بعد از آنها هم روستاییان پایین ترین طبقه بودند. ورزیگران هم از آنها پایین تر و بدبخت تر بودند. نمی گویم برزگر چون ب در زمان فارسی نبوده و از و استفاده می شده است.
وی یادآور شد: بنابراین استثماری وجود داشت و برخی تلاش کردند تحولاتی ایجاد کنند، از جمله مزدک که پیشنهاد می کرد نباید ملاکان اینقدر ثروتمند باشند و بقیه مالیات های بی رحمانه بدهند.

**کشاورزان نمی توانستند ازدواج کنند اما برخی 2 هزار زن داشتند
این نویسنده با مشابه دانستن شرایط آن زمان ایران با وضعیت روسیه در دوران تزار به قدرت موبدان در آن زمان اشاره و تصریح کرد: آتشکده ها مثل مسجد سلیمان در آن دوران معادن نفت بود و موبدان قدرتهای زیادی داشتند؛ زمین ها دست آنها بود. مزدک می گفت در حالی در حرمسرای برخی 2 هزار زن وجود داشت که کشاورزان نمی توانستند ازدواج کنند چرا که زنان روستایی به عنوان «چکرزن» به کنیزی گرفته می شدند.

**روزگاری که ازدواج با ایرانیان افتخار بوده است
معتضد ادامه داد: در دوره انوشیروان 12 یا 50 هزار نفر از مزدکیان یا همان روشنفکران و دبیران قتل عام می شوند. خسرو انوشیروان از آنجایی که با ژوستینین امپراتور معروف روم در می افتد و شکست های متعددی به او وارد می کند، دارای قدرت نظامی بالایی بوده اما این مانع از وجود نارضایتی در بین مردم نمی شده است. او یک پادشاه بسیار باشکوه و شجاع بوده که یک سال به روم فرار می کند و سرانجام به کمک نارسیس سردار تیبریوس فلاویوس ورسوس امپراطور روم که دختر خود را به عقد او در می آورد، به ایران برمی گردد. آن زمان ازدواج با ایران افتخار بوده و مواردی زیادی بوده که درخواست خواستگاری کرده اند.
وی تاکید کرد: خسرو پرویز 38 سال سلطنت می کند، کار اشتباه او این است که 24 سال با روم شرقی می جنگد و تعداد تلفات سربازان ایرانی به 500 هزار نفر می رسد. او از تیسفون لشکر کشید، سراسر ترکیه را پیمود تا به قسطنطنیه یا همان استانبول رسید. بعد بیت المقدس، سوریه، مصر و اسکندریه را گرفت تا اینکه ارتش او به کلی مضمحل شد. عناصر اصلی ارتش او روستاییان بودند و آنها به زور دهات را رها کرده و به سربازی رفتند. بنابراین بنیه ایران با نبردی که از 604 تا 628 میلادی طول کشید ضعیف شد.

**روایتی از 24 سال جنگ و ورود طاعون به کشور
این مورخ افزود: سربازان هم که به وطن برمی گشتند با خودشان طاعون آوردند. پیامبر بزرگ اسلام در زمان انوشیروان متولد شدند، اسلام در شبه جزیره عربستان وحدت ایجاد کرد، کتابهای مفصل و خواندنی مثل «تاریخ طبری»، «الکامل» و صدها کتاب دیگر همچون «فتوح البلدان» به اسلام پرداخته اند. این دین کم کم رشد و نمو پیدا کرد و قبایل پراکنده یک دل و یک جان شدند. ایران هم فروپاشیده شده بود و یک طبقه آن مخالف و یک طبقه دیگرش جنگ زده بودند، طاعون هم آمده بود و ایران را گرفته بود.

**پیش از اسلام هم ما به خداپرستی نزدیک بودیم
معتضد با بیان اینکه از زمان ابوبکر خلیفه دوم نیروهای اسلام با حضور سردارانی چون خالد بن ولید و سعدبن ابی وقاص به سمت مستعمرات روم در سوریه هجوم می برند، اظهار کرد: زمانی که بین النهرین برای ایران بود، خیلی از مردم بین النهرین مسیحی و به خداپرستی نزدیک بودند. ما به خدای واحد آسمانی اعتقاد داشتیم اما روابطمان با مسیحیان بیشتر و بهتر بود اما مردم مسیحی ایران پس از چند شکستی که از مسلمانان خوردند، مسلمان شدند. از سوی دیگر ارتش اعراب بسیار چابک بود اما سپاه ما سنگین اسلحه بودند و سرداران ما عوض می شدند.

**ماجرای رستم فرخزاد و توطئه هایش
وی با اشاره به شخصیتی به نام رستم فرخزاد، درباره او گفت: او ارتشبدی بوده که چند بار کودتا کرد و آذرمیدخت دختر خسرو پرویز را نیز کشت. رستم از نظر اخلاقی هم آدم خوبی نبود و در جنگ قادسیه چهار هزار سرباز دیلمی که به خسروپرویز وفادار بودند در کنار او نمی جنگند. سعدابن ابی وقاص یک نفر را می فرستد و می گوید شما چرا نمی جنگید؟ آنها هم می گویند ما حاضر نیستیم زیر دست این رستم فرخزاد بجنگیم. چون او فردی توطئه گر بود و در این جنگ هم بسیار بی لیاقتی نشان داد.
این مورخ ابن مسکویه را یک راوی بسیار دقیق دانست و به این موضوع اشاره کرد که در تاریخ طبری هم لحظه به لحظه وقایع ورود اسلام به ایران نوشته شده و افزود: آن زمان یمن مستعمره ایران بود. پادشاه یمن به ایران متوسل می شود و می خواسته یمن را از دست ابرهه نجات بدهد، چند بار خواهش و تمنا می کند، بالاخره انوشیروان خجالت می کشد و 800 نفر از کسانی را که در زندان بودند، به فرماندهی وهرز دیلمی با 8 کشتی به یمن می فرستند. وهرز کشتی ها را می سوزاند و به لشکریانش می گوید ما راه برگشت نداریم.

**اطلاع پیامبر از وضعیت داخلی ایران و مرگ خسرو پرویز
معتضد یادآور شد: بعد هم در جنگ ابرهه و جانشینش را می کشد و یمن زیر نظر ایران می رود. اینگونه یک راه جغرافیایی و تجاری عالی دست ایران می افتد و حبشه و روم متضرر می شوند. در ادامه خسرو پرویز به باذان دستور می دهد به شهر مدینه برود و محمدی را که می گوید من پیامبر هستم و برایم نامه نوشته و مرا دعوت کرده ببین که کیست. باذان به حضور پیامبر می رسد و در تمام تواریخ آمده که پیامبر می گوید چند روز صبر کن تا من با تو بیایم. اما بعد از چند روز به آن فرستاده می گوید دیگر بر تو وظیفه ای نیست. این سخن خیلی خارق عادت بود و یا به او وحی شده بود یا از جایی خبر رسیده بوده که در ایران خسروپرویز به قتل رسیده است.
وی افزود: ماجرا از این قرار بوده که کباد دوم یا شیرویه پسر خسرو پرویز علیه پدر کودتا می کند، سرداران او خسرو پرویز را می گیرند، سه روز او را نگه می دارند و پس از این مدت اعدامش می کنند. شاید این خبر از طریق کشتی یا کبوتر نامه بر به پیامبر رسیده بوده و این کبوترها در طول تاریخ جهان سابقه قدیمی دارد. به این ترتیب عده زیادی از پادگان یمن مسلمان می شوند. در سالهای آخر حیات پیامبر نیز عده ای از اسلام برمی گردند که ایرانی ها آن فتنه را خاموش می کنند.

**ایرانیان مشهور کنار پیامبر چه کسانی بودند؟
وی در پایان درباره ایرانیانی که کنار پیامبر بوده اند، گفت: ما در کنار پیامبر 40، 50 نفر ایرانی داریم که اولین آنها سلمان فارسی است؛ آدم باسوادی که پیشنهاد ساخت منجنیق را می دهد یا می گوید دور مدینه خندق بکنیم و خدمات زیادی از او به اسلام می رسد. سلمان فردی وارد در مسائل مهندسی و انسان باسواد و دانشمندی بوده است.

500

کد خبر: 918019

وب گردی

وب گردی