روی کالا می‌نویسند: خارجی، بخوانید، داخلی!

این روزها کالای داخلی مانند گذشته چندان وجهه و ابهتی در برابر کالای خارجی ندارد و برخلاف گذشته چندان تعصبی برای استقبال از کالای تولید داخل در میان ایرانیان نیست.

به گزارش ایسکانیوز، از گذشته‌های دور باب بود که اگر کشور، شهر یا منطقه‌ای، در تولید یک محصول صنعتی پیشتاز بود، صنعت‌گرانِ دیگر کشورها، شهرها و نیز دیگر مناطق، بعضاً سعی می‌کردند برای بالا بردن وجهه‌ی محصول خود و جلوه دادنِ هرچه بیشتر آن در چشم مخاطب، از نام و اعتبار آن شهر یا کشور اول وام گرفته و خود را به آن بچسبانند.

ردپای این رفتار اجتماعی ـ فرهنگی را می‌توان در تاریخ تمدن‌های گذشته یافت که در زیر تنها به دو نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

ابن حَوْقَل ـ جغرافی‌دان سده‌ی چهارم هجری ـ درباره‌ی منسوجات تولیدشده در ایران می‌گوید: در قرقوب (شهری میان بصره، واسط و اهواز)، جامه‌های سوزن‌گرد بافته، به نواحی مختلف می‌فرستند و در شوش و قرقوب «طرازهای سلطانی» می‌بافند. پرده‌های معروف در سراسر دنیا که بر آن‌ها «ساخت بصنّی» نوشته می‌شود، در ناحیه بصنّی (در حوالی شوش) به دست می‌آید. گاهی هم در شهرهای برذون و کلیوان و جز آن [شهرهایی از سرزمین خوزستان] پرده‌هایی می‌بافند و بر آن‌ها به تدلیس «ساخت بصنّی» می‌نویسند! (ابن حوقل، صورة الأرض، بیروت: دار صادر، 1938م، ج2، ص256)

همچنین جلال رفیع در کتاب «در بهشت شداد» به نقل از مرحوم دکتر شریعتی می‌گوید: دکتر شریعتی در موزه‌های غربی، سکه‌ها و صلیب‌های طلایی و زینتی جالبی را دیده بود که متعلق به قرون وسطای اروپا بوده، اما روی آن‌ها کلمه‌ی "الله" و "بسم الله" نقش شده بود!

وی می‌گفت در آن زمان، صنعت‌گران اروپایی با این کار می‌خواسته‌اند به خریداران خودشان بگویند: "جنس، خارجی است! مال کشورهای پیشرفته است! مال بغداد و ری و نیشابور و قاهره و قرطبه است!"

یعنی درست برعکس وضع فعلی که مثلاً بافندگان خودمان در ایران بر روی اجناس ایرانی، مارک خارجی و اروپایی و حروف الفبای لاتین را می‌نویسند تا به خریداران بگویند: "جنس، خارجی است! مال پاریس و لندن و مونیخ و واشنگتن است!"

فارغ از آن‌که مخاطب کالا یا همان مصرف‌کننده، هواخواهِ کشور، شهر یا منطقه‌ی «الف» (به عنوان کشور، شهر یا منطقه‌ی پیشتاز و پیشرفته) بوده باشد یا کشور، شهر و یا منطقه‌ی «ب» (منطقه‌ای که از نام و اعتبار منطقه‌ی «الف» بهره می‌برد)، نفْسِ این رفتار، نوعی مرعوب شدن و وادادگی را در مقابل جنس برترِ منطقه‌ی الف نشان می‌دهد، به گونه‌ای که اگر حتی در مواردی، کالای منطقه‌ی ب، باکیفیت‌تر از کالای منطقه‌ی الف هم باشد، بار روانیِ ناشی از مرغوبیتِ سالیانِ درازِ کالاهای منطقه‌ی الف، این اجازه را به کالای تولیدیِ منطقه‌ی ب نخواهد داد که به چشم مخاطب بیاید.

درست به همین دلیل هم هست که در بسیاری موارد، تولیدکننده‌ منطقه‌ ب، بعد از تولید محصولش، برچسب «ساخت کشور الف» را بر روی محصولش می‌چسباند تا محصولش بهتر به فروش برسد!

در چنین شرایطی، یکی از الزامات مهم و راهبردی در مقابله با این وادادگی و مرعوبیت، می‌تواند داشتن تعصب نسبت به اقتصاد داخلی باشد؛ به دیگر سخن، اگر سهم الزامات و مؤلفه‌های دیگرِ دخیل در پیشرفت اقتصادی‌مان ـ همچون بالابردن کیفیت اجناس داخلی از سوی تولیدکنندگان، استفاده‌ی بهینه از ابزار «رسانه» برای اقناعِ مخاطب ایرانی جهت خرید جنس داخلی و... ـ را فعلاً کنار گذاشته و بررسی در خصوص آن‌ها را به فرصتی دیگر واگذاریم، اما قطعاً یکی از مهم‌ترین الزامات، داشتن تعصب نسبت به اقتصاد ملّی‌مان است. مقام معظم رهبری در بیانات نوروزی‌شان در حرم رضوی (ع)، به خوبی به این موضوع اشاره کرده، فرمودند:

«ما نسبت به اقتصاد ملّیِ خودمان باید تعصّب داشته باشیم؛ مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهمّ ما است؛ ما بایستی تعصّب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملّی‌مان. جوان‌های ما تعصّب دارند نسبت به فلان تیم فوتبال؛ یکی طرف‌دار تیم قرمز است، یکی طرف‌دار تیم آبی است، [آن هم] با تعصّب؛ و حتّی [تعصّب به] تیم‌های خارجی؛ یکی طرف‌دار تیم رئال است، یکی طرف‌دار تیم [دیگر]؛ این‌ها تعصّب نسبت به این تیم‌ها دارند؛ اگر همین مقدار و همین اندازه تعصّب را نسبت به اقتصاد ملّی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد.» (بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1397)

502

کد خبر: 919951

وب گردی

وب گردی